نسخهای که میبینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان میدهد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۲ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
آنچه در جهان آفرینش از کوچک و بزرگ پدید میآید، همگی نمودهایی از قدرت و علم بیپایان الهی است و همۀ این پدیدهها بر اساس اراده و مشیت خداوند و مطابق با برنامههایی است که از پیش تعیین شده و در کتاب تکوینی الهی نوشته شده است[۱].
در متون اسلامی از چندین کتاب که مربوط به جهان خلقت و عالم تکوین است، خبر داده شده که سرنوشت انسان و جهان را دربرگرفته و از تولد و مرگ اشخاص تا پیدایش و زوال تمدنها و از سعادت و شقاوت انسانها تا قسمت روزی میان آنها و بالاخره هر حادثهای که برای هر انسانی اتفاق میافتد، در آن کتابها با قلم تقدیر رقم زده شده است و در مقابل آن قرآن کریم قرار دارد که کتاب تشریعی خداوند است[۲].
طبق آیات و روایات موجود، تمام پدیدههای هستی از کوچک و بزرگ در دو کتاب یا لوح تکوینی نوشته میشود که هر کدام از آنها ویژگی خاص خود را دارند و عبارتند از:
لوح محفوظ که گاهی از آن به "ام الکتاب" و "کتاب مسطور" و "رقّ منشور" و "کتاب مکنون" و "کتاب حفیظ" تعبیر آورده شده است و به طوری که توضیح خواهیم داد، آنچه در این کتاب ثبت شده قابل تغییر نیست و دگرگونی در آن راه ندارد[۳].
لوح محو و اثبات که محل ثبت حوادث و اتفاقاتی است که به مرحلۀ فعلیت خواهد رسید و به طوری که از نامش پیداست آنچه در آن نوشته شده قابل تغییر و تبدیل است[۴].
در آیۀ ﴿﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾﴾[۵] از هر دو کتاب یاد شده است. طبق این آیه، خداوند در عالم تکوین دو کتاب دارد: یکی کتابی است که هرگاه بخواهد چیزی را که در آن ثبت شده میزداید و یا چیزی را که در آن نیست ثبت میکند، یعنی مربوط به تغییراتی است که در قضای الهی حاصل میشود و دیگری کتابی است که ریشۀ تمام پدیدههای عالم است و نوشتههای آن قابل تغییر نیست[۶].
چیستی لوح محفوظ
لوح در لغت به معنای صفحهای است که در آن نوشته میشود، مانند کاغذ یا پوست یا سنگ و یا هر چیز دیگری که قابل نوشته شدن باشد و لوح محفوظ کتابی است که تمام پدیدههای عالم با قلم تقدیر در آن ثبت شده و از هر گونه تغییری محفوظ است[۷].
بدون شک تعبیر لوح و قلم برای تقریب ذهن ماست و از باب تشبیه و یا تنزیل است و نباید آن را با قلم و کاغذ و کتاب معمولی مقایسه کرد، اگر چه به بزرگی عالم باشد، بلکه آن یک حقیقت والایی مانند عرش و کرسی است که ما از کیفیت آن آگاهی نداریم و فقط میدانیم که وجود دارد و علم به وجود آن منحصراً از طریق شرع و نقل حاصل میشود و عقل را در آن راهی نیست[۸].
لوح محفوظ گنجینۀ علم خدا و آیینۀ صفت عالِمیت اوست و چون علم خدا عین ذات اوست، نشاید که در این لوح، تغییری حاصل شود و لذا هیچ وقت در آن تغییر و تبدیلی رخ نمیدهد و محتوای آن، همواره ثابت و استوار است و میتوانیم بگوییم لوح محفوظ، ظرف علم الهی است؛ البته علم خدا نامحدود است و این که این لوح را ظرف آن یا گنجینۀ آن قلمداد میکنیم در نسبت به معلومات است که مجموع پدیدههای جهان هستی است و به هر حال محدود است[۹].
ویژگی های لوح محفوظ
طبق آیات و روایاتی که دربارۀ لوح محفوظ آمده، این کتاب ویژگیهایی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
این کتاب جایگاه علم کلی خداوند است که شامل علم به تمامی موجودات از کوچک و بزرگ میشود و اعم از پدیدههایی است که فعلیت یافته و یا هنوز به صورت قوه است و وجود عینی و خارجی پیدا نکرده است: ﴿﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۱۰]؛ ﴿﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾﴾[۱۱] طبق قول راجح منظور از "مستقر" موجود زندهای است که وجود خارجی پیدا کرده و به فعلیت رسیده است و منظور از "مستودع" موجود زندهای است که هنوز فعلیت نیافته ودر مرحله قوه است[۱۲].
لوح محفوظ محل علم جزئی پروردگار است و علم او به احوال اشخاص و جوامع و بروز و ظهور حوادث و اتفاقات جزئی و شخصی در این کتاب ثبت شده و شمارش تمام موجودات در آن قرار دارد و گاهی از آن به عنوان کتاب حفیظ یاد شده است: ﴿﴿وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴾﴾[۱۳]؛ ﴿﴿قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ ﴾﴾[۱۴]؛ ﴿﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾﴾[۱۵]؛ ﴿﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۱۶]؛ ﴿﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۱۷][۱۸].
لوح محفوظ جایگاه حقیقت قرآنی است و قرآن پیش از نزول به قلب پیامبر در آنجا قرار داشته است. قرآن یک حقیقت تنزیلی دارد که همان الفاظ است و بر زبان پیامبر جاری شده و در مناسبت های خاصی در طول ۲۳ سال نازل شده است و یک حقیقت بسیط که ورای الفاظ است و همان است که در شب قدر یک جا بر قلب پیامبر نازل شد. این حقیقت بسیط در لوح محفوظ قرار دارد و در این مرحله از آن به "کتاب مکنون" و "رق منشور" هم تعبیر شده است:﴿﴿وَالطُّورِ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴾﴾[۱۹]؛ ﴿﴿ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ﴾﴾[۲۰][۲۱].
در بعضی از روایات آمده که لوح محفوظ دو طرف دارد یک طرف آن عرش خدا و طرف دیگر آن پیشانی اسرافیل است [۲۲] شاید اشاره به این حقیقت دارد که لوح محفوظ نسبتی به خدا دارد و از این نظر نامحدود است و نسبتی به خلق دارد و از این نظر محدود و متناهی است و میتوان آن را به یک منشور تشبیه کرد و لذا در بعضی از روایات طول آن ذکر شده است[۲۳][۲۴].
این لوح در عین محدود بودن مشتمل بر تمام مخلوقات است و مجموع پدیدههای عالم را در برمیگیرد: " عَنِ النَّبِيِّ (ص) قَالَ: كَانَ اللَّهُ قَبْلَ كُلِ شَيْءٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ وَ كَتَبَ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ ذِكْرَ كُلِّ شَيْءٍ الْخَبَرَ "[۲۵]؛ " قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَلَمِ اكْتُبْ فَسَطَرَ الْقَلَمُ فِي اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَالْمِدَادُ مِدَادٌ مِنْ نُورٍ وَ الْقَلَمُ قَلَمٌ مِنْ نُورٍ وَ اللَّوْحُ لَوْحٌ مِنْ نُور "[۲۶][۲۷].
در بعضی از روایات از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: "لوح و قلم دو فرشته هست"[۲۸]. اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت باشد که تمام نیروهای فعّال در جهان خلقت که خدا به آنها نقشی در تدبیر عالم داده و از آنها به "مدبّرات امر" یاد کرده، نوعی فرشته هستند و در متون مذهبی به تمام نیروهای تأثیرگذار در جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است و شاید هم منظور از ملک بودن لوح و قلم این باشد که آنها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل میکند همان گونه که عرش را هشت ملک حمل میکند. به خاطر همین روایت است که شیخ صدوق گفته است: "اعتقاد ما در لوح و قلم این است که آنها دو فرشتهاند"[۲۹] و شیخ مفید به او ایراد میگیرد که این سخن دور از صواب است و به ملائکه لوح و قلم گفته نمیشود و از نظر لغت چنین اطلاقی شناخته نشده است[۳۰]. ولی با توجه به توجیهی گفته شده اشکال شیخ مفید برطرف میشود؛ به اضافه اینکه این تعبیر در چندین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است[۳۱].
در مقابل لوح محفوظ، لوح محو و اثبات قرار دارد که مظهر قدرت مطلقۀ خداوند است و محتوای این لوح قابل تغییر و دگرگونی و پاک کردن و نوشتن مجدد است. آنچه در این لوح نوشته شده صورت تعلیقی و شرطی دارد و به این شکل است که اگر چنین شود چنان خواهد شد و اگر نشود نخواهد شد. علاّمه مجلسی چنین مثال میزند: "مثلاً برای زید پنجاه سال عمر نوشته شده ولی به این صورت که اگر صلۀ رحم کند، شصت سال خواهد بود و اگر قطع رحم کند، چهل سال خواهد بود پس اگر او صله رحم کرد، در آن کتاب پنجاه سال محو و شصت سال ثبت خواهد شد[۳۲][۳۳].
مطلب مهمی که باید به آن توجه شود این است، این حقیقت قرآنی که خداوند آنچه را بخواهد تغییر میدهد، همان مسألهی بدا است که شیعه به آن اعتقاد دارد و اهل سنت آن را نفی میکنند. از نظر شیعهبدا همان کاری است که خداوند در لوح محو و اثبات میکند و چیزی فراتر از آن نیست و این که بعضی از نویسندگان اهل سنت به شیعه نسبت میدهند که گویا شیعه معتقد است، گاهی خدا چیزی را نمیداند و سپس علم بر او عارض میشود و این همان بداست، نسبت ناروا و خلاف واقعی است و هرگز شیعهبدا را به این معنی بر خدا اثبات نمیکند و از آن بیزار است[۳۴].
آنچه شیعه از زمان امامانالگو:هم تا به حال به آن عقیده دارد این است که گاهی خداوند چیزی را که مقدر کرده تغییر میدهد و این نه بدان جهت است که خداوند از اول مصلحت واقعی را نمیدانست و بعد آنرا دانست، بلکه برای آن است که خداوند صلاح میدانست چیزی اول به گونهای مقدر شود و سپس به گونهای دیگر تحقّق یابد و این به خاطر مصالحی است که بعضی از آنرا میدانیم و بعضی را نمیدانیم؛ یکی از آن مصالح که میدانیم اعلام قدرت مطلقۀ خداوند است و دیگر اینکه مردم به انجام کارهای خوب تشویق شوند و بدانند اگر آن کارها را بکنند خداوند سرنوشت آنها را تغییر میدهد و گمان نکنند ایمان و عمل صالح در سرنوشت محتوم انسان تأثیری ندارد[۳۵].
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ و تو در هیچ کاری نیستی و از آن هیچ قرآنی نمیخوانی و (نیز شما) هیچ کاری نمیکنید مگر همین که بدان میپردازید، ما بر شما گواهیم و همسنگ ذرّهای در زمین یا در آسمان، از پروردگارت پنهان نمیماند و هیچ چیز کوچکتر و یا بزرگتر از آن نیست مگر که در کتابی روشنگر آمده است؛ سوره یونس، آیه: ۶۱.
↑ و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر که روزیاش بر خداوند است و (خداوند) آرامشگاه و ودیعهگاه او را میداند؛ (این) همه در کتابی روشن (آمده) است؛ سوره هود، آیه: ۶.
↑ و هیچ شهری نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان میبریم یا سخت عذاب میکنیم، این در کتاب (خداوند) نگاشته است؛ سوره اسراء، آیه: ۵۸.
↑ همانا ما میدانیم که زمین از آنان چه خواهد کاست و نزد ما کتابی نگهدارنده (ی همه چیز) است؛ سوره ق، آیه:۴.
↑ ما خود، مردگان را زنده میگردانیم و هر چه را پیش فرستادهاند و آنچه را از آنان بر جای مانده است مینگاریم و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمردهایم؛ سوره یس، آیه: ۱۲.
↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
↑ و به یقین پروردگارت آنچه دلهاشان پنهان میدارد و آنچه (آنان) آشکار میکنند میداند.و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است ؛ سوره نمل، آیه: ۷۴- ۷۵.
↑خدا پیش از هر چیزی وجود داشت و عرش او بر آب بود و در لوح محفوظ ذکر همه چیز وجود دارد؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص ۲۰۷
↑خداوند به قلم گفت: هر چه را که شده و یا تا روز قیامت خواهد شد در لوح محفوظ بنویس، پس مرکب از نور و قلم از نور و لوح از نور بود؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص ۳۶۸.