بلاغت در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

سیدرضی، گردآورنده نهج البلاغه، علت تدوین نهج البلاغه را بیان جملاتی نغز از کلام علی (ع) و بیان لطایف و زیبایی‌های لفظی و ادبی، فصاحت و بلاغت، در کنار زیبایی‌های معنوی و محتوایی کلام امام بیان می‌کند: زیرا سخنان امام، شگفتی‌های بلاغت و دُردانه‌های فصاحت و گوهر‌های ادب تازی و کلمات پرمغز روشنگر دین و دنیاست و این مجموعه نفیس در هیچ کلامی و کتابی یافت نشود، چون کلام امام علی (ع) سرچشمه فصاحت و بلاغت است؛ و از آن بزرگوار گنج فرهنگ و ادب و قانون‌های آن پدید آید و هر سخنوری بر شیوه و روش آن حضرت ره پوید و هر واعظ شیرین‌سخن و رساگویی از او کمک گیرد... کلام آن حضرت سخنی است که نور نشانه خدایی دارد و از آن رنگ و بوی سخن نبوی تراود...[۱].[۲]

معنا و مفهوم بلاغت

بلاغت در لغت به‌معنای وصول یا به انتها رسیدن است. در اصطلاح عبارت از مطابقت کلام با مقتضای حال، همراه با رعایت فصاحت است. جملات بلاغت‌نشان افزون بر دریافت نیکو، ساختمان کلمه و جمله، رعایت سجع ... با جان آدمی سروکار دارد، زیرا مراد از آن نوازش خاطر و ایجاد مسرتی است که در پس بیان در جان ما پدید می‌آید[۳].

بهره‌گیری امام علی (ع) از فنون فصاحت و بلاغت

مطالعه نهج البلاغه نشان از آن دارد که امام علی (ع) در کلام خویش به گونه‌ای دقیق و آگاهانه موضوع فصاحت و بلاغت را در نظر داشته و سخن به مقتضای حال شنونده بیان فرموده است. نثر نهج البلاغه آمیزه‌ای از نثر ساده و مُرسَل و نثر آهنگین و مُسجع است. امام (ع) به‌مقتضای حال آن‌جا که نیاز به سخن طولانی است، با به‌کارگیری جملاتی نغز سخن را به درازا کشانده و نوع کلام را به‌گونه‌ای انتخاب کرده که شنونده اسیر خستگی عبارات نشود و کلام در جانش بنشیند. نگاهی به نامه‌های نهج البلاغه، خود، گواهی بر این موضوع است[۴].

کاربرد بجا و نیکوی آیات قرآن، تمثیل، بهره‌گیری مناسب از اشعار خود و دیگران و هم‌چنین استفاده مطلوب از فنون ادبی و ظرایف بلاغی، عناصری است که کلام را در اوج فصاحت و بلاغت قرار می‌دهد. امام، خود، درباره فن سخنوری خویش فرمود: ما امیران سخنیم، سخن در ما ریشه دارد و شاخه‌هایش بر سر ما سایه افکنده است[۵].[۶]

منابع

پانویس