تاریخ هجری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

مشهور بین تاریخ‌نگاران اسلام این است که تاریخ هجری در دوران خلیفه دوم به راهنمایی و پیشنهاد امیرالمومنین علی(ع) از میان حوادث بزرگ اسلام به عنوان مبدأ تاریخ رسمی انتخاب شد ولی شواهدی وجود دارد که نخستین بار خود پیامبر اکرم(ص) تاریخ هجری را در نامه‌ها استفاده کردند و پیشنهاد امام(ع) نیز بر اساس انتخاب قبلی پیامبر اکرم(ص) بوده است.

طبری در تاریخ «الامم و الملوک» نقل می‌کند: هنگامی که رسول خدا به مدینه هجرت نمود به ثبت تاریخ دستور داد[۱]. جلال‌الدین سیوطی نقل می‌کند وقتی که قرارداد فیمابین پیامبر اکرم(ص) و نصارای نجران توسط علی(ع) نوشته شد، پیامبر اکرم (خود) به وی دستور داد سال پنجم هجری را به عنوان تاریخ در پای ورقه بنویسید[۲].

برخی نیز اساس تاریخ هجری را مبتنی بر قرآن دانسته و منشأ آن را ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ[۳] که در مورد مسجد قبا نازل شده، شمرده‌اند؛ زیرا مسجد قبا در اولین روزهای ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه تأسیس شد.

در اسناد صحیفه سجادیه نیز روایتی از پیامبراکرم(ص) در زمینه مدت استیلای بنی‌امیه نقل شده که در آن عبارت «مِنْ مُهَاجَرِكَ‌» دیده می‌شود که نشان‌دهنده محاسبه تاریخ از هجرت است.

تاریخ هجری از معتبر‌ترین و صحیح‌ترین تاریخ‌های متداول در میان بشر است و اختلافی که در تعیین سال هجرت از نظر تاریخ میلادی دیده می‌شود و گاه هجرت پیامبر اسلام را ۵۶۸ میلادی و گاه ۵۹۷ میلادی و بعضی ۵۳۷ میلادی و برخی دیگر ۴۴۷ میلادی ذکر کرده‌اند، به دلیل اختلاف نظری است که در تاریخ میلاد حضرت مسیح بین مورخان وجود دارد و تاریخ میلادی سالیان دراز پس از میلاد مسیح متداول شده و به همین دلیل چندین نظریه در این باب دیده می‌شود[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. صبح الاعشی، ج۶، ص۲۴۰.
  2. نظام الحکومه النبویه، ج۱، ص۱۸۱.
  3. «بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند» سوره توبه، آیه ۱۰۸.
  4. فقه سیاسی، ج۱، ص۲۴۷.
  5. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۱، ص۴۷۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۵۱.