امیة بن اسکر جندعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از أمیة بن اسکر جندعی)

مقدمه

أمیه را که فرزند حُرثان بن اسکر نیز گفته‌اند به تیره جندع از قبیله کنانه نسب می‌برد. او شاعر و از شریفان قومش بود و در جنگ فجار، میان قبایل کنانه و قیس شرکت داشته، اشعاری نیز در برتری قبیله کنانه سرود. او از معمرینی (کهنسالانی) بود که در طائف می‌زیست و در دوران پیری اسلام را درک کرده، به مدینه آمد و سرانجام در اثر کهولت سن[۱] یا فراق فرزندش [۲] عقلش تباه شد.

در مُخَضرَم [۳] یا صحابی بودن وی اختلاف است. طبق روایت شیبانی، وی از مخضرمین است؛ زیرا هنگامی که فرزندش کلاب به مدینه هجرت کرد، امیه با سرودن شعری، سبب شد تا رسول خدا (ص) وی را به ملازمت با پدرش فرمان دهد. ابن حجر[۴]، با رد روایت شیبانی احتمال صحابی بودن أمیه را تقویت کرده است؛ زیرا امیه از قبیله کنانه و همسایه قریش بود. ابن حجر روایاتی را که بیانگر وقوع این حادثه در زمان عمر بن خطاب است، منافی با احتمال صحابی بودن امیه ندانسته است.

طبق این روایات کلاب در زمان عمر به مدینه آمد و از طلحه و زبیر درباره بهترین عمل پرسید. آنان جهاد در راه خدا را بهترین عمل دانستند و او بر این اساس در فتح ایران شرکت کرد. امیه که در اثر فرتوتی نمی‌توانست دوری پسرش را تحمل کند، با سرودن شعری، علاقه وافر خود را به وی ابراز داشت. هنگامی که عمر از اوضاع طائف جویا شد، وی را از امیه و فرزندش آگاه کردند. او در نامه‌ای سعد بن ابی وقاص را مأمور بازگرداندن کلاب کرد و فرمان داد، کلاب تا زمان زنده بودن پدر و مادرش، همراه آنان باشد [۵].

به روایت «عُروه»، أمه فرزند دیگری نیز به نام اُبَیّ داشت که در داستان بالا گاهی نام وی به جای نام برادرش آمده است[۶]. ابن حجر[۷]، مانند این داستان را برای جناب بن حارثه نیز آورده است.[۸]

منابع

پانویس

  1. کراجکی، ص۲۵۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۶۴.
  2. ابن حجر، ج۵، ص۴۶۱.
  3. فردی که جاهلیت و اسلام را درک کرده ولی رسول خدا (ص) را ندیده است.
  4. ابن حجر، ج۱، ص۲۶۷.
  5. ابن ابی الدنیا، ص۸۰-۸۱؛ کراجکی، ص۲۵۲.
  6. ابن اثیر، ج۱، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۷۸.
  7. ابن حجر، ج۱، ص۶۰۶.
  8. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «امیة بن اسکر جندعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۲۷-۱۲۸.