ابراهیم بن هارون هیتی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابراهیم بن هارون هیتی[۱] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از توحید شیخ صدوق آمده:

«مَا حَدَّثَنَا بِهِ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ الْهِيتِيُّ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الثَّلْجِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ الذُّهَلِيِّ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۲] قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ قُلْتُ مَثَلُ نُورِهِ[۳] قَالَ مُحَمَّدٌ (ص). قُلْتُ كَمِشْكَاةٍ[۴] قَالَ صَدْرُ مُحَمَّدٍ صقَالَ قُلْتُ فِيهَا مِصْبَاحٌ قَالَ فِيهِ نُورُ الْعِلْمِ يَعْنِي النُّبُوَّةَ قُلْتُ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ قَالَ عِلْمُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) صَدَرَ إِلَى قَلْبِ عَلِيٍّ (ع) قُلْتُ كَأَنَّهَا قَالَ لِأَيِّ شَيْءٍ تَقْرَأُ كَأَنَّها فَقُلْتُ فَكَيْفَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ كَأَنَّهُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ قُلْتُ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ قَالَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع)لَا يَهُودِيٌّ وَ لَا نَصْرَانِيٌّ قُلْتُ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ قَالَ يَكَادُ الْعِلْمُ يَخْرُجُ مِنْ فَمِ الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَنْطِقَ بِهِ قُلْتُ نُورٌ عَلَى نُورٍ قَالَ الْإِمَامُ فِي إِثْرِ الْإِمَامِ (ع)»[۵].[۶]

تحقیق

نام راوی در اسناد روایات با ضبط‌های گوناگون ذکر شده؛ مانند «ابراهیم بن هارون هیتی»[۷]، «ابراهیم بن هارون هیسی»[۸]، «ابراهیم بن هارون هیستی»، «ابراهیم بن هارون هیبستی»، «ابراهیم بن هارون هیثمی» [۹]، «ابراهیم بن هارون بن هیتی» [۱۰]، «ابراهیم بن هارون هیثی»[۱۱] و «ابراهیم بن هارون هاشمی»[۱۲].

عنوان ابراهیم بن هارون هیتی درست است و دیگر عناوین مصحف‌اند؛ زیرا هیت نام شهری در کناره رود فرات است و شماری از راویان و محدثان منسوب به آن هستند[۱۳][۱۴]

طبقه راوی

گزارشی در کتب رجالی از راوی نیست، بلکه تنها در اسناد چند روایت شیخ صدوق یاد شده و شیخ صدوق تنها شاگرد او به شمار می‌آید، از همین رو نام وی در کتب رجالی متأخر ذکر شده و رجالیان تنها به عبارت کان من مشایخ الصدوق یا روی عنه الصدوق بسنده کرده و اطلاعاتی از تاریخ ولادت و وفات، یا جرح و تعدیل وی به دست نداده‌اند؛ ولی با ملاحظه راوی و مروی عنه، می‌‌توان حدس زد که ایشان در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم می‌زیسته؛ زیرا شیخ صدوق با تعبیر حدثنا از وی روایت، و ایشان از محمد بن احمد بن ابی ثلج روایت کرده که در حدود سال ۳۲۵ (ق) وفات یافته است[۱۵].

نویسنده فقید مرحوم غفاری درباره سفرهای علمی شیخ صدوق می‌نویسد: ... بغداد: دخلها سنة (۳۵۲ق) و حدث بها، و سمع منه الشیوخ کما أنه سمع هو من الشیوخ و دخلها مرة ثانیة بعد منصرفه من الحج سنة (۳۵۵ق) و ممن سمع منهم ببغداد من الشیوخ أبو محمد الحسن بن یحیی الحسینی العلوی و أبوالحسن علی بن ثابت الدوالیبی، و کان سماعه منه فی دخوله الأول سنة (۳۵۲ق) و سمع من محمد بن عمر الحافظ، و إبراهیم بن هارون الهیبستی[۱۶].

آیت الله بروجردی، شیخ صدوق را در طبقه دهم قرار داده[۱۷]، در نتیجه استادش یعنی ابراهیم بن هارون در طبقه نهم جای می‌گیرد.[۱۸]

استادان و شاگردان راوی

ابراهیم بن هارون از محمد بن احمد بن ابی‌ثلج[۱۹]، ابوبکر احمد بن محمد بن عیسی[۲۰] و احمد بن محمد بن سعید[۲۱]حدیث نقل کرده که از اساتید وی به شمار می‌آیند و تنها شاگرد وی هم شیخ صدوق[۲۲] است.[۲۳]

جایگاه حدیثی راوی

درباره جایگاه حدیثی راوی، بر اثر عدم ذکرش در کتب رجالی، اظهار نظر قطعی دشوار است؛ لکن سه نکته یادآوری می‌شود:

  1. راوی یادشده از مشایخ شیخ صدوق به شمار می‌آید که با تعبیر حدثنا در موارد متعدد از وی حدیث نقل کرده که نزد بعضی از رجالیان گونه‌ای مدح به شمار می‌آید[۲۴].
  2. توجه به مضامین روایت وی، از جمله روایت مورد بحث.
  3. توجه به جایگاه علمی و حدیثی استادش محمد بن ابی ثلج که در موارد متعدد از وی حدیث نقل کرده و در معرفی وی نوشتند: محمد بن أحمد بن محمد بن أبی الثلج عبدالله بن إسماعیل، أبوبکر البغدادی، الکاتب، یعرف بابن أبی الثلج. ولد سنة ثمان و ثلاثین و مائتین. سمع منه: هارون بن موسی التلعکبری، و له منه إجازة، و أبوالمفضل الشیبانی؛ و صنف کتباً، منها: ما نزل من القرآن فی أمیرالمؤمنین (ع)، البشری والزلفی فی فضائل الشیعة، تاریخ الأئمه (ع)، أخبار النساء الممدوحات، أخبار فاطمة و الحسن و الحسین (ع)، و من قال بالتفضیل من الصحابة، وغیرها؛ وکان فقیها، مؤرخاً، کثیر الحدیث، عیناً؛ و له روایة کثیرة من روایات أهل السنة. قال الخطیب البغدادی: سمع جده محمداً، و عمر بن شبة، و محمد بن حماد المقرئ، و القاسم بن محمد المروزی. روی عنه أبو الحسن الدارقطنی، و أبوحفص ابن شاهین، و یوسف بن عمر القواس وعده ابن الندیم فی فقهاء أصحاب الحدیث؛ ثم فی أصحاب أبی جعفر الطبری، المتفقهین علی مذهبه، و ذکر له کتاب السنن والآداب، و کتاب فضائل الصحابة، و کتاب الاختیار فی الأسانید. توفی سنة -خمس و عشرین و ثلاثمائة، و قیل: - اثنتین و عشرین[۲۵][۲۶]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: طرائف المقال، ج۱، ص۱۵۴، ش۷۵۳؛ تنقیح المقال، ج۵، ص۶۸، ش۶۱۹؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۱۲۴، ش۱۵۱؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۲۲، ش۵۵۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۸۹، ش۳۳۱.
  2. خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است سوره نور، آیه ۳۵.
  3. مثل نور او چون چراغدانی است سوره نور، آیه ۳۵.
  4. چراغدانی است سوره نور، آیه ۳۵.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۳۰۴ - ۳۰۵ به گزارش از التوحید، ج۱، ص۱۵۷ - ۱۵۸، ح۳.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۷۰-۵۷۱.
  7. ر. ک: التوحید، ج۱، ص۱۵۷، ح۳؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۳۵۵، ح۴۲.
  8. ر. ک: معانی الأخبار، ص۱۵، ح۷.
  9. ر. ک: بحار الأنوار، ج۴، ص۱۵، ح۴، ج۲۳، ص۳۰۶، ح۳؛ ج۳۵، ص۳۴، ح۳۲.
  10. ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۸، ح۷۶۳۰.
  11. ر. ک: تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۶۰۳، ش۱۷۳.
  12. «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ الْهَاشِمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الثَّلْجِ...»؛ (علل الشرائع، ج۱، ص۲۰۸، ح۱۱).
  13. هی بلدة علی الفرات من نواحی بغداد فوق الأنبار... ؛ و هیت أیضاً: دحل تحت عارض جبل بالیمامة. و هیت أیضاً: من قری حوران من ناحیة اللوی من أعمال دمشق؛ (معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۱). سمعانی: الهیتی: بکسر الهاء و سکون الیاء المنقوطة باثنتین من تحتها و فی آخرها التاء المنقوطة من فوقها باثنتین. هذه النسبة إلی هیت، و هی بلدة فوق الأنبار، من أعمال بغداد، وصلت قریباً منها و لم یتفق لی دخولها، و بها قبر الإمام عبدالله بن المبارک المروزی و إنما سمیت باسم بانیها و هو هیت بن البلندی بن مالک بن دعر. و قیل: لم یکن بین هیت إلی قرقیسیا عمران حتی کان کسری بنی قری غابات وقیاً من جبل بھیت. خرج منها جماعة من العلماء و المحدثین منهم: أبو بکر أحمد بن محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن أیوب الهیتی... ؛ و أبوبکر محمد بن عبدالله بن أبان بن قدیس بن صفوان الهیتی التغلبی، و یعرف بابن أبی عبایة، من أهل هیت}}؛ (الأنساب، ج۵، ص۶۵۹).
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۷۱.
  15. أبوبکر محمد ابن أحمد بن محمد بن عبدالله بن إسماعیل بن أبی الثلج الکاتب... و کان مولده سنة ثمان وثلاثین و مئتین فیما حکاه عنه أبوالقاسم ابن الثلاج، و توفی قریباً من سنة خمس عشرة (خمس و عشرین صحیح است) و ثلاث مئة، والله أعلم؛ (تهذیب الکمال، ج۲۴، ص۳۴۲ - ۳۴۳، ش۵۰۳۸).
  16. علل الشرائع، مقدمه ج۱، ص۲۰.
  17. ر. ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الفهرست، ص۳۰۶ و ۳۵۵.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۷۲-۵۷۳.
  19. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۳۰۴؛ التوحید، ج۱، ص۱۵۷، ح۳.
  20. قصص الأنبیاء، ص۴۴، ح۱۰.
  21. اثبات الهداه، ج۲، ص۶۳، ح۱۷۱.
  22. معانی الأخبار، ص۱۰۱، ح۳.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۷۳.
  24. ر. ک: تنقیح المقال، ج۵، ص۶۸، ش۶۱۹.
  25. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۳۶۳ - ۳۶۴، ش۱۵۵۸ به گزارش از فهرست ابن الندیم ۳۴۰، ۳۴۲، رجال النجاشی ۲ - ۲۹۹ برقم ۱۰۳۸، رجال الطوسی ۵۰۲ برقم ۶۴، تاریخ بغداد ۱ - ۳۳۸، رجال (ابن داوود)، ۲۹۶ برقم ۱۲۸۲، رجال العلامة ۱۶۱ برقم ۱۵۵، تهذیب التهذیب ۹ - ۲۰، جامع الرواة ۲ - ۵۸، بهجة الآمال ۶ - ۲۶۶، أعیان الشیعة ۹ - ۱۰۱، الذریعه ۳ - ۱۱۹ برقم ۴۰۵، معجم رجال الحدیث ۱۴ - ۳۱۳ برقم ۱۰۰۶۲، قاموس الرجال ۸- ۱۲).
  26. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۵۷۳-۵۷۵.