بحث:احادیث علم غیب غیر خدا (متن حدیث)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

پاسخ دیگر

در روایات معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوانتر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود ؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت می کنیم. قال رسول الله (ص) :« علىّ مع الحقّ و الحقّ مع علىّ لا یفترقان حتّى یردا علىّ الحوض یوم القیامه. ـــــ علی با حق است و حق با علی است ؛ از هم جدا نمی شوند تا روز قیامت در کنار حوض بر من وارد شوند.»(تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، ج 14 ،ص322 / تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج42، ص449) طبق این حدیث نبوی هر چه امیرمومنان بگوید عین حقیقت است ، و آن حضرت پیشگویی های فراوانی در مورد اشخاص و حوادث آینده نموده که کتب مربوطه پر از آنهاست. پاره ای از این پیشگویی ها را جناب قندوزی از علمای اهل سنّت در کتاب ینابیع المودّه ، ج 1 ،الباب الرابع عشر ، صفحه 205 ذکر نموده است. قال رسول الله (ص) :« علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ و لن یفترقا حتّى یردا علیّ الحوض. ــــ علی با قرآن است و قرآن با علی است ؛ هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند »(المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ،ص 124 / مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص135 / المعجم الصغیر ، الطبرانی ، ج1 ، ص 255 / کنزالعمال ، المتقی الهندی ، ج11 ، ص 603 ) طبق این حدیث نیز علی (ع) باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد ، لازم می آید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد ؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیر مومنان خبر داده است. « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِی ـــ علی از من است و من از علی و هیچ کس جز علی وظایفم را به انجام نمى‏رساند.» (سنن ترمذی ، ج5 ، ص300 ، (ترمذی تصریح نموده که حدیث صحیح می باشد ـــ مسند امام احمد حنبل ، ج4 ، ص165) « عبدالله بن عمر قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَهٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَهَ الْمِعْرَاجِ؟ فَقَالَ: خَاطَبَنِی بِلُغَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ ؟ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْ‏ءٌ لَا کَالْأَشْیَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بالشبهات خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ‏ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ إِلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُک. ــــ عبد اللَّه بن عمر گفت: شنیدم از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ، در حالی که از او پرسیده شد که خداى متعال، در شب معراج با چه لغت و زبانى با تو سخن گفت؟ فرمود: به لغت و زبان على، مرا مخاطب ساخت ؛ در آن حال الهام شدم که بپرسم خدایا! تو با من سخن مى‏گویى یا على با من صحبت مى‏کند؟ خداوند فرمود: اى احمد! من شیء هستم (وجودم ) امّا نه مثل دیگر اشیاء و موجودات ؛ نه با مردم قیاس مى‏شوم و نه با چیزهاى مشابه توصیف مى‏گردم. من تو را از نور خودم آفریدم و على را از نور تو خلق نمودم ، از آن پس به اسرار قلبت آگاه شدم و احدى را نزدیکتر و محبوبتر به قلب و دل تو از على نیافتم، از این رو به زبان و آواى على تو را مخاطب ساختم، تا قلبت آرام گیرد» (المناقب ، الموفق الخوارزمی ، ص78) « عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیٍّ ع: یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ- صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ. ــــــ جابر بن عبد اللَّه گوید: از رسول الله صلى اللَّه علیه و آله شنیدم که به علی (ع) می فرمود: یا على! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس رسول الله صلى اللَّه علیه و آله این آیه را قرائت فرمود: « وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ ـــ و با باغهایى از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب مى‏شوند» » (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج2 ، ص241 ـــ مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج9 ، ص100 ـــ میزان الاعتدال ، ذهبی ، ج2 ، ص306) در این احادیث نیز از یگانگی امیرمومنان و رسول الله (ص) گزارش داده شده ؛ لذا علم امیر مومنان چیزی جز علم رسول الله نیست ؛ و علم رسول الله نیز چیزی جز قرآن نیست ؛ و قرآن نیز تبیاناً لکلّ شیء می باشد. « قَالَ النَّبِیُّ ص‏ أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینهَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب ــــ نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه ی آن است ؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه ی آن وارد شود.» (المستدرک ، حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص126 و 127 (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح می باشد.) ) این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است. روشن است که علم رسول الله همانا حقیقت قرآن کریم است ؛ و قرآن کریم تبیاناً لکلّ شیء می باشد ؛پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمومنین (ع) می باشد. پژوهشگران وبگاه پرسمان، پرسش 136349 http://www.porseshkadeh.com/Question/36852/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C

  1. «همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی‌بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمت‌های او گرانقدر است در دوران‌های مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه می‌کرد و در درون عقلشان با آنان سخن می‌گفته.
  2. «پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.
  3. علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.