نقیب در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

نقیب، از مادۀ "نقب" به معنای رئیس است[۱] و در اصطلاح، اغلب به رؤسای قوم اطلاق می‌شد؛ مانند نقبای دوازده‌گانه بنی اسرائیل که نمایندگان تیره‌های مختلفی از بنی اسرائیل بودند.

این مفهوم در دورۀ اسلام نیز وارد و در پیمان عقبه دوم، اولین بار، از میان هفتاد نفر حاضر، دوازده نفر (نه تن از خزرج و سه تن از اوس) به عنوان نقیب برگزیده شدند که "اسعد بن زراره" از میان این دوازده نفر به عنوان نقیب النقبا (رئیس دوازده نفر) منصوب شد[۲]. در دورۀ بنی عباس، گروهی را که نسبت به سایر مسلمانان از امتیازات ویژه‌ای برخوردار بودند نقیب می‌گفتند[۳]. از جلمه کارگزاران عالی‌رتبه دولت که از دودمان خود بنی عباس بودند. این نوع از ریاست، به نقابت مشهور بود و نقابت، بر دو قسم است: نقابت خاصه و نقابت عامه[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۲۶۸۱؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۷۵؛ صبح الاعشی، ج۳، ص۲۷۳ وج ۴، ص۳۷؛ تاج العروس، ج۴، ص۲۹۷.
  2. سیره ابن هشام، ج۲، ص۸۷-۸۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۳؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۴.
  3. تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۲۵۲؛ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۹۰؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۹۶.
  4. ر. ک: نقابت خاصه و نقابت عامه.
  5. اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت، علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۷۷.