برهان تسلسل
معناشناسی تسلسل
معنای لغوی
«تسلسل» در لغت به معنای روان شدن آب و هر امری است که وجود آن موقوف به وجود دیگری باشد.
در اصطلاح فلاسفه
تسلسل در اصطلاح فلسفه، یعنی ترتب و ادامۀ سلسلۀ علت و معلول تا بینهایت. به عبارت دیگر، تسلسل عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی به نحوی که مترتب لاحق، مترتب بر مترتب سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند.[۱]. به عبارت دیگر اگر در یک فرایند پیاپی اعلام کنیم که سلسله علتها و معلولها تا بینهایت ادامه مییابد، این سخن قابل پذیرشی نبوده و بر این اساس باید به یک علت نهایی دست یابیم. خداباوران با استفاده از این اصل منطقی و فلسفی به اثبات خدا میپردازند که این روش به «برهان تسلسل» شهرت دارد.
اقسام تسلسل
تسلسل به لحاظ امور متسلسل اقسامی دارد:
- تسلسل در امور اعتباری که بر حسب اعتبارِ اعتبار کننده است.
- تسلسل در حوادث و امور فانی. این دو نوع تسلسلباطل نیستند.
- تسلسل در علل و معلول که عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی که هر مرتبتی علت لاحق و معلول سابق خود باشد. این نوع تسلسل باطل و محال است.
دلیل بطلان تسلسل
فلاسفه تسلسلى را محال مىدانند كه حلقات آن داراى ترتب حقيقى و اجتماع در وجود باشند[۲].به عبارت دیگر تسلسل از آن جهت باطل است که چون وجود معلول وجودی وابسته، نیازمند و غیر قائم به ذات خود؛ یعنی ممکن الوجود و وجود رابط است. بنابر این، هرگاه فرض کنیم چنین موجوداتی در حد بینهایت وجود دارند، لازم میآید که بینهایت وجود وابسته و قائم به غیر و رابط داشته باشیم، بیآنکه آن غیر و آن وجود مستقل که تکیه گاه این وجودهای وابسته و رابط است، موجود باشد، و این محال است. [۳].
اثبات عصمت امام با برهان تسلسل
متکلمان و فلاسفه از برهان تسلسل در مواضع مختلفی از جمله اثبات خدا، اثبات ضرورت نبوت و امامت و نیز اثبات عصمت نبی و امام، استفاده کردهاند.
اثبات ضرورت امامت
اثبات عصمت امام
یکی از دلایل وجوب عصمت امام، بطلان تسلسل است. تقریر این برهان به این صورت است که: دلیل نیاز مردم به وجود و نصب امام از جانب خداوند، خطاپذیرى مردم است. حال اگر خود امام، معصوم از خطا و معصیت نباشد، خودش نیاز به وجود امام دیگرى دارد و آن امام نیز نیاز به وجود امام دیگر و... که منجر به تسلسل مىشود و تسلسل از دیدگاه عقلا باطل است. فلسفه وجوب نصب امام، جایز الخطا بودن مردم است و اگر این ملازمه در باره امام نیز ثابت باشد، واجب است که براى او نیز امام دیگرى باشد که در نتیجه یا منجر به تسلسل خواهد شد یا به امامى منتهى مىشود که خطا براى او جایز نباشد؛ پس او اما اصلى خواهد بود. [۴]. در یک کلام اگر امام اهل خطا و گناه باشد، نیازمند امام دیگرى است که در این صورت یا باید به امام معصوم ختم شود که مطلوب ما است یا منجر به تسلسل شود که از نظر عقلا مردود است.
پانویس
- ↑ نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص۸۰، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ هـ ش.
- ↑ نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص۸۰، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ هـ ش.
- ↑ ولایی عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۴.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۹۲، تحقیق و تصحیح: حسن حسن زاده آملی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین ـ قم، ۱۴۱۷هـ.