کربلا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل کربلا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

بلا هم به معنای رنج و محنت و گرفتاری است، هم به معنای آزمایش و امتحان. اغلب، رنج‌ها و گرفتاری‌ها مایه آزمون انسان‌ها در زندگی و در طریق دینداری است. کربلا (کرب و بلا) نیز آمیخته‌ای از عظیم‌ترین رنج‌ها و محنت‌ها بود و هم بزرگترین آزمایش تاریخی برای اهل حق و باطل، تا موضع خویش را مشخص سازند[۱].

مقدمه

  • وقتی سید الشهدا(ع) به این سرزمین رسید، پرسید: اینجا چه نام دارد؟گفتند: کربلا، چشمان آن حضرت پر از اشک شد و پیوسته می‌فرمود: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء و یقین کرد که شهادتگاه خودو یارانش همین جاست و فرمود: هذا موضع کرب و بلاء، هاهنا مناخ رکابنا و محط رحالنا و سفک دماءنا[۲] . آمیختگی این سرزمین و این نام با شداید و رنج‌ها پیش از آن نیز از زبان اولیاء خدا نقل شده است. حضرت عیسی(ع) وقتی بر این سرزمین گذشت، اندوه او را فرا گرفت و آن زمین را "ارض کرب و بلاء" دانست[۳]. روزی حضرت رسول(ص) برای دخترش فاطمه از شهادت حسین(ع) در آینده سخن می‌گفت، در حالی که حسین کودکی در آغوش مادر بود. حضرت زهرا(ع) از پدر پرسید: آن جا که فرزندم کشته می‌شود کجاست؟ فرمود: کربلاست، سرزمین محنت و رنج بر ما و بر امت... موضع یقال له کربلاء و هی دار کرب و بلاء علینا و علی الامة الائمة... [۴]
  • اگر کربلا را سرزمین آزمایش به حساب آوریم، هم آزمایش خلوص، فداکاری و عشق ابا عبدالله و خاندان و یاران اوست که در کوره رنج‌ها و شهادت‌ها و داغ‌ها و مصیبت‌ها، جوهره ذاتی و بعد متعالی آنان و میزان صدق عقیده و ادعایشان به ظهور رسید، هم آزمایشگاه کوفیان و مدعیان نصرت و یاری و نیز حکام اموی بود که نسبت به فرزند پیامبر و حجت الهی آنگونه رفتار کردند. ابا عبدالله(ع) نیز در اشاره به جنبه آزمونی بلاها در کشف جوهره دینداری و میزان تعهد، در خطابه‌ای که در منزلگاه "ذو حسم" (و بقولی درکربلا )ایراد نمود، فرمود: ان الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون[۵] چه آزمایشی سخت‌تر از اینکه حجت خدا را در محاصره دشمنان ببینند و بخاطر دنیاطلبی و بیم از مرگ، دست از یاری او بردارند! به همین جهت، وقتی امام در طول راه از بعضی یاری خواست و آنان روحیه فداکاری و جهاد در رکاب امام را نداشتند، حضرت فرمود که از منطقه دور باشند، چرا که هر کس ندای نصرت خواهی امام را بشنود و یاری نکند، گرفتار عذاب الهی خواهد شد، فوالله لا یسمع واعیتنا احد و لا ینصرنا الا (هلک) البه الله فی نار جهنم[۶] به علاوه، آزمایش بزرگ کربلا، برای اهل بیت و حسین بن علی(ع) نیز وسیله قرب به خدا و ترفیع درجه بود، آنگونه که حضرت ابراهیم و اسماعیل با فرمان ذبح، آزمایش شدند و نیز، ابراهیم، به فرمان الهی مامور شد خانواده خود را در دشت بی آب و خشک، تنها بگذارد، و نیز با آتش نمرودیان آزمایش شد و در دل شعله‌ها رفت.
  • سید الشهدا(ع) نیز هفتاد و دو قربانی به مسلخ عشق آورد، خودش نیز ذبح عظیم بود و قربانی آل الله. فرزندان و اهل بیت او نیز در صحرای طف، گرفتار امواج بلا و عطش شدند، و همه در آزمایشگاه کربلا، رو سفید و پیروز از آزمون برآمدند و کلام حسین در واپسین لحظات، حکایت‌گر رضا و تسلیم بود. الهی رضی بقضائک و تسلیما لامرک در سخنرانی فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز اشاره است به اینکه کربلا هم مایه آزمون برای امت پیغمبر بود وهم برای عترت. دیگران امتحان بدی دادند، اما اهل بیت از این امتحان رو سفید درآمدند: فانا اهل بیت ابتلانا الله بکم و ابتلاکم بنا فجعل بلاءنا حسنا[۷] اینگونه است که می‌توان به عاشورا، از بعد بلا هم نگریست و ابتلا را زمینه جلوه بعد الهی شهیدان راه خدا دانست. زائر حسین نیز باید تمثیلی از شداید و رنج‌ها و سوزو گدازها و خوف و عطش‌ها را در خویش پدید آورد و کربلایش و کرب بلا باشد[۸].


  • برای زیارت هیچ امامی، به اندازه زیارت حسین بن علی(ع) در کربلا تأکید نشده است. حتی برای زیارت رسول خدا(ص) هم آن همه سفارش و دستور نیست. گاهی در روایات، زیارت کربلا، از زیارت کعبه هم برتر و بالاتر به حساب آمده است و برای زیارت سیدالشهدا(ع)، پاداشی برابر ده‌ها و صدها حج و عمره بیان شده است. باید راز قضیه را فهمید. به این موضوع خواهیم پرداخت، لیکن، ابتدا با مروری بر بعضی روایاتِ مربوط به این مسأله، قطره ای از دریا و ذره ای از بی شمار را نشان دهیم، تا به تحلیل مطلب برسیم. لحن و بیانی که در احادیث مربوط به زیارت سیدالشهدا(ع) به کار رفته است، بسیار جدی و آمیخته به تأکیدات فراوان است. ضرورت زیارت را در هر حال و همواره مطرح می‌کند، آن را برای یک شیعه و پیرو امام، در حدّ یک فریضه می‌شمارد، ترک آن را بسیار ناپسند می‌داند و هیچ عذر و بهانه و خوف و خطر را مانع از آن به حساب نمی‌آورد و به رسمیت نمی‌شناسد. زیارت حسین(ع) رفتن، یک تکلیف مکتبی برای شیعه او و پیرو مکتب عاشوراست. بدون پیوند با آن مرقد و مزار، شیعه بودن دارای خلل است[۹].
  • از انبوه روایات گوناگون، به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
  1. امام صادق(ع) در دیدار با یکی از اصحاب برجسته‌اش به نام ابان بن تغلب، از وی می‌پرسد: ای ابان: کی به زیارت قبر حسین رفته‌ای؟ ابان گفت: مدتی است طولانی که به زیارتش نرفته‌ام. امام فرمود: سبحان الله! ... تو از بزرگان و رؤسای شیعه‌ای و در عین حال، حسین(ع) را رها کرده و به زیارتش نمی‌روی؟ ...[۱۰].
  2. امام باقر(ع) از یکی از شیعیان پرسید: فاصله میان شما و حسین(ع) چه قدر است؟ گفت: بیست و شش فرسخ (یا: شانزده فرسخ) حضرت فرمود: آیا به زیارت قبرش می‌روید؟ گفت: نه! آنگاه حضرت فرمود: چه قدر جفاکارید! ...[۱۱].
  3. امام صادق(ع) فرمود: هرکس به زیارت حسین(ع) نرود تا بمیرد، در حالی که خود را هم شیعه ما بداند، هرگز او شیعه ما نیست. و اگر از اهل بهشت هم باشد، او مهمانِ بهشتیان است.«مَن لم یأتِ قبرالحسین(ع) وهو یزعم انّه لنا شیعه حتی یموت، فلیس هو لنا بشیعه وانْ کانَ مِن اهلِ الجنه فهو ضیفانُ اهلِ الجنّه»[۱۲].
  4. امام صادق(ع) در جای دیگر فرمود: کسی که توانایی زیارت حسین را داشته باشد ولی زیارت نکند، نسبت به پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع)، عاقّ شده است[۱۳][۱۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا صفحه ۸۲ الی ۸۴.
  2. «اینجا سرزمین رنج و گرفتاری و بلاست، اینجا محل فرود آمدن ما و جایگاه ریخته شدن خون‌های ماست» حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۹۱
  3. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۵۳
  4. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۶۴
  5. «مردم بنده دنیایند و دین بر زبانشان شیرین است و تا زندگی‌هاشان بچرخد و آسوده باشند، دم از دین می‌زننداما آنگاه که با بلا آزموده شوند، دین‌داران اندک می‌شوند» تحف العقول، حرانی، ص ۲۴۵
  6. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۹، انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۷۴
  7. ریاض القدس، ج ۲، ص ۳۴۱
  8. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا صفحه ۸۲ الی ۸۴.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص:۱۹۸-۲۰۱.
  10. کامل الزیارات، ص ۳۳۱؛ سفینه البحار، ج۱، ص ۵۶۵؛ بحار الأنوار، ج ۹۸بیروتی، ص ۷.
  11. «کم بینکم و بین الحسین؟ قلت: ست و عشرون فرسخاً. قال له: او ما تأتونه؟ قلت: لا. قال: اجفاکم! ...»وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۳۷و ۳۳۸، حدیث ۱۶و ۲۰؛ بحار الأنوار، ج ۹۸، ص ۵.
  12. وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۳۶، حدیث ۱۱؛ بحار الأنوار، ج ۹۸، ص ۴.
  13. وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۳۳، حدیث ۲.
  14. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص:۱۹۸-۲۰۱.