ترشرویی در خانواده
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث ترشرویی است. "ترشرویی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سیره خانوادگی معصومان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ترشرویی در محیط خانواده
زن و مرد حق ندارند که با یکدیگر با ترشرویی و اخم و تخم روبهرو شوند؛ و در مدرسه نبوی از جمله حقوق زن بر مرد این است که همسرش با روی خوش با او روبهرو شود و بداخمی ننماید، چنانکه در حدیث امام صادق(ع) بر آن تأکید شده است: «حَقُّ الْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا... لَا يُقَبِّحُ لَهَا وَجْهاً»[۱].
رسول خدا(ص) در خانه هرگز ترشرویی ننمود و چهره درهم نکشید و پیوسته با روی گشاده با اهل خانه رفتار کرد. چنانکه در خبر عایشه اینگونه آمده است: «كَانَ أَلْينَ النَّاسِ وَأَكْرَمَ النَّاسِ وَ كَانَ رَجُلًا مِنْ رِجَالِكُمْ إِلَّا أَنَّهُ كَانَ ضَحَّاكًا بَسَّامًا»[۲].
همچنین از قول عایشه نقل شده است که گفت: «كَانَ إذَا خَلاَ بِنِسَائِهِ أَلْيَنَ النَّاسِ وَأَكْرَمَ النَّاسِ ضَحَّاكاً بَسَّاماً»[۳].
پیامبر اکرم(ص) ترشرویی را سخت نکوهیده میدانست و پیروان خود را پرهیز میداد که برای یکدیگر روی درهم کشند و اخم و تخم کنند، چنانکه از علی(ع) روایت شده است که پیامبر خدا(ص) همیشه میفرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فِي وَجْهِ إِخْوَانِهِ»[۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «حق زن بر شوهر این است که شوهر برای او روی درهم نکشد». الکافی، ج۵، ص۵۱۱؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۵۷؛ عدة الداعی، ص۹۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۲۶؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۵۴؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۵۳.
- ↑ «رسول خدا(ص) نرمخوترین و بزرگوارترین مردم بود. او هم مردی چون مردان شما بود، با این تفاوت که همواره خنده و تبسم بر لب داشت». الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۵؛ مسند ابن راهویه، ج۳، ص۱۰۰۸؛ أبو بکر عبد الله بن محمد بن عبید المعروف بابن أبی الدنیا، مکارم الاخلاق، تحقیق مجدی السید ابراهیم، الطبعة الاولی، مکتبة القرآن، القاهرة، ص۱۲۰؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴؛ کنز العمال، ج۷، ص۲۲۲.
- ↑ «رسول خدا(ص) چون با همسرانش تنها بود نرمخوترین و بزرگوارترین مردم بود و همواره خنده و تبسّم بر لب داشت». الجامع الصغیر، ج۲، ص۳۳۰؛ کنز العمال، ج۷، ص۱۲۸.
- ↑ «خداوند کسی را که با برادران خود ترشرویی کند دشمن میدارد». الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۳؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۴۱؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۵، ص۵۲۶.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۵۳.