نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۳ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فصاحت قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
اگر قرار باشد کسی از راه مقایسه، پیشگامی و برتری قرآن از منظر فصاحت و بلاغت را بر تمان نگاشتهها و گفتارها اثبات کند، بهترین راه مقایسه قرآن با سخنان معصومان است که خود در بیان اسرار و آموزههای الهی از بهترین سبکها و منطبق با نیاز مخاطبان بهره میجستند. در میان گفتار معصوماننهج البلاغه از ویژگی و امتیاز خاصی برخوردار است بهگونهای که آن را فروتر از کلام خداوند و درعینحال برتر از همه گفتارهای بشری معرفی کردهاند. به عبارت روشنتر در میان گفتار انسانها تاکنون گفتاری ازنظر استواری، نغز بودن، پرمحتوایی و... بهپای نهجالبلاغه عرضه نشده است. اما وقتی همین نهجالبلاغه با قرآن مقایسه میشود، آیات قرآن بسان خورشیدی در کنار ستارگان درخشندگی و پرفروغی خود از نشان میدهد. وقتی الفاظ نهجالبلاغه را پهلوی قرآن میگذاریم مثل این است که انسان با اتومبیل در جادهای حرکت میکند؛ میبیند نشیب و فراز دارد، یکدفعه روی آسفالت جدید قرار میگیرد، میبیند اتومبیل روی یک خط هموار حرکت میکند و کوچکترین نشیب و فارزی ندارد.[۱] نهتنها تفاوت است میان کلمات قرآن و جملههای امیر مؤمنان، با جملههای خود پیامبر همینطور است؛ یعنی هر جا پیغمبر خودش خطبه خواند مثل خطبه امیر مؤمنان است، هیچ فرقی نمیکند[۲][۳].