شکرگزاری در لغت
مقدمه
«شُکر» در لغت یعنی تصور نعمت (دانستن اینکه: آنچه داری نعمت است و از ناحیه دیگری) و آشکار و ظاهر کردن آن[۱]، برخی نیز آن را ستایش احسانکننده دانستهاند[۲] و در مقابل آن کفر قرار دارد بهمعنای پوشاندن نعمت[۳].[۴]
در تعریفی دیگر چنین آمده است: شکر به معنای توجهداشتن و اظهارکردن نعمت و عنایتی است که از کسی و یا مقامی به انسان میرسد. لذا به حیوانی که با کمترین غذا چاق میشود و نعمت را اظهار میکند “دابّه شکور” گفته میشود. واژه شکر در مورد نعمتهای مادی و معنوی، هر دو به کار میرود. بنا بر قول راغب، اصل این واژه از “عین شَکری” است؛ یعنی چشمهای که سرریز از آب است. از اینرو، شکر تنها به ابراز تشکر و قدردانی اطلاق نمیشود؛ بلکه مراد از آن، ابراز کامل قدردانی از منعم، به صورت قلبی و لسانی و عملی است[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ الشُّكْرُ: تصوّر النّعمة و إظهارها... و يضادّه الْكُفْرُ، و هو: نسيان النّعمة و سترها؛ المفردات، ص۴۶۱.
- ↑ جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۲.
- ↑ و الكُفْرُ: نقيض الشكر. كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها؛ العین، ج۵، ص۳۵۶؛ لسان العرب، ج۵، ص۱۴۴.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۳- ۱۳۴؛ رضوانیپور، مهدی، مقاله «شکر»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۶۲.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۳۵۸.