عدالت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
عدالت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | عدل در لغت |
عدالت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «عدالت سیاسی در قرآن کریم» در اینباره گفته است:
- «در لغت آمده است که عدالت و عدل، حکم به حق است[۱]، راغب میگوید، عدالت، لفظی است که اقتضای مساوات و برابری دارد[۲]. “عدل”، نقیض و مقابل “جور” است[۳] و هنگامی که با حرف “عن” استعمال میشود، بر اعراض، انصراف و تمایل دلالت دارد[۴]. شیخ طوسی میگوید عدالت در لغت، آن است که انسان در امورش، احوالی متعادل و متساوی داشته باشد[۵]. الفاظ و واژگان دیگر مانند: العَدالة، العُدولة، المَعْدِلةُ و المَعْدَلةُ، همه ذیل معنای واژه عدل قرار میگیرد[۶]. “عدالت و دادگری کردن”، در لغت به معنای استقامت است[۷].
- معنای مفهومی عدل به معنای ملازمت با راه میانه و دوری از زیادهروی و تفریط در کارهاست و حقیقت عدل، داشتن هماهنگی در امور است[۸]. در عدالت، میانهرویی است که زیادهروی و کوتاهی در آن نیست، حال، عدالت یا در رأی و اندیشه است، به اینکه فرد، مصون باشد از انحراف، ضعف و شدت. این عدالت، مطابق حق، صواب و درستی است، آنگونه که خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ﴾[۹].
- یا عدالت در صفات نفسانی است، به اینکه فرد، دارای اخلاقی درونی و باطنی گردد که در آن زیادهروی و کوتاهی نباشد یا در اعمال و کارهاست که در گفتار و وظایف فرد و در اعمال اجتماعی خود را نشان میدهد، خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى﴾[۱۰].
- پس باید دانست که عدالت از مهمترین موضوعات است و هر عمل نیکی، اخلاق مطلوب و رأی و نظر درست به آن باز میگردد[۱۱]. در یک جمعبندی میتوان دریافت که در واژه و اصل لغت عدالت، مفهوم محوری “اعتدال” نقشی کلیدی بازی میکند که با “حق” و حکم به آن ارتباط مستقیم دارد»[۱۲]
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۳۸.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۵۱.
- ↑ خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۳۸.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج۸، ص۵۳.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ج۷، ص۲۱۷.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۳۱.
- ↑ علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۵۷۶۴. برخی دیگر از آن به “انصاف” تعبیر کردهاند. بین این دو تفاوت است، انصاف تقسیم برابر و بیشتر در امور حسی است، ولی عدالت در امور محسوس و غیر آن و انجام گرفتن متناسب امور است؛ لذا بریدن دست دزد را عدل مینامند، ولی انصاف نمینامند (ر.ک: ابوهلال عسکری، فروق اللغه، ص۱۹۴).
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن (مؤسسة الأعلمی للمطبوعات)، ج۱۲، ص۳۳۱.
- ↑ «و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «و چون سخن میگویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۵-۵۹.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۴۳.