توحید ذاتی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث توحید ذاتی است. "توحید ذاتی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توحید ذاتی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • "برهان فرجه" بنا بر آنچه در حدیث اصول کافی آمده است، این‌گونه تقریر می‌‌شود: اگر فرض کنیم دو واجب‌الوجود هست، لازم است فرجه، یعنی امتیازی میان آنها باشد؛ زیرا تکثر و دو تا بودن، فرع بر این است که هر کدام از آنها و لااقل یکی از آنها دارای چیزی باشد که دیگری ندارد؛ زیرا اگر هر چه یکی دارد، دیگری هم داشته باشد، و بالعکس، فرض تعدد مصداق نمی‌یابد. پس در میان دو ذات واجب، امر سومی لازم است که مابه‌الامتیاز آن دو باشد. آن امر سوم نیز به نوبه خود واجب است؛ زیرا اگر "ممکن" باشد، باید وجودش از ناحیه دیگری باشد. پس لازم می‌‌آید هر یک از واجب‌الوجودها در مرتبه ذات خود، از دیگری متمایز نباشد و با او یکی باشد و در مرتبه بعد، کثرت و تعدد پیدا شده باشد[۱].
  • پس، آن امر سوم نیز واجب‌الوجود است. بر این اساس، وجود دو واجب مستلزم وجود سه واجب است و چون هر سه واجب‌اند و میان هر واجب‌الوجود با واجب‌الوجود دیگر فرجه و وجه امتیازی ضرورت دارد؛ واجب سوم باید از هر دو واجب دیگر ممتاز باشد. پس، باید دو مابه‌الامتیاز دیگر در کار باشد، تا این واجب را از دو واجب دیگر متمایز کند. بنابراین وجود سه واجب مستلزم پنج واجب است و چون علی الفرض، این دو واجب نیز باید از سه واجب قبلی ممتاز باشند، مستلزم این است که لااقل سه مابه‌الامتیاز دیگر، یعنی سه واجب دیگر در کار باشد، و این خود مستلزم هشت واجب است، و هشت واجب مستلزم سیزده واجب است، و سیزده واجب مستلزم بیست و یک واجب و بیست و یک واجب مستلزم سی و چهار واجب است و همین‌طور الی غیر النهایه. پس وجود دو واجب مستلزم بی‌نهایت واجب‌هاست، یعنی مستلزم این است که یک واجب از بی‌نهایت واجب‌ها ترکیب یافته باشد.
  • گذشته از اینکه ترکب با وجوب ناسازگار است؛ این نوع خاص ترکب، یعنی ترکب از اجزائی که هر جزء مستلزم جزء دیگر علاوه بر اجزاء مفروضه اولی باشد، محال است.
  • برگشت برهان فرجه به برهان ترکیب است، با این تفاوت که در برهان فرجه این خصوصیت رعایت شده که اگر مابه‌الامتیازی در ذات واجب باشد، آن هم واجب خواهد بود، نه ممکن و از طرفی وحدت واقعی از دو واجب محال است. بین دو واجب همواره امکان بالقیاس وجود دارد. پس، دو واجب، سه واجب (حداقل) خواهد بود و سه واجب پنج واجب تا جایی که نهایتی برای آن قابل تصور نیست[۲][۳].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۷۰.
  2. مطهری، مقالات فلسفی، ج۲، ص۲۷۸؛ همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۵۶؛ صدرالمتألهین شیرازی، شرح اصول کافی، ج۳، ص۳۱.
  3. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۷۱.