ابراهیم بن مهزم اسدی در تراجم و رجال
مقدمه
ابراهیم بن مهزم[۱] در سند ۵ روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتابهای کافی، ثواب الأعمال و تفسیر عیاشی یاد شده؛ مانند:
«أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ جَهْمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ أَبَا الْحَسَنِ (ع) يَقُولُ مَنْ قَدَّمَ ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾[۲] بَيْنَهُ وَ بَيْنَ جَبَّارٍ مَنَعَهُ اللَّهُ مِنْهُ بِقِرَاءَتِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَزَقَهُ اللَّهُ خَيْرَهُ وَ مَنَعَهُ شَرَّهُ»[۳].[۴]
شرح حال راوی
نام کامل راوی، ابراهیم بن مهزم بن ابی بردة اسدی است، از این رو به ابن أبی بردة بر اساس نسبت به جد معروف بوده، چنان که نجاشی به آن تصریح کرده "یعرف بابن أبی بردة" و پدرش گاه با عنوان «مهزم بن أبی بردة اسدی» روایت کرده است[۵].
وی از راویان معروفی است که عمر دراز داشته و نامش در کتب معروف رجالی شیعه، ذکر، و در اسناد روایات فراوانی نیز یاد شده است. نجاشی وی را صاحب کتاب معرفی کرده که گروهی آن کتاب را روایت کردند: إبراهیم بن مهزم الأسدی من بنی نصر أیضاً یعرف بابن أبی بردة، ثقة ثقة، روی عن أبی عبدالله و أبی الحسن (ع)، و عمر عمراً طویلاً. له کتاب رواه عنه جماعة منهم أخبرنی ابن الصلت الأهوازی، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن سعید، قال: حدثنا محمد بن سالم بن عبدالرحمن قال: حدثنا إبراهیم بن مهزم بن أبی بردة بکتابه[۶].
شیخ طوسی وی را صاحب اصل[۷] خوانده که راوی آن، حسن بن محبوب است: إبراهیم بن مهزم الأسدی له أصل، أخبرنا به ابن أبی جید، عن محمد بن الحسن بن الولید، عن محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن إبراهیم بن مهزم[۸][۹]
طبقه راوی
از تاریخ ولادت و وفات راوی، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ لکن برقی نام او را با عنوان ابراهیم بن مهزم اسدی کوفی[۱۰] در اصحاب امام صادق (ع) ثبت کرده، چنان که نجاشی وی را از راویان امامان امام صادق و امام کاظم (ع) معرفی کرده است: روی عن أبی عبدالله و أبی الحسن (ع) و عمر عمراً طویلاً[۱۱].
شیخ طوسی نیز او را در زمره اصحاب امامان امام صادق و امام کاظم (ع) نام برده[۱۲] و در اسناد روایات هم از هر دو امام (ع) روایت کرده است[۱۳]. آیت الله خویی درباره جمله "عمر عمراً طويلا: مینویسد: این عبارت درباره کسی گفته میشود که بیش از صد سال قابل توجه، عمر کرده باشد[۱۴].
بر این پایه، ابراهیم بن مهزم از معمران شمرده میشود و طبق معمول باید دوران چند امام معصوم (ع) را درک کرده باشد؛ لکن بر اساس تصریح رجالیان و مستفاد از اسناد روایات این است که وی تنها از امامان امام صادق و امام کاظم (ع) روایت کرده، درحالی که مقتضای معمر بودن، آن است که افزون بر درک امامان صادق و کاظم (ع) یا باید دوره امام باقر (ع) را هم درک کرده باشد؛ یا دوران امامان امام رضا و امام جواد (ع) را؛ ولی احتمال دوم قویتر است؛ زیرا برابر بعضی قرائن، ابراهیم بن مهزم روزگار امامان رضا و جواد(ع) را نیز درک کرده است:
- پدر ایشان (مهزم اسدی) از اصحاب امام کاظم (ع) شمرده شده است[۱۵].
- روایت وی از امام رضا (ع) با یک واسطه[۱۶].
- روایت وی از امام کاظم (ع) با یک واسطه[۱۷].
- بیشترین روایتش از امام صادق (ع) با واسطه است[۱۸][۱۹]
استادان و شاگردان راوی
ابراهیم بن مهزم از افراد فراوانی روایت کرده که از مشایخ حدیثی وی شمرده میشوند؛ مانند ابراهیم کرخی، أبیه (مهزم)[۲۰]، ابن الحر (أبوالحر)[۲۱]، اسحاق بن عمار، ابوحمزة ثمالی (ثابت بن دینار)، حکم بن سالم، طلحة بن زید، حسین بن ابی حمزة ثمالی، ابومریم انصاری، عنبسة بن بجاد عابد و القاسم بن ولید[۲۲].
اشخاص بسیاری نیز از ایشان روایت کردند که از شاگردان وی به شمار میآیند؛ نظیر محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسن بن جهم، حسن بن محبوب[۲۳]، حسن بن علی، علی بن حکم انباری، عبیس بن هشام، ابن ابی عمیر، احمد بن حسن میثمی، محمد بن علی (أبوسمینة)، جعفر بن بشیر و محمد بن سنان[۲۴].
آیت الله بروجردی ابراهیم بن مهزم را از طبقه پنجم یا ششم دانسته است[۲۵].[۲۶]
جایگاه حدیثی راوی
ابراهیم بن مهزم از وثاقت بالایی برخوردار بوده، از این رو نجاشی واژه ثقه را دو بار دربارهاش به کار برده است: إبراهیم بن مهزم الأسدی... ؛ ثقة ثقة[۲۷]. تکرار کلمه ثقه نشان از تأکید مرحوم نجاشی بر وثاقت ایشان است؛ همچنین ابن داوود نیز نام وی را هم در باب ممدوحان[۲۸]، هم در باب ذکر جماعة قال النجاشی فی کل منهم ثقة مرتین[۲۹] ذکر کرده است.
برخی نکات دیگر که بر جلالت و وثاقت ایشان دلالت دارند:
- ایشان صاحب اصل است، چنان که شیخ طوسی به آن اشاره کرده است[۳۰].
- روایت حسن بن محبوب - که از اصحاب اجماع است - از ایشان[۳۱].
- روایت ابن ابی عمیر - که از راویان بزرگ و از اصحاب اجماع است- از ایشان.
- روایت جعفر بن بشیر از ایشان که نجاشی دربارهاش مینویسد: روی عن الثقات و رووا عنه[۳۲].
یادآوری
ابنشهرآشوب در کتاب المناقب[۳۳] ابراهیم بن مهزم را از خواص اصحاب امام صادق (ع) دانسته، چنان که از روایات این معنی فهمیده میشود؛ نمونهاش این روایت است که مرحوم صفار آن را نقل کرده: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ قَالَ: خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَيْلَةً مُمْسِياً فَأَتَيْتُ مَنْزِلِي بِالْمَدِينَةِ وَ كَانَتْ أُمِّي مَعِي فَوَقَعَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا كَلَامٌ فَأَغْلَظْتُ لَهَا فَلَمَّا أَنْ كَانَ مِنَ الْغَدِ صَلَّيْتُ الْغَدَاةَ وَ أَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَبَا مِهْزَمٍ مَا لَكَ وَ لِلْوَالِدَةِ أَغْلَظْتَ فِي كَلَامِهَا الْبَارِحَةَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ بَطْنَهَا مَنْزِلٌ قَدْ سَكَنْتَهُ وَ أَنَّ حِجْرَهَا مَهْدٌ قَدْ غَمَزْتَهُ وَ ثَدْيَهَا وِعَاءٌ قَدْ شَرِبْتَهُ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَلَا تُغْلِظْ لَهَا»[۳۴][۳۵]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: رجال البرقی، ص۲۷؛ رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۱؛ رجال الطوسی، ص۱۶۷ (ش۱۹۲۹) و ۳۳۱ (ش۴۹۲۷)؛ الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۱؛ معالم العلماء، ص۴۱، ش۷؛ إیضاح الإشتباه، ص۸۷، ش۲۰؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۶، ش۱۹؛ الرجال (ابن داوود)، ص۱۹، ش۳۸ و ۳۸۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۸۹، ش۱۴۸؛ جامع الرواة، ج۱، ص۳۴؛ إکلیل المنهج، ص۹۳، ش۵۲؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۰۶، ش۸۵؛ طرائف المقال، ج۱، ص۳۹۹، ش۳۱۶۴؛ تنقیح المقال، ج۵، ص۱۱، ش۵۹۹؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۳۱، ش۴۴۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۱۶، ش۵۳۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۵ - ۲۷۶، ش۳۱۶ - ۳۱۷.
- ↑ بگو او خداوند یگانه است سوره اخلاص، آیه ۱.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۰۰ به گزارش از ثواب الأعمال، ص۱۲۹: «أَبِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ جَهْمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مرزم [مِهْزَمٍ] عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ أَبَا الْحَسَنِ (ع) يَقُولُ...».
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۱۵.
- ↑ «... عَنْ مِهْزَمِ بْنِ أَبِي بُرْدَةَ الْأَسَدِيِ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ:...»؛ (الغیبه (نعمانی)، ص۲۰۷، ح۱۳)؛ نیز ر. ک: الأمالی (طوسی)، ص۶۷۲ (۱۴۱۸) و ۶۷۴ (ح۱۴۲۲).
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۱.
- ↑ جهت اطلاع از فرق بین کتاب و اصل ر. ک: الذریعة، ج۲، ص۱۲۵، ذیل عنوان الأصل.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۱۵-۵۱۶.
- ↑ رجال البرقی، ص۲۷.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۱.
- ↑ رجال الطوسی، ص۱۶۷ (ش۱۹۲۹) و ۳۳۱ (ش ۴۹۲۷).
- ↑ ر. ک: الکافی، ج۶، ص۳۰۰، ح۷؛ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۹۰، ح۳۸۲.
- ↑ فإن هذا الکلام إنما یطلق علی من زاد عمره علی مائة سنة بشیء یعتد به؛ (معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۳۱۷).
- ↑ ر. ک: رجال الطوسی، ص۳۴۳، ش۵۱۲۳.
- ↑ مانند: «... عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) يَقُولُ مَنْ قَرَأَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ عِنْدَ مَنَامِهِ لَمْ يَخَفِ الْفَالِجَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ...»؛ (ثواب الاعمال، ص۱۰۴).
- ↑ نظیر: «عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (ع) قَالَ: كَانَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا (ع) يَبْكِي وَ لَا يَضْحَكُ...»؛ (الکافی، ج۲، ص۶۶۵، ح۲۰).
- ↑ ر. ک: المحاسن، ج۱، ص۲۵۰، ح۲۶۵؛ ج۲، ص۴۴۴ (ح۳۲۵)، ص۵۳۱ (ح۷۸۰ و ۷۸۳) و ۵۶۵ (ح۹۷۵).
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۱۷-۵۱۸.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۵۰ و ۴۸۹.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۴۴۴، ح۳۲۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۳ (ح۲)، ۱۱۵ (ح۱۳) و ۴۵۷ (ح۱۶)؛ ج۳، ص۱۵۶، ح۳؛ ج۴، ص۱۴۵، ح۲، ج۶، ص۳۱۸ (ح۱)، ۳۴۵ (ح۲) و ۴۸۹ (۱۱).
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۵۰؛ ج۷، ص۴۲۰؛ ج۱۰، ص۵۱۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۶۹، ح۷؛ ج۲، ص۱۱۵، ح۱۳، ج۳، ص۱۲۱، ح۷؛ ج۴، ص۱۵۳، ح۵؛ ج۶، ص۲۹۴ (ح۱۵)، ۳۰۰ (ح۷)، ۳۱۸ (ح۱) و۳۴۵ (ح۲).
- ↑ ر. ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی - طبقات رجال التهذیب)، ص۳۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۱۸-۵۱۹.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۱.
- ↑ ر. ک: الرجال (ابن داوود)، ص۱۹، ش۳۸.
- ↑ ر. ک: الرجال (ابن داوود)، ص۳۸۲.
- ↑ ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۱.
- ↑ ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۱.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۱۹، ش۳۰۴.
- ↑ «وَ مِنْ خَوَاصِّ أَصْحَابِهِ... إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ الْأَسَدِيِّ»؛ (مناقب آل أبی طالب، ص۲۸۱).
- ↑ بصائر الدرجات، ص۲۴۳، ح۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۱۹-۵۲۱.