ابان بن صالح قرشی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از ابان بن صالح)

مقدمه

ابان بن صالح قرشی[۱] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق دیده می‌شود که به نقل از کتاب البعث و النشور تألیف «احمد بن حسین بیهقی» است: «فأما الحديث الذي أخبرنا به أبوعبدالله الحافظ بالإسناد عن محمد بن خالد الجندي، عن أبان بن صالح، عن الحسن[۲]، عن أنس بن مالك أن النبي (ص) قال: لا يزداد الأمر [الا] شدة، ولاالناس إلا شحاً، ولا الدنيا إلا إدباراً. ولا تقوم الساعة إلا علي شرار الناس. ولا مهدي إلا عيسي بن مريم. فهذا حديث تفرد به محمد بن خالد الجندي»[۳][۴]

شرح حال راوی

این راوی، همان «ابان بن صالح بن عمیر بن عبید قرشی» است، به دلیل روایتش از حسن بصری[۵] و روایت «محمد بن خالد جندی» از وی.

رجالیان اهل سنت، نام راوی را در کتب رجالی یاد، و به شرح حال وی پرداختند؛ ولی در کتاب‌های رجالی شیعه از ایشان اسم برده نشده است.

«ابن عساکر»: أبان بن صالح بن عمير بن عبيد أبوبكر القرشي مولاهم أصله من العرب و أصابه سبأ حدث عن أنس بن مالك و الحسن بن مسلم بن يناق و عمر بن عبدالعزيز وله عليه وفادة و الحسن البصري و...[۶].

«مزی»: أبان بن صالح بن عمير بن عبيد القرشي، مولاهم، أبوبكر المدني، و قيل: المكي. أصله من العرب، و أصابه سبأ في الجاهلية... ، و روي عنه... محمد بن خالد الجندي[۷].

بعضی وی را مدنی[۸]، برخی کوفی[۹] و عده‌ای قرشی[۱۰] و گروهی مکی[۱۱]دانسته‌اند، چنان که برخی وی را به «ابوبکر»[۱۲] و شماری به «ابومحمد»[۱۳] کنیه داده‌اند.

اختلاف در بلد راوی، شاید بدان جهت باشد که در شهرهای مختلفی سکونت داشته؛ یا ولادتش در شهری، تحصیلاتش در شهر دیگر و سکونتش در شهر سومی بوده، چنان که «ابن حبان» به این مطلب اشاره دارد و می‌نویسد: أبان بن صالح بن عمير من أهل الكوفة أبومحمد يروي عن مجاهد و نافع أصله من المدينة ولكنه سكن الكوفة...[۱۴].

ابان بن صالح در زمان «عمر بن عبدالعزیز» [۱۵] می‌زیسته و روزی به دیدارش می‌رود و عمر بن عبدالعزیز از وی می‌پرسد آیا نام شما در دیوان ما ثبت است و ایشان در جواب می‌گویند که در زمان خلفای قبل از شما دوست نداشتم نام من در دیوان باشد؛ ولی در زمان شما ابایی ندارم؛ سپس عمر بن عبدالعزیز دستور می‌دهد نامش را در دیوان بنویسند و برایش مقرری در نظر بگیرند[۱۶][۱۷]

طبقه راوی

«ابن سعد» درباره تاریخ ولادت و وفات وی می‌نویسد: ولد أبان بن صالح سنة ستين، ومات بعسقلان سنة بضع عشرة ومئة، وهو ابن خمس و خمسین سنة[۱۸].

«ابن حجر» وی را از طبقه پنجم شمرده است[۱۹][۲۰]

استادان و شاگردان راوی

«ابان بن صالح» بسیاری را درک کرده، از این رو مشایخ متعدد داشته، چنان که افراد بسیاری از وی حدیث نقل کردند که از شاگردان وی شمرده می‌گردند.

برخی مشایخ وی: انس بن مالک، حسن بن ابی حسن بصری، حسن بن محمد بن علی بن ابی طالب، حسن بن مسلم بن یناق، حکم بن عتیبه، ربیعة بن عباد دیلی، شهر بن حوشب، عطاء ابن ابی رباح، عطاء بن یسار، علی بن عبدالله بن عباس، عمر بن عبدالعزیز، فضل بن معقل بن سنان اشجعی، قعقاع بن حکیم، مجاهد بن جبر، محمد بن کعب قرظی، محمد بن مسلم بن شهاب زهری، منصور بن معتمر و نافع مولی ابن عمر[۲۱].

شماری از شاگردان وی: ابراهیم بن ابی عبلة مقدسی، اسامة بن زید لیثی مدنی، اسحاق بن عبدالله ابن ابی فروة، احارث بن یعقوب، خالد بن الیاس، سعد بن اسحاق بن کعب بن عجرة، عبدالله ابن عامر اسلمی، عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج، عبیدالله بن ابی جعفر، عقیل بن خالد ایلی، محمد بن اسحاق بن یسار، محمد بن خالد جندی، محمد بن عجلان، موسی بن خلف عمی، موسی ابن عبیدة ربذی[۲۲][۲۳]

جایگاه حدیثی راوی

در منابع رجالی شیعه، هیچ از ایشان یاد نشده؛ اما رجالیان اهل سنت، مانند «یحیی بن معین، ابوزرعة رازی، ابو حاتم رازی[۲۴]، عجلی (احمد بن عبدالله بن صالح عجلی)[۲۵] و یعقوب بن شیبة سدوسی»[۲۶] وی را توثیق کرده‌اند.

«نسائی» نوشته است: ليس به بأس[۲۷]. «ابن حبان» نیز وی را در کتاب الثقات[۲۸] یاد و احادیث او را در کتاب صحیح[۲۹] خود نقل کرده است، ولی «ابن حزم»[۳۰] وی را مجهول و «ابن عبدالبر»[۳۱] وی را تضعیف کرده است.

«ابن حجر» بعد از نقل دیدگاه «ابن حزم» و «ابن عبدالبر»: وهذه غفلة منهما وخطأ تواردا عليه فلم يضعف أبان هذا أحد قبلهما ويكفي فيه قول ابن معين ومن تقدم معه والله أعلم[۳۲].

بر این اساس، مشهور اهل سنت «ابان بن صالح» را توثیق کرده و روایات وی را احادیث صحیح به شمار آورده‌اند.[۳۳]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۶؛ التاریخ الکبیر، ج۱، ص۴۵۱، ش۱۴۴۳؛ معرفة الثقات، ج۱، ص۱۹۸، ش۱۴؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۹۷، ش۱۰۹۱؛ الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۶۷؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۹۷، ش۱۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۶، ص۱۴۱، ش۳۳۵؛ تهذیب الکمال، ج۲، ص۹، ش۱۳۷؛ الکاشف، ج۱، ص۲۰۵، ش۱۰۵؛ اکمال تهذیب الکمال، ج۱، ص۱۶۰، ش۱۷۵؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۱، ش۱۳۷؛ تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۲، ش۱۶۸؛ التحفة اللطیفه، ج۱، ص۶۰.
  2. مقصود از راوي «حسن البصري» است؛ زيرا وي از «مالك بن انس» روايت مي‌كند. (ر. ك: السنن الكبري (بيهقي)، ج۵، ص۲۵۰؛ تاريخ مدينة دمشق، ج۲۱، ص۴۱۰).
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۴۸۱؛ مجمع البیان، ج۷، ص۱۰۶.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۱۹.
  5. ... عن أبان بن صالح، عن الحسن البصري: أنه سمع كعب بن عجرة يقول: فذبحت شاة (تفسیر قرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۱، ص۳۹۷).
  6. تاریخ مدینة دمشق، ج۶، ص۱۴۱ - ۱۴۲، ش۳۳۵.
  7. تهذیب الکمال، ج۲، ص۹، ش۱۳۷.
  8. «ابان بن صالح بن عمیر المدنی». (التاریخ الکبیر، ج۱، ص۴۵۱، ش۱۴۴۳)؛ نیز ر. ک: اکمال تهذیب الکمال، ص۱۶۰، ش۱۷۵؛ الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۶۷.
  9. ابان بن صالح بن عمیر من أهل الکوفة. (الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۶۷)؛ نیز ر. ک: معرفة الثقات، ج۱، ص۱۹۸، ش۱۴.
  10. «ابان بن صالح بن عمیر القرشی». (الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۹۷، ش۱۰۹۱)؛ نیز ر. ک: التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۹۷، ش۱۳۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۶، ص۱۴۱، ش۳۳۵.
  11. سئل أبو زرعة عن أبان بن صالح فقال: مکی ثقة. (الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۹۷، ش۱۰۹۱)؛ نیز ر. ک: التعدیل و التجریح، ج۱، ص۳۹۷، ش۱۳۱.
  12. و ولد أبان بن صالح... ، و کان یکنی أبابکر؛ (الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۶؛ نیز ر. ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۶، ص۱۴۱، ش۳۳۵.
  13. أبان بن صالح بن عمیر من أهل الکوفة أبو محمد.... (الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۶۷)
  14. الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۶۷.
  15. ر. ک: صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۸.
  16. ر. ک: الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۶.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۱۹-۱۲۱.
  18. الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۶. (یادآوری می‌شود ابن عساکر در تاریخ دمشق (ج۶، ص۱۴۴، ش۳۳۵) به نقل از «ابن سعد» سن ابان بن صالح را شصت و پنج سال ثبت کرده‌اند که نه با عبارت کتاب «طبقات»، نه با گزارش مشهور از کتاب طبقات همخوانی دارد، نه فاصله میان «ستین» سال ولادت ابان بن صالح و «بضع عشرة و مائة» شصت و پنج سال می‌شود)
  19. أبان بن صالح بن عمیر بن عبید القرشی... ، من الخامسة. (تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۱، ش۱۳۷).
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۲۱-۱۲۲.
  21. تهذیب الکمال، ج۲، ص۹ - ۱۰، ش۱۳۷.
  22. تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۰، ش۱۳۷.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۲۲-۱۲۳.
  24. ر. ک: الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۹۷، ش۱۰۹۱.
  25. ر. ک: معرفة الثقات، ج۱، ص۱۹۸، ش۱۴.
  26. ر. ک: تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۰، ش۱۳۷.
  27. ر. ک: تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۱، ش۱۳۷.
  28. ر. ک: الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۶۷.
  29. ر. ک: صحیح ابن حبان، ج۶، ص۲۴۹ - ۲۵۰.
  30. وأما حديث جابر فإنه رواية أبان بن صالح وليس بالمشهور (المحلی، ج۱، ص۱۹۸؛ ج۷، ص۲۱۱).
  31. وليس حديث جابر بصحيح عنه فيعرج عليه لأن أبان بن صالح الذي يرويه ضعيف؛ (التمهید، ج۱، ص۳۱۲)
  32. تهذیب التهذیب، ج۱، ص۸۲، ش۱۶۸.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۲۳-۱۲۴.