عدالت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

عدالت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیعدل در لغت

عدالت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «عدالت سیاسی در قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:
«در لغت آمده است که عدالت و عدل، حکم به حق است[۱]، راغب می‌گوید، عدالت، لفظی است که اقتضای مساوات و برابری دارد[۲]. “عدل”، نقیض و مقابل “جور” است[۳] و هنگامی که با حرف “عن” استعمال می‌شود، بر اعراض، انصراف و تمایل دلالت دارد[۴]. شیخ طوسی می‌گوید عدالت در لغت، آن است که انسان در امورش، احوالی متعادل و متساوی داشته باشد[۵]. الفاظ و واژگان دیگر مانند: العَدالة، العُدولة، المَعْدِلةُ و المَعْدَلةُ، همه ذیل معنای واژه عدل قرار می‌گیرد[۶]. “عدالت و دادگری کردن”، در لغت به معنای استقامت است[۷].
معنای مفهومی عدل به معنای ملازمت با راه میانه و دوری از زیاده‌روی و تفریط در کارهاست و حقیقت عدل، داشتن هماهنگی در امور است[۸]. در عدالت، میانه‌رویی است که زیاده‌روی و کوتاهی در آن نیست، حال، عدالت یا در رأی و اندیشه است، به اینکه فرد، مصون باشد از انحراف، ضعف و شدت. این عدالت، مطابق حق، صواب و درستی است، آن‌گونه که خداوند می‌فرماید: وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ[۹].
یا عدالت در صفات نفسانی است، به اینکه فرد، دارای اخلاقی درونی و باطنی گردد که در آن زیاده‌روی و کوتاهی نباشد یا در اعمال و کارهاست که در گفتار و وظایف فرد و در اعمال اجتماعی خود را نشان می‌دهد، خداوند می‌فرماید: وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى[۱۰].
پس باید دانست که عدالت از مهم‌ترین موضوعات است و هر عمل نیکی، اخلاق مطلوب و رأی و نظر درست به آن باز می‌گردد[۱۱]. در یک جمع‌بندی می‌توان دریافت که در واژه و اصل لغت عدالت، مفهوم محوری “اعتدال” نقشی کلیدی بازی می‌کند که با “حق” و حکم به آن ارتباط مستقیم دارد»[۱۲]

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۳۸.
  2. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۵۱.
  3. خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۳۸.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج۸، ص۵۳.
  5. شیخ طوسی، المبسوط، ج۷، ص۲۱۷.
  6. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۳۱.
  7. علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۵۷۶۴. برخی دیگر از آن به “انصاف” تعبیر کرده‌اند. بین این دو تفاوت است، انصاف تقسیم برابر و بیشتر در امور حسی است، ولی عدالت در امور محسوس و غیر آن و انجام گرفتن متناسب امور است؛ لذا بریدن دست دزد را عدل می‌نامند، ولی انصاف نمی‌نامند (ر.ک: ابوهلال عسکری، فروق اللغه، ص۱۹۴).
  8. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن (مؤسسة الأعلمی للمطبوعات)، ج۱۲، ص۳۳۱.
  9. «و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.
  10. «و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  11. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۵-۵۹.
  12. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۴۳.