آسمان در نهج البلاغه
مقدمه
از آب دریای ژرف برهم انباشته موّاج، خشکیِ سخت را آفرید و آنگاه از آن لایههایی پدید آورد و پس از ارتباط و اتّصال، آنها را از هم جدا ساخت و هفت آسمان را پدید آورد که به فرمان الهی به نظام آمدند و در حوزه اراده او برپا ایستادند[۱].
امام (ع) در خطبه اول به پدیداری آب که بر پشت بادهای سخت و تند روان است، اشاره میکند و میفرماید: "در اثر تکانهای شدیدِ آب کفی تولید شد" و در ادامه بیان میدارد: "خداوند کفها را در هوایی گسترده و فضایی باز بالا برد و در کارگاه عظیم و نامرئی آفرینش، هفت آسمان را زیبا و به هنجار آفرید. زیرین آنها چون موج مهار شده و فرازین آنها بامی محفوظ و برافراشته، در حالی که هیچ پایهای آنها را بر دوش نگرفته و هیچ میخ و رشتهای آنها را به نظام نیاورده است. آنگاه خدای عزیز آسمان را با زیور ستارگان و نور درخشان بیار است و خورشید تابان و ماه نوربخش را در سپهر گردون که در تحرّک و سیر و دَوَران بود، بیفروخت[۲].
در فرازی دیگری میفرماید: خداوند آسمان را بیهیچ آویزهای به نظم و نظام آورد و پستیها و شکافهای آن را سامان داد. راههای آن را به هم مرتبط ساخت و بین آسمانها ارتباطات نزدیک و ملموس مقرّر داشت و عروج و صعود فرشتگانی را که به فرمان او فرود آیند و کردار بندگانش را بالا برد، هموار ساخت.
خداوند به زبان تکوین، آسمان را که توده "دود" یا "گاز" بود به کمال فراخواند و آن را به تدبیر آورد و سازمانی هماهنگ و به هم پیوسته مقرّر داشت. آنگاه درهای بسته آسمان –این مجموعه اسرارآمیز- را به روی رحمتها و بخششهای خود گشود و شهابهای درخشان را نگهبان آسمان و مانع ورود شیاطین قرار داد و آن را به قدرت خویش از لرزش و جریانهای شکننده نگه داشت و چنین مقرّر فرمود که در برابر فرمانش سر تسلیم فرود آرد. خورشید را نشانه روشن روز و ماه را نشانه شب –جز در بعضی از ساعات و شبها که ناپدید میشود- قرار داد. خداوند خورشید و ماه را در مدارشان به گردش آورد و مسیرشان را در یک درجهبندی و اندازهگیری دقیق، معیّن فرمود تا شب و روز بدین وسیله شناخته شوند و تقویم سال و ماه و حساب و نظم زندگی معلوم شود. آنگاه در جوّ آسمان "سپهر" را برافراشت و آن را با رخشنده ماه و اختران بیاراست و پایگاه جاسوسی شیاطین را با تیرهای آتشین نابود ساخت و ستارگان را گوش به فرمان خویش داشت؛ هر یک از به شکلی: برخی ثابت و برخی دیگر در گردش، بعضی در فرود و بعضی در فراز، برخی شوم و بدشگون و برخی خجسته و میمون[۳].[۴].
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ٢١١: « أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ اَلْبَحْرِ اَلزَّاخِرِ اَلْمُتَرَاكِمِ اَلْمُتَقَاصِفِ يَبَساً جَامِداً ثُمَّ فَطَرَ مِنْهُ أَطْبَاقاً فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْدَ اِرْتِتَاقِهَا فَاسْتَمْسَكَتْ بِأَمْرِهِ وَ قَامَتْ عَلَى حَدِّهِ »
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱: «حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ جَعَلَ سُفْلاَهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لاَ دِسَارٍ يَنْتَظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ اَلْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ اَلثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ »
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹١: «وَ نَظَمَ بِلاَ تَعْلِيقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا وَ لاَحَمَ صُدُوعَ اِنْفِرَاجِهَا وَ وَشَّجَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ أَزْوَاجِهَا وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ وَ اَلصَّاعِدِينَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا وَ فَتَقَ بَعْدَ اَلاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ اَلشُّهُبِ اَلثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا وَ أَمْسَكَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِي خَرْقِ اَلْهَوَاءِ بِأَيْدِهِ وَ أَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لِأَمْرِهِ وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ بِهِمَا وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ اَلسِّنِينَ وَ اَلْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا ثُمَّ عَلَّقَ فِي جَوِّهَا فَلَكَهَا وَ نَاطَ بِهَا زِينَتَهَا مِنْ خَفِيَّاتِ دَرَارِيِّهَا وَ مَصَابِيحِ كَوَاكِبِهَا وَ رَمَى مُسْتَرِقِي اَلسَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا وَ أَجْرَاهَا عَلَى أَذْلاَلِ تَسْخِيرِهَا مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا وَ مَسِيرِ سَائِرِهَا وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا.»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۵.