سنت در لغت
مقدمه
واژه سنت اغلب در کنار واژه سیره و به معنای آن به کار میرود[۱]. در منابع لغوی، این واژه را روش و طریقه سلوک و حرکت معنا کردهاند[۲]، اعم از اینکه خوب باشد یا بد: "وَ السُّنَّةُ الطَّرِيقَةُ وَ السُّنَّةُ السِّيرَةُ حَمِيدَةً كَانَتْ أَوْ ذَمِيمَةً و الْجَمْعُ سُنَنٌ"[۳]. جمع آن نیز سنن است و در قرآن کریم نیز به معنای طریقه و روش به کار رفته است[۴].
در اصطلاح، طریقه سلوک پیامبر(ص) را سنت میگویند؛ طریقهای که یا در رفتار آن حضرت نمود داشته، یا در گفتار و یا در تقریر و امضای فعل فرد دیگری.
سنیان، سنت را منحصر به قول یا فعل و یا تقریر پیامبر(ص) میدانند، اما به باور ما شیعیان، سنت امامان شیعه(ع) و حضرت صدیقه کبری(ع) ـ به دلیل دارا بودن مقام عصمت ـ همچون سنت پیامبر(ص) حجت و قابل تبعیت است. نکته شایان ذکر آنکه سنت بر پایه معنای اصطلاحی، قول و فعل و تقریر معصوم را در بر میگیرد. از این حیث، سنت بر سه گونه است: سنت قولی، فعلی و تقریری. اما سیره منطبق بر سنت فعلی است؛ چراکه سیره نوع حرکت و مشی است، یعنی آن نوع از سلوک معصوم که در فعل و رفتار او نمود دارد. با این تبیین، نسبت بین سیره و سنت، عام و خاص مطلق است. البته در لغت، سنت را همان سیره نیز معنا کردهاند، ولی در اصطلاح میتوان چنین تفاوتی را بین این دو واژه در نظر گرفت[۵].
منابع
پانویس
- ↑ "والسنة: السیرة، قال الهذلی: فلا تجزعن سنة أنت سیرتها فاول راض سنة من یسیرها" (الجوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۵، ص۲۱۳۹).
- ↑ "والسنة فی اللغة الطریقة و السیرة، والجمع السنن کغرفة و غرف و فی الصناعة هی النبی قولا و فعلا و تقریرا أصالة او نیابة"؛ الطریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۴۳۶؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ذیل ماده سنن.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ص۲۹۱.
- ↑ "و قد خلت سنة الاولین، ای طریقهم التی سنها الله فی إهلاکهم حین کذبوا رسله و هو وعید. سنة من قد أرسلنا من رسلنا، یعنی أن کل قوم أخرجوا رسولهم من بینهم فسنة الله أن یهلکهم" (الطریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۴۳۶).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۳۹؛ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۹؛ ضیایی، رحمتالله، مقاله «شیعه و سنت نبوی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۹.