ابراهیم بن یزید نخعی در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ابراهیم بن یزید نخعی است. "ابراهیم بن یزید نخعی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

شیخ طوسی وی را با عنوان «ابراهیم بن یزید نخعی» در شمار اصحاب امام علی(ع)[۱] و با عبارت «ابراهیم بن یزید نخعی کوفی کنیه‌اش ابوعمران متوفای ۹۶». در شمار اصحاب امام علی بن الحسین(ع) آورده است[۲].

مامقانی او را حسن (نیکو) معرفی کرده است[۳].

ذهبی با رمز (ع) اشاره کرده به اینکه در صحاح ستۀ اهل تسنن از وی روایت نقل شده است و اوصاف امام، حافظ، فقیه عراق و یکی از اعلام را در مورد وی به کار برده و گفته است: او و شعبی در زمان خودشان مفتی اهل کوفه بودند. وی مردی شایسته، فقیه، پرهیزکار، کم‌تکلّف بود و پنهان از حجاج به سر می‌برد. درگذشت او را سال ۹۶ ذکر کرده و خبر داده که در سن وی دو قول است: ۴۹ سال و ۵۸ سال[۴]. طبق این خبر، تولد وی سال ۴۷ یا ۳۸ بوده و این خبر با این قول که وی از اصحاب امام علی(ع) نیز باشد، سازگار نیست.

عادل نویهض او را از مفسران به شمار آورده و او را فقیه عراق، تابعی، اهل کوفه، از مشاهیر مدرسه تفسیری کوفه و روایت‌کننده از علقمه و مسروق و اسود بن یزید معرفی کرده است[۵].

برخی او را از قاریان کوفه به شمار آورده‌اند[۶]. در تفاسیر شیعه و سنّی با عنوان «ابراهیم النخعی» مطالب تفسیری از وی نقل شده است [۷] و این، می‌تواند شاهد مفسر بودن وی باشد و ذکر نشدن وی در طبقات المفسرین سیوطی و داوودی شاید به خاطر این باشد که وی بیشتر به فقاهت مشهور بوده و شهرت فقهی‌اش منزلت تفسیری او را تحت‌الشعاع قرار داده و مانع شده است که مفسر بودن وی معروف شود.[۸]

منابع

پانویس

  1. رجال الطوسی، ص۳۵ (اصحاب امام علی(ع)، باب الهمزه، رقم ۹).
  2. رجال الطوسی، ص۸۳.
  3. ر.ک: مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۷ (نتائج التنقیح، رقم ۲۳۴).
  4. ر.ک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۵۲۰، ۵۲۱ و ۵۲۷.
  5. نویهض، معجم المفسرین، ج۲، ص۲۴.
  6. حجتی، کشاف الفهارس، ص۱۳۸.
  7. براساس برنامه رایانه‌ای معجم فقهی نام وی با عنوان فوق ۳۲۱ مورد در تفاسیر شیعه و سنی آمده است. برای آگاهی از برخی موارد یادشده ر.ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۰۹، ۱۵۵ و ۳۴۹ و ج۳، ص۶۴، ۹۹ و ۱۰۱ و ج۶، ص۲۴۱ و ج۹، ص۵۴۴.
  8. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۶۷-۱۶۸.