نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۸ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فصاحت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سیدرضی، گردآورنده نهج البلاغه، علت تدوین نهج البلاغه را بیان جملاتی نغز از کلامعلی (ع) و بیان لطایف و زیباییهای لفظی و ادبی، فصاحت و بلاغت، در کنار زیباییهای معنوی و محتوایی کلام امام بیان میکند: زیرا سخنان امام، شگفتیهای بلاغت و دُردانههای فصاحت و گوهرهای ادب تازی و کلمات پرمغز روشنگر دین و دنیاست و این مجموعه نفیس در هیچ کلامی و کتابی یافت نشود، چون کلام امام علی (ع) سرچشمه فصاحت و بلاغت است؛ و از آن بزرگوار گنج فرهنگ و ادب و قانونهای آن پدید آید و هر سخنوری بر شیوه و روش آن حضرت ره پوید و هر واعظ شیرینسخن و رساگویی از او کمک گیرد... کلام آن حضرت سخنی است که نور نشانه خدایی دارد و از آن رنگ و بوی سخن نبوی تراود...[۱][۲].
فصاحت در فن ادب بهمعنای روشنی در کلمه و کلام، روشنگویی یا گشادهزبانی در متکلم است. کلامفصیحکلامی است که آن آشنا به گوش و خوشایند و مطابق با دستور زبان باشد. امام (ع) که به اعتراف دانشمندانادبیات عرب، فصیحترین سخنوران است، با توجه به نیاز مخاطب، نوع گفتار خویش را انتخاب کرده و شیوه سخن را برگزیده است. آنجا که نیاز به گزیدهگویی است با کمترین الفاظ بالاترین معانی را به خدمت گرفته، چنانکه در بیانی فرمود: "تخففوا تلحقوا"[۳]. سیدرضی، که خود را مشاهیر ادبای عرب است، در عظمت این کلام مینویسد: این کلام بعد از کلامخدا و کلامرسول الله (ص) با کلام هر کس که سنجیده شود، افزون آید و بر او پیشی گیرد. عبارت "سبکبار شوید تا برسید" عبارتی است با کلمات اندک و معانی بسیار؛ کلامی ژرف و سرشار از حکمت؛ و گاه بهمقضای حال سخن را به درازا کشانده و در هر دو حال، مقتضای کلام بر این بوده است[۴].
مطالعه نهج البلاغه نشان از آن دارد که امام علی (ع) در کلام خویش به گونهای دقیق و آگاهانه موضوع فصاحت و بلاغت را در نظر داشته و سخن به مقتضای حال شنونده بیان فرموده است. نثرنهج البلاغه آمیزهای از نثر ساده و مُرسَل و نثر آهنگین و مُسجع است.امام (ع) بهمقتضای حال آنجا که نیاز به سخن طولانی است، با بهکارگیری جملاتی نغز سخن را به درازا کشانده و نوع کلام را بهگونهای انتخاب کرده که شنونده اسیر خستگی عبارات نشود و کلام در جانش بنشیند. نگاهی به نامههای نهج البلاغه، خود، گواهی بر این موضوع است[۵].
کاربرد بجا و نیکوی آیات قرآن، تمثیل، بهرهگیری مناسب از اشعار خود و دیگران و همچنین استفاده مطلوب از فنون ادبی و ظرایف بلاغی، عناصری است که کلام را در اوج فصاحت و بلاغت قرار میدهد. امام، خود، درباره فن سخنوری خویش فرمود: ما امیران سخنیم، سخن در ما ریشه دارد و شاخههایش بر سر ما سایه افکنده است[۶][۷].