بحث:حق
حق: راست، درست، بجا و هدف دار؛ در برابر باطل حق، مصدر ثلاثی مجرد از ریشه «ح - ق - ق» به معنای استواری، استحکام، مطابقت و موافقت با واقع است.@مفردات، ج ۱، ص ۲۴۶؛ تهذيب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ التحقيق، ج ۲، ص ۲۶۲، «حق».& وجوب و ثبات@العین، ج ۳، ص ۶؛ تهذيب اللغه، ج ۳، ص ۳۷۴، «حق».&، درستی@مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۱۵، «حق».&، شایستگی و سزاواری@العين، ج ۳، ص ۶-۷.&، چیرگی@المصباح، ص ۱۴۳-۱۴۴، «حق»؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹، «حقق».&، عدالت@تاج العروس، ج ۱۳، ص ۸۰، «حقق».&، از دیگر معانی حقاند. بیشتر فرهنگهای واژگانی در تبیین معنای حق، از تضاد و تقابل مفهوم حق با باطل یاری جستهاند.@العین، ج ۳، ص ۶؛ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المصباح، ص ۱۴۳.& باطل به معنای تلف شدن و نابودی، ناواقعی بودن@العین، ج ۷، ص ۴۳۰، «بطل».&، ناپایایی و عدم ثبات@مفردات، ج ۱، ص ۱۲۹، «بطل».&، بیارزش و بیثمر بودن@الصحاح، ج ۳، ص ۱۶۳۵، «بطل».& است. کاربرد این واژه تقریباً در همه لهجههای بخش غربی زبان سامی، مانند عبری، آرامی، مندایی و سریانی، در معانی مشابه مشاهده شده است.@فرهنگ تطبیقی، ج ۱، ص ۱۸۷.& در تعریف اصطلاحی، هر سخن، اعتقاد، دین و مذهبی را حق نامند که مطابق واقع باشد.@التعريفات، ص ۱۲۰، «حق».& این کلمه با مشتقاتش در قرآن بیش از ۲۸۰ بار به کار رفتهاند. بیشترین تقابل معنایی حق در قرآن، با باطل است که گاه به صراحت در آیه دیده میشود (بقره/۲، ۴۲؛ آلعمران/۳، ۷۱؛ اسراء/۱۷، ۸۱ و...) و گاه در تقابل با مصادیق باطل مانند ضلال (یونس/۱۰، ۳۲)، ظلم (زمر/۳۹، ۶۹)، لعب (انبياء/۲۱، ۵۵)، اساطير الاولين (احقاف/۴۶، ۱۷) و سحر. (یونس/۱۰، ۷۶-۷۷) در موارد فراوانی نیز به معنای راستی به کار رفته است که در برابر کذب و باطل قرار میگیرد. (آلعمران/۳، ۳@جامع البیان، ج ۳، ص ۱۱۱.&، ۸۶@بيان المعانی، ج ۵، ص ۳۶۳.&؛ نساء/۴، ۱۲۲@مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۷۴.&، ۱۷۱@مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۲۳.&؛ مائده/۵، ۲۷@مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲.& و...) این واژه از اسماء و صفات الهی نیز به شمار میرود که در این اعتبار، خدا، حقیقتی عین ثبوت است و ثبوتش با بطلان آمیخته نیست؛ از هر نظر ثابت و به هر روی موجود است: ﴿﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾﴾. (لقمان/۳۱، ۳۰)@الميزان، ج ۱۶، ص ۲۳۵-۲۳۶.& (حق / اسماء و صفات) این مدخل، تنها به مفهوم حق در تقابل با بطلان و ناراستی میپردازد. گستره معنایی حق: از مفاهیم بنیادین قرآنی که در نمایاندن تصویری کامل از جهان هستی و درک جایگاه انسان در آن و آغاز و فرجام او یاری میدهد، مفهومی است که در پیکره واژه حق پدیدار میگردد. قرآن از این واژه و با تبیین مفاهیم متضاد و مصداقیابی آنها در پی آن است تا نگاه مخاطب را از امور مادی و ناپایا به مصادیق واقعی و پایدار حق جلب کند. جهان هستی در منطق قرآن، به حق و باطل قسمت میشود و در پس حق، جز باطل چیزی قرار ندارد. (یونس/۱۰، ۳۲) یادکردهای حق در قرآن را از لحاظ معناشناسی افزون بر حوزه معنایی وجود شناختی که از موضوع این مقاله خارج است در ۳ حوزه معنایی دیگر میتوان طبقهبندی کرد که حق در همه آنها از جهات متفاوتی در برابر باطل است: ١. حوزه معنایی معرفتشناختی: در این حوزه معنایی، مطابقت با امر خارجی (صدق) در نظر است که مقابل آن باطل (کذب) قرار دارد. این معنا شامل هر سخن، خبر یا اعتقادی از جانب خدا است که مصادیق فراوانی از جمله اسلام، قرآن، وحی، قصص و تمثیلات قرآنی، مرگ، رستاخیز و... دارد. حق در معنای معرفتشناختی است که ابلاغ میشود: ﴿﴿قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ﴾﴾. (سبأ/۳۴، ۴۹) حق در این آیه قرآن و اسلام است@تفسیر ثعلبی، ج ۸، ص ۹۴؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۶۸۵.& که برخی از آن روی میگردانند: ﴿﴿...وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ﴾﴾@تفسير مقاتل، ج ۳، ص ۱۶۱؛ البحر المحيط، ج ۷، ص ۵۷۴.& (مؤمنون/۲۳، ۷۰)؛ ﴿﴿بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ﴾﴾@تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۲۷۲؛ زاد المسير، ج ۳، ص ۱۸۸.& (انبياء/۲۱، ۲۴) و از میان عواملی که سبب رویگردانی از حق میشوند میتوان حسد (بقره/۲، ۱۰۹)، پیروی از هوای نفس (مائده/۵، ۴۸)، پیروی از ظن را برشمرد. (نجم/۵۳، ۲۸) گرچه بزهکاران خوش نمیدارند، خدا حق را ثابت و باطل را نابود میگرداند: ﴿﴿لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾﴾. (انفال/۸، ۸) حق در این حوزه معنایی، فراوان در قرآن به کار رفته است که به مهمترین آنها یاد میشوند: قرآن: قرآن نزول خود را یکی از حقایق راستین در مقابل تکذیب کافران میشناساند@تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۵۴.&: ﴿﴿وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴾﴾. (اسراء/۱۷، ۱۰۵) قرآن حق است، چون لغو و کذبی در آن نیست و زیادت و نقصانی بر نتافته است.@الميزان، ج ۱۳، ص ۲۲۰.& قصهها و تمثیلات قرآنی: ﴿﴿وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ...﴾﴾. (هود/۱۱، ۱۲۰) تعبیر حق، بدین معناست که قصص پیامبران و حکمتها و اندرزهای این سوره همگی حقیقت و ثابتاند@کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۱۶؛ بيان المعانی، ج ۳، ص ۱۶۹.&؛ یا به دلیل وجود برهانهایی است که بر توحید و عدل و نبوت دلالت میکنند@التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۴۱۳؛ المنیر، ج ۱۲، ص ۱۸۵؛ الوسيط، ج ۲، ص ۱۰۸۶.&؛ یا بر پایه نظری، بر اثر کاملتر بودن این براهین در این سوره، از آن به حق نام برده شده است.@التفسير الكبير، ج ۱۸، ص ۴۱۳.& اینگونه خطاب برای بیان تأكید@مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۱۳.& یا تشریف است@منهج الصادقین، ج ۴، ص ۴۸۱.& و ویژگی حقانیت در این سورهها، به آن اختصاصی ندارد و هرچه در آن و دیگر سورهها آمدهاند، همگی حقاند.@التبيان، طوسی، ج ۶، ص ۸۷؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۳۵۳.& به درستی و راستیِ برخی از داستانهای قرآنی نیز به شکلی مشخص تصریح شده است؛ مانند داستان زندگی عیسی(ع)@تفسير مقاتل، ج ۱، ص ۲۸۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۸۰؛ الكاشف، ج ۲، ص ۷۹.& و آفرینش او بدون پدر، که مینمایاند ادعای نصارا درباره الوهیت او و ادعای یهودیان درباره نامشروع بودن وی باطل و کذباند@البحر المحيط، ج ۳، ص ۱۹۲؛ تفسیر مراغی، ج ۳، ص ۱۷۶.&: ﴿﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾﴾. (آلعمران/۳، ۶۲) داستان فرزندان آدم(ع) نیز از مصادیق حق به شمار رفته است: ﴿﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ...﴾﴾ (مائده/۵، ۲۷) و مفسران آن را به معنای صادق بودن این داستان بیان کردهاند@مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۲؛ التبیان، عکبری، ص ۱۲۶؛ تفسير شبر، ص ۱۳۷.&؛ همچنین مَثَلهای ذکر شده در قرآن حق خوانده شدهاند: ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾﴾. (بقره/۲، ۲۶) به حقیقت و راست بودن داستان معجزه موسی(ع) نیز تأکید شده است: ﴿﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾﴾. (اعراف/۷، ۱۱۷-۱۱۸) تعبير «وقع الحق» بر پایه نقل بسیاری از مفسران، به معنی آشکار شدن تفاوت معجزه از سحر و حق از باطل است.@تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۴؛ التفسير الكبير، ج ۱۴، ص ۳۳۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۲۳۶.& برخی این تعبیر را استعاره کنایی از چیزی دانستهاند که در هوا آویزان است و تا استقرار بیابد، از حقانیت آن اطمینان به دست میآید.@الميزان، ج ۸، ص ۲۱۶.& رسالت پیامبر(ص): قرآن کریم بعثت حضرت محمد(ص) را حقیقت میخواند: ﴿﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ﴾﴾ (بقره/۲، ۱۱۹) و خدا به راستی او را برانگیخته است تا به پیروان ایشان مژده دهد و به کسی که حضرت را انکار کند و از دین او گمراه شود بیم دهد.@تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۶۰؛ زاد المسير، ج ۱، ص ۱۰۶.& برخی مفسران، حق را در این آیه به معنای قرآن یا شرع دانستهاند که به سبب راستی و حقانیت، چنین نامی گرفتهاند.@روض الجنان، ج ۲، ص ۱۳۱.& حق در برخی آیات مشابه دیگر، به دیدۀ برخی از مفسران شیعه، به ولایت@اطيب البیان، ج ۹، ص ۴۳۳.& و امیرمؤمنان(ع)@همان؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۹۲؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۰.& نیز تطبيق شده است: ﴿﴿أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ﴾﴾ (مؤمنون/۲۳، ۷۰) طبق آیات قرآن، پیامبر(ص) نه تنها در بیان رسالت، خود، بر حق و صادق بود و دینی راستین و بر حق آورد: ﴿﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾﴾ (توبه/۹، ۳۳)، بلکه رؤیاهای آن حضرت نیز راستین و بر حق است: ﴿﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...﴾﴾. (فتح/۴۸، ۲۷) این آیه به خواب رسول خدا(ص) در مورد ورود به مسجدالحرام اشاره دارد و مفسران، ذیل آن گفتهاند که خوابهای پیامبران حقاند@تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۸۹-۲۹۰؛ لطائف الاشارات، ج ۳، ص ۴۳۱.& و از گونه خوابهای پریشان نیستند@الكشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ الجدید، ج ۶، ص ۴۹۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۴۳۲.& و همراه حکمت و هدف صحيحاند.@الكشاف، ج ۴، ص ۳۴۵؛ جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۴۵؛ التحرير و التنوير، ج ۲۶، ص ۱۶۷.& در رؤیای یوسف(ع) نیز حق به معنای صدق@روح المعانی، ج ۷، ص ۵۷؛ ارشاد الاذهان، ص ۲۵۲؛ تقريب القرآن، ج ۳، ص ۴۴.& و مطابقت با واقع است@الفواتح الالهية، ج ۱، ص ۳۸۶؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۴۴.&: ﴿﴿...هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا...﴾﴾. (یوسف/۱۲، ۱۰۰) مرگ: ﴿﴿وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ﴾﴾. (ق/۵۰، ۱۹) ماضی بودن فعل@بيان السعاده، ج ۴، ص ۱۰۹؛ مخزن العرفان، ج ۱۳، ص ۲۷۹-۲۸۰.& و مقید شدن مرگ به حق، نشان است که مرگ از قضاهای حتمی است@مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۱۷؛ التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۴۸.&؛ البته بر پایه قولی دیگر، آیه به معنای روشن شدن حق برای انسان در زمان مرگ و درستی گزارشهای پیامبران درباره رستاخیز و بشارتها و انذارهای ایشان است.@التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۱۳۵؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۸۹.& روز قیامت: ﴿﴿ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا﴾﴾. (نبأ/۷۸، ۳۹) مفسران، حق بودن رستاخیز را در این آیه، امری میدانند که بیشک و بر خلاف باور مشرکان، رخ میدهد@مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷؛ الوجیز، ج ۳، ص ۴۱۷.&، از این رو از قیامت به «الحاقّة» تعبیر شده است (حاقّه/۶۹، ۱)، زیرا هیچ شکی در حقانیت و ثبوت و وقوع آن راه ندارد@الكشاف، ج ۴، ص ۵۹۹؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۲۰۷.&؛ البته براساس قولی دیگر، ﴿﴿الْيَوْمُ الْحَقُّ﴾﴾ (نباء/۷۸، ۳۹) به معنای روزی است که در آن حقوق مظلومان از ستمگران ستانده و حقایق امور آشکار شده و به تمام معنا حق است.@نمونه، ج ۲۶، ص ۵۹-۶۰.& به حقانیت برخی از ویژگیها و رخدادهای روز قیامت نیز تأکید شده است: ﴿﴿يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ﴾﴾. (ق/۵۰، ۴۲) آواز سهمناک رستاخیز در این آیه حق نامیده شده است؛@تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۲۷؛ البحر المحيط، ج ۹، ص ۵۴۳.& بدین معنا که وجودش حق@مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۹۶.& و انکارناپذیر است.@المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۱.& قيد «بالحق» باطل بودن نظر مشرکان درباره قیامت را نشان میدهد.@التحرير و التنوير، ج ۲۶، ص ۲۷۵.& از ستیزهگری دوزخیان با یکدیگر در آخرت، با تعبیر حق یاد شده است که نشان میدهد حقیقت است و رخ میدهد@روض الجنان، ج ۱۶، ص ۲۸۹؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۲۰.&: ﴿﴿إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ﴾﴾. (ص/۳۸، ۶۴) ۲. حوزه معنایی حقوق قراردادی: حق در این معنا، مقابل باطلِ فقهی است و شامل حوزه حقوق قراردادی یا نهادی میشود، پس حق امری شرعی و صحیح در مقابل ناحق و باطل است: ﴿﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ...﴾﴾. (آلعمران/۳، ۲۱) احکام فقهی و حقوقی و سفارشهای عبادی در قرآن، در این بخش قرار میگیرند. رعایت حق در تلاوت قرآن (بقره/۲، ۱۲۱) و تقوای الهی (آلعمران/۳، ۱۰۲) به معنای تلاوت درست و بایسته قرآن و پرهیزکاری کامل است. در مواردی تکالیف شرعی الهی، حقی ثابت و لازم بر عهده بندگان شمرده شدهاند که نگاشتن وصیّت از این دست است: ﴿﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾﴾. (بقره/۲، ۱۸۰) وصیت - در صورت باقی ماندن اموال - حقی واجب و لازم برای اهل تقواست.@مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۸۲-۴۸۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۲۰۴-۲۰۵.& حق، در معنای بایستهای شرعی و حقوقی که از معنای وجوب و ثبوت برگرفته شده، در آیات بسیاری به کار رفته است. استحباب اعطای هدیهای در خور به زنان مطلقه (بقره/۲، ۲۴۱)، لزوم انفاق به خویشاوندان، مستمندان و در راه ماندگان (اسراء/۱۷، ۲۶) از دیگر یادکردهای حقوقی حقاند؛ همچنین نامیدن مدیون به کسی که بر عهده او حقی است (بقره/۲، ۲۸۲) در این حوزه معنایی قرار میگیرد. ۳. حوزه معنایی حقوق تکوینی: حق گاهی به معنای رعایت هر چیز لازم و واجب و قرار دادن و ساماندهی هر چیزی به شکل درست و در جای صحیح به کار میرود و در این حوزه، مرادف عدل است که با حکمت نزدیکی معنایی دارد@العين، ج ۳، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۴۱، ۱۴۳؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص ۱۶۱، «حکم».& و در مقابل باطل به معنای ظلم یا کار بیهوده قرار میگیرد. خدا در آیات بسیاری از آفرینش آسمان و زمین و موجودات، با تعبیر حق یاد میکند: ﴿﴿مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ...﴾﴾ (دخان/۴۴، ۳۹) و این کار را بیهوده نمیداند: ﴿﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاعِبِينَ﴾﴾ (دخان/۴۴، ۳۸) نیز به پیامبر(ص) میفرماید که نشانههای الهی را که در عدل و حکمت پیچیدهاند، بر تو مینمایانیم: ﴿﴿تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ...﴾﴾. (آلعمران/۳، ۱۰۸) میزان روز قیامت نیز حق خوانده شده است که مفسران آن را به معنای عدل دانستهاند@مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۱۶؛ زبدة التفاسير ، ج ۲، ص ۴۹۵؛ روح المعانی، ج ۴، ص ۳۲۳.&: ﴿﴿وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾﴾ (اعراف/۷، ۸) قرآن در این آیه، حق به معنای عدالت را معیار سنجش اعمال در قیامت میداند.@زادالمسیر، ج ۲، ص ۱۰۲؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹.&