اسود بن سریع تمیمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

اسود از قبیله بنی سعد بن زید مناة بن تمیم[۱] بود که بدین سبب او را «تمیمی» و «سعدی»[۲] خوانده‌اند. وی را «منقری» [۳] و «مجاشعی»[۴] نیز گفته‌اند. کنیه‌اش ابوعبدالله[۵] است و به گفته خودش، چهار بار در غزوات رسول خدا(ص) شرکت داشته است [۶]، او شاعر[۷] بصری و نخستین کسی بود که در مسجد جامع بصره به قصه‌گویی پرداخت[۸].

بنا بر نقلی که با اختلاف آورده‌اند، وی حدود مسجد بصره را معین کرد و در آن به قضاوت پرداخت[۹] و خانه‌ای مقابل همان مسجد داشت[۱۰].

گفته‌اند در زمان جاهلیت شاعر[۱۱] و در ابتدای اسلام قاضی بود [۱۲] که به نظر می‌رسد درست نیست و واژه «قاضیاً» به جای «قاضاً» آمده است. اسود بن سریع در خبری گوید: رسول خدا(ص) در غزوه حنین سریه‌ای گسیل داشت، ولی آنان را از اینکه کودکان را به قتل برسانند، برحذر داشت و فرمود: «کودکان با فطرت پاک به دنیا می‌آیند و این پدر و مادرند که او را یهودی یا نصرانی می‌کنند»[۱۳]. برخی منابع، این ماجرا را در غزوهای دیگر که از آن نام نبرده‌اند، یاد و تنها به نهی رسول خدا(ص) از کشتن کودکان اشاره کرده‌اند[۱۴]. البته بخش پایانی این روایت، از اسود و از برخی صحابه در بسیاری از منابع دیگر آمده است[۱۵].

نیز از وی نقل شده است که رسول خدا(ص) پس از وفات پسرش ابراهیم، خطاب به فرزندش فرمود: «به درگذشته صالح ما، عثمان بن مظعون ملحق شو»[۱۶]. همچنین از وی نقل کرده‌اند که گفت: خدمت رسول خدا(ص) رسیدم و عرض کردم: شعری در مدح و ثنای خداوند و شما سروده‌ام. فرمود: «آنچه درباره خداست را بازگو، اما آنچه درباره من است را رها کن»[۱۷]. بر پایه گزارشی، هنگامی که اسود شعر می‌خواند، عمر وارد شد و رسول خدا(ص) از اسود خواست توقف کند و پس از خروج عمر، از او خواست ادامه دهد و در سبب آن فرمود: «عمر، باطل را دوست ندارد!»[۱۸]. صرف نظر از اینکه چرا مدح خدا و رسول خدا باید باطل باشد پیداست در این گزارش به رسول خدا(ص) اهانت و به شکل ناشیانه‌ای برای عمر فضیلت تراشی شده است؛ زیرا تلویحاً چنین وانمود گردیده که گویی رسول خدا(ص) باطل را دوست دارد.

او در روایتی از رسول خدا(ص)، کسانی را که اهل بهشتند معرفی کرده است[۱۹]. همو از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود: «چهار دسته در روز قیامت نزد خداوند حجت دارند ناشنوا، کم‌خرد، کهنسال و کسی که در زمان فترت[۲۰] درگذشته باشد»[۲۱].

از نقش وی پس از رسول خدا آگاهی نداریم. تنها در جریان فتح اهواز یا تستر(شوشتر) در زمان عمر و پیروزی بر هرمزان شعری سروده است[۲۲] که چندان گویای حضور او در فتوح نیست. پس از این نیز وی در جریان جنگ مخالفان امام علی(ع) با عثمان بن حنیف در بصره، با ابن حنیف در باب پیشگیری از جنگ با مخالفان سخن گفت[۲۳]

بیشتر منابع برآنند که وی هنگام جنگ جمل از بصره خارج شده و در آن حضور نداشته است[۲۴]. وی خطبه امام علی(ع) را که پس از نبرد جمل در بصره ایراد کرد، نقل کرده استخطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد کشته شد[۲۵]. زمان درگذشت وی را همزمان با جنگ جمل[۲۶]، پس از جنگ جمل در سال ۳۶ و به نقلی پس از سال چهل[۲۷] آورده‌اند. در خبری آمده است وی هنگام جنگ جمل به فارس رفت و همانجا درگذشت [۲۸]. به نظر برخی، تا حکومت معاویه زنده بوده است [۲۹].

احنف بن قیس پسرعموی او بوده و از وی روایت نقل کرده است[۳۰]. برخی گفته‌اند حسن بصری نیز از وی روایت شنیده است[۳۱]، اما به نظر ابن منده این سخن درست نیست[۳۲]. دلیل درست نبودن آن، درگذشت اسود در سال ۳۶ بنا بر قولی[۳۳] و خروج او از بصره بیان شده است[۳۴][۳۵]

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۷، ص۳۰.
  2. بخاری، ج۱، ص۴۴۵.
  3. مزی، ج۳، ص۲۲۲.
  4. طبرانی، ج۱، ص۲۸۱.
  5. ابن ابی حاتم، ج۲، ص۲۹۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۸۱.
  6. ابن سعد، ج۷، ص۳۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۸۱.
  7. ابن سعد، ج۷، ص۳۰؛ ابن حبان، مشاهیر، ص۶۸.
  8. ابن ابی حاتم، ج۲، ص۲۹۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸؛ سمعانی، ج۵، ص۲۷۱.
  9. بلاذری، ج۲، ص۴۲۵، با تصحیف قاض به قاضی.
  10. ابویعلی، ج۲، ص۲۴۰؛ حاکم، ج۳، ص۶۱۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۲۶.
  11. طوسی، ص۲۵.
  12. ابویعلی، ج۲، ص۲۴۰.
  13. احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۴۳۵؛ ابن ابی عاصم، ج۲، ص۳۷۵.
  14. ر.ک: عبد الرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۱۲۲؛ دارمی، ج۲، ص۲۲۳؛ نسائی، ج۵، ص۱۸۴.
  15. ر.ک: ابن عدی، ج۱، ص۳۳۷؛ بیهقی، ج۶، ص۲۰۳.
  16. هیثمی، ج۹، ص۳۰۲.
  17. حاکم، ج۳، ص۶۱۵.
  18. احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۴۳۵؛ حاکم، ج۳، ص۶۱۵؛ مبارک بن اثیر، ج۱، ص۱۳۵.
  19. هیثمی، ج۷، ص۲۱۹.
  20. که رسول خدا(ص) مبعوث نشده بود.
  21. طبرانی، ج۱، ص۲۸۶.
  22. ابن کثیر، ج۷، ص۹۵.
  23. طبری، ج۴، ص۴۶۳.
  24. ابوداود، ج۱، ص۳۸۵؛ ابویعلی، ج۲، ص۲۴۰؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲، ص۲۳۴.
  25. ابن حجر، تهذیب، ج۱، ص۲۹۵.
  26. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸.
  27. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸.
  28. احمدبن حنبل، العلل، ج۲، ص۱۲۵.
  29. ابن حبان، مشاهیر، ص۶۸.
  30. مزی، ج۳، ص۲۸۳.
  31. أبونعیم، ج۱، ص۲۷۰؛ مزی، ج۳، ص۲۲۲.
  32. ابن اثیر، ج۱، ص۲۲۹.
  33. مزی، ج۲، ص۲۸۳.
  34. ابوداود، ج۱، ص۳۸۵؛ ابویعلی، ج۲، ص۲۴۰؛ مزی، ج۳، ص۲۲۲.
  35. خانجانی، قاسم، مقاله «اسود بن سریع تمیمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۶۹.