ابوخالد والبی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نام او دانسته نشد. از یحیی بن معین[۱] نیز درباره ابوخالد سؤال شد، که اظهار بی‌اطلاعی کرد. تنها بر اساس روایت او، معلوم می‌شود وی ساکن کوفه بود. بخاری[۲]، ابوموسی مدینی[۳] و مستغفری[۴] او را در شمار صحابه آورده‌اند و ابن عبدالبر[۵]، ابن اثیر[۶]، ذهبی[۷] و ابن حجر[۸] بر اساس گفته‌های آنان، این کنیه را در فهرست صحابه قرار داده‌اند. ابن ابی‌حاتم[۹] نیز می‌گوید: گفته شده وی صحابی است.

تنها خبر او[۱۰] چنین است که می‌گوید: همراه هیئتی نزد عمر آمدیم و به ما جوایز و هدایایی داد، ولی به شامیان بیشتر داد و این سبب اعتراض ما شد. عمر گفت: ای کوفیان! آیا ناراحت شدید که آنان را به سبب دوری سرزمینشان و سختی راهشان بر شما برتری دادم، در حالی که با فرستادن "ابن ام‌عبد" (عبدالله بن مسعود) شما را بر خود مقدم کردم؟! بخاری [۱۱] به مطلبی که بر صحابی بودن ابوخالد دلالت داشته باشد، اشاره نکرده است و در این روایت نیز هیچ مطلبی وجود ندارد که این موضوع را ثابت کند. تنها در سند روایت، وقتی از ابوخالد نام برده، از سوی راوی یا بخاری اضافه شده که وی از اصحاب رسول خدا (ص) است. ابن سعد[۱۲] همین روایت را با همان سند بخاری "اعمش عن مالك بن الحارث بن ابی خالد" نقل، ولی ابوخالد را با عبارت من أصحاب عمر" معرفی کرده است که به نظر می‌رسد این موضوع به سبب توهم راوی، به اصحاب پیامبر تغییر یافته است. در نقل ابن ابی شیبه[۱۳] از اساس هیچ یک از این دو تعبیر درباره ابو خالد بیان نشده است. به احتمال بسیار، وی همان ابو خالد والبی باشد که ابن سعد[۱۴] او را از طبقه نخست تابعین کوفه نام برده و برای معرفی او می‌گوید: نامش هرمز و از موالی تیره بنی والبه، از قبیله بنو اسد بن خزیمه است. از نامش بر می‌آید ایرانی بوده باشد. او از عمر و امیرمؤمنان علی (ع) روایت می‌کند. ابن سعد با همان سند روایت فوق (روایت بخاری) از او چنین نقل کرده که من به همراه خانواده‌ام نزد عمر آمدیم و در منزلی جای گرفتیم و با صدای بلند قرآن خواندم. این روایت با توجه به راوی ابوخالد (یعنی مالک بن حارث) در هر دو روایت و کوفی بودن هر دو و نیز شباهت بسیار زیاد این داستان با روایت بخاری، اتحاد فرد مورد بحث را با ابوخالد والبی تأیید می‌کند؛ البته او صحابی نیست و در سال صد درگذشت. ابوخالد والبی، روایت‌گر عهدنامه امیرمؤمنان (ع) به جاریة بن قدامه است که حضرت به هنگام اعزام او برای سرکوبی غارتگران نوشته است[۱۵][۱۶]

منابع

پانویس

  1. ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۳۶۵.
  2. بخاری، ص۲۷.
  3. ابن اثیر، ج۶، ص۸۰.
  4. ابن حجر، ج۷، ص۸۷.
  5. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۰.
  6. ابن اثیر، ج۶، ص۸۰.
  7. ذهبی، ج۲، ص۱۶۱.
  8. ابن حجر، ج۷، ص۸۷.
  9. ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۳۶۵.
  10. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۸۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۸۷.
  11. بخاری، ص۲۷.
  12. ابن سعد، ج۶، ص۸۹.
  13. ابن ابی شبیه، ج۷، ص۲۷۶ و ۵۲۱.
  14. ابن سعد، ج۶، ص۱۸۰و ۲۴۹.
  15. یعقوبی، ج۲، ص۲۰۰.
  16. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابوخالد»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۵۶-۲۵۷.