کارکردهای نبوت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث نبوت است. "کارکردهای نبوت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل کارکردهای نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

کارکردهای نبوت به معنای فواید و آثار مترتب بر نبوت پیامبران است.


کارکردهای نبوت از دیدگاه خواجه نصیر طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی، ۹ وجه از وجوه حسن بعثت را در کتاب تجرید الاعتقاد ذکر کرده است:

  1. عقل، در حوزه مسائلی که خود بر درک آن تواناست، از سوی وحی تأیید و تقویت می‌شود و در حوزه‌ای که راهی به آن ندارد، معارف لازم به انسان ارائه می گردد.
  2. آدمی، همواره احتمال می‌دهد فعل او مورد رضایت مولایش نباشد، با ارسال پیامبران، این ترس رخت بر می‌بندد [۱].
  3. عقل، از درک حسن و قبح گروهی از افعال ناتوان و نیازمند وحی است.
  4. عقل به‌ تنهایی نمی‌تواند از سود یا زیان بسیاری از امور "مانند خوراکی و دارو" آگاه شود.
  5. رفع نیاز بشر به قوانین اصلاح‌ کنند؛ روابط اجتماعی
  6. شکوفایی استعدادهای علمی
  7. آموزش صنایع و فنون
  8. تعلیم حکمت عملی "اخلاق و سیاست"
  9. تعلیم واجبات و محرمات شرعی [۲].

وجه اول و پنجم و هشتم پس از تکمیل و بازسازی به‌ صورت دلایلی بر ضرورت بعثت پیامبران ارائه شده‌اند. و وجه چهارم و هفتم از فواید و اهداف اصلی و ذاتی بعثت پیامبران نیستند.

مهم‌ترین فواید بعثت پیامبران

  1. ارائه عمیق‌ترین اندیشه‌ها در باب شناخت آفریدگار

بسیارى از مطالب هست که عقل انسان، توانایى درک آنها را دارد ولى یا نیاز به گذشت زمان و تجارب فراوان دارد و یا در اثر اهتمام افراد به امور مادى و غلبه گرایشهاى حیوانى بر ایشان مورد غفلت و فراموشى قرار مى‌گیرد و یا در اثر بدآموزیها و تبلیغات سوء، بر توده هاى مردم، پنهان مى‌ماند. چنین مطالبى نیز بوسیله انبیاء، بیان مى‌گردد و با تذکرات و یادآوریهاى پى در پى، از فراموش شدن کلى آنها جلوگیرى بعمل مى‌آید و با آموزشهاى صحیح و منطقى، جلوى مغالطات و بدآموزیها گرفته مى‌شود. از اینجا نکته نامیده شدن انبیاء به «مذکر» و «نذیر» و نامیده شدن قرآن کریم به «ذِکر» و «تذکره» روشن مى‌گردد. امیرمؤمنان (علیه السلام) در مقام بیان حکمتهاى بعثت انبیاء مى‌فرماید: «لِیَسْتَأدُوهم میثاقَ فِطْرَته، و یُذکِّروهم مَنْسِىَّ نِعْمتِه، و یَحتجّوا عَلَیْهم بِالتّبلیغ» یعنى خداى متعال، پیامبران خود را پى در پى فرستاد تا وفادارى به پیمان فطرت را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده را به یادشان آورند، و با تبلیغ و بیان حقایق، حجت را برایشان تمام کنند. [۳].

  1. ارائه معارفی ژرف درباره حقیقت انسان
  2. عرضه آموزه‌های بلند درباره جهان هستی
  3. ارائه تعالیم حیات‌بخش اخلاقی
  4. تشریح قوانین و احکام فردی و اجتماعی
  5. تحقق الگوهای عینی کمال انسانی

یکى از مهمترین عوامل تربیت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو و نمونه رفتار است که اهمیت آن، در مباحث روانشناسى به ثبوت رسیده است. انبیاء الهى بعنوان انسانهاى کامل و تربیت شده الهى، این نقش را به بهترین وجهى ایفاء مى‌کنند و علاوه بر تعلیمات و آموزشهاى مختلف، به تربیت و تزکیه مردم نیز مى‌پردازند. و مى‌دانیم که در قرآن کریم «تعلیم و تزکیه» توأماً ذکر شده و حتى در بعضى از موارد «تزکیه» مقدم بر «تعلیم» آمده است. [۴].

  1. بسط عدالت اجتماعی و رهبری سیاسی و اجتماعی [۵].

یکى دیگر از برکات وجود انبیاء در میان مردم این است که در صورت فراهم بودن شرایط لازم، رهبرى اجتماعى و سیاسى و قضائى مردم را به عهده مى‌گیرند. و بدیهى است که رهبر معصوم، یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى براى جامعه مى‌باشد و بوسیله او جلو بسیارى از نابسامانیهاى اجتماعى گرفته مى‌شود و جامعه از اختلاف و پراکندگى و کجروى نجات مى‌یابد و به سوى کمال مطلوب رهبرى مى‌گردد. [۶].

دلیل نیازمندی به نبوت

اگر قبول کنیم زندگی بشر با مردنش در این دنیا پایان نمی‌پذیرد و نشئه دیگری وجود دارد، بدون شک علم و عقل بشر برای تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص منافع و مضراتش کافی نیست. حتی اصل وجود چنین جهانی نه صد درصد قابل‌ اثبات است و نه صد درصد قابل نفی. لذا نیاز به انبیا در مسائل اخروی جای بحثی ندارد. اما علاوه بر این، قرآن، مسئله زندگی دنیا را هم از نظر هدف انبیا مطرح می‌کند: ﴿...لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط }} و در جاهای دیگر "شناخت خداوند" را هم ذکر می‌کند. پس قرآن، وجود پیامبران را برای برقراری عدالت لازم و ضروری می‌داند. از نظر علمی و مطالعات اجتماعی چنین ضرورتی هست. بشر به‌ حکم غریزه اجبار ندارد زندگی‌اش اجتماعی باشد برخلاف حیوان‌های اجتماعی که از طرف خود خلقت و طبیعت، مسخر و مجبورند که اجتماعی زندگی کنند، یعنی لزومی نیست وظیفه‌اش را با تعلیم و تربیت یاد بگیرد بلکه راه خودش را اجباراً می‌داند [۷]. اما این نقص در بشر هست و به او این غریزه داده نشده است. آن وقت بشر به موجب همین اختیار، امکان تخلف از وظیفه، همیشه برایش هست و دنبال هدف‌های خودش می‌رود و نه دنبال مصلحت اجتماع، برخلاف حیوان اجتماعی. بشر نیاز دارد به یک هدایت و رهبری که او را به‌سوی مصالح اجتماعی‌اش هدایت و رهبری کند و نیازمند است به یک قوه حاکم بر وجودش که او را به دنبال مصالح اجتماعی بفرستد که همان ایمان باشد. [۸].

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع نبوت

الگو:فهرست پرسش‌ها


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ج۲، ص ۱۵.
  2. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ج۲، ص ۱۶.
  3. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید
  4. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید
  5. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ج۲، ص ۱۷ و ۱۸.
  6. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید
  7. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۷۰-۷۲.
  8. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۷۳ و ۷۴.