اسماعیل بن ابی‌حسن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از اسماعیل بن ابی حسن)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

إسماعیل بن أبی الحسن[۱] در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب الکافی[۲] آمده است:

«أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ عِيسَى بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا»[۳].[۴]

شرح حال راوی

از این عنوان در کتاب‌های رجالی یاد نشده است و در کتاب‌های حدیثی هم تنها سه روایت از وی نقل شده است؛ یکی روایت مذکور و دیگری روایت طب الائمة(ع):

«... قَالَ: حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ وَ هُوَ بَيَّاعُ السَّابِرِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ بِهِ الْحِجَامَةُ وَ السُّعُوطُ وَ الْحَمَّامُ وَ الْحُقْنَةُ»[۵].

سوم، روایتی است که ابن حمزه طوسی در الثاقب و راوندی در الخرائج و الجرائح نقل کرده است: «مَا رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ كُنْتُ مَعَ الرِّضَا(ع) وَ قَدْ قَالَ بِيَدِهِ عَلَى الْأَرْضِ كَأَنَّهُ يَكْشِفُ شَيْئاً فَظَهَرَتْ سَبَائِكُ ذَهَبٍ ثُمَ مَسَحَ بِيَدِهِ عَلَيْهَا فَغَابَتْ. فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ أَعْطَانِي وَاحِدَةً مِنْهَا قَالَ لَا إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ يَأْتِ وَقْتُهُ»[۶].

به قرینه اتحاد در راوی که قاسم بن محمد در سند یکم و دوم از اسماعیل بن ابی الحسن روایت کرده، استظهار می‌شود که مراد از اسماعیل بن ابی الحسن در هر دو سند، یک شخص باشد و در سند سوم، گرچه راوی از اسماعیل بن ابی الحسن ذکر نشده است، لکن از جهت طبقه با اسماعیل بن ابی الحسن در سند یکم و دوم اتحاد دارد؛ زیرا در این دو سند، اسماعیل بن ابی الحسن با واسطه از امام صادق(ع) روایت کرده و در سند سوم بی‌واسطه از امام رضا(ع)روایت کرده است. بر این اساس، اتحاد و یکی بودن اسماعیل بن ابی الحسن در هر سه سند تقویت می‌شود.

شناسایی اسماعیل بن ابی الحسن با تتبع در اسناد روایات و ملاحظه راوی و مروی عنه میسر نشد؛ ولی در بعض اسناد، قاسم بن محمد الجوهری از شخصی به نام اسماعیل بن ابراهیم روایت کرده[۷] که احتمال اتحاد وجود دارد؛ لکن او هم از راویان نامشخص است.

آری! به قرینه عبارت «كُنْتُ مَعَ الرِّضَا(ع)» در روایت سوم، که از قرب و منزلت راوی نزد امام رضا(ع) حکایت دارد، احتمال داده می‌شود که مراد از اسماعیل بن ابی الحسن در این روایت، اسماعیل بن موسی بن جعفر باشد که در بیشتر موارد از پدرش[۸] و در مواردی از برادرش امام رضا(ع)روایت کرده است[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: تنقیح المقال، ج۹، ص۳۷۶، ش۱۳۶۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۱۱، ش۲۱۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۶، ش۱۲۸۵؛ مسند الامام الرضا(ع)، ج۲، ص۵۲۰، ش۵۹.
  2. الکافی، ج۲، ص۹۶، ح۱۵.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۳۳، ج۱۰، ص۲۴۶.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص ۳۳.
  5. طب الأئمه، ص۵۵.
  6. الثاقب فی المناقب، ص۱۸۴؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۰.
  7. «أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي مُعَاوِيَةَ الْأَشْتَرِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ مَنْ شَكَا إِلَى مُؤْمِنٍ فَقَدْ شَكَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ شَكَا إِلَى مُخَالِفٍ فَقَدْ شَكَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ (معانی الأخبار، ص۴۰۷، ح۸۴).
  8. اسماعیل بن موسی الکاظم(ع) هزار حدیث از پدر بزرگوارش نقل کرده که با عنوان الجعفریات و الاشعثیات معروف است. آقابزرگ تهرانی می‌نویسد: "وَهِيَ أَلْفُ حَدِيثٍ بِإِسْنَادٍ وَاحِدٍ عَظِيمِ الشَّأْنِ... وقد روى جميعها الشريف السيد الأجل إسماعيل بن الإمام موسى بن جعفر(ع) عن أبيه موسى عن أبيه جعفر عن آبائه(ع) ولذا يقال له الجعفريات" (به اعتبار اینکه تمام آنها را از امام صادق(ع) نقل کرده است) "ويرويها عن الشريف إسماعيل ولده أبو الحسن موسى بن إسماعيل بن موسى بن جعفر ويرويها عن أبي الحسن موسى الشيخ أبو علي محمد بن محمد بن الأشعث الكوفي ولذا يقال لها الأشعثيات...". (الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۱۱۰).
  9. «أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ(ع) قَالَ: سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مَا بَالُ الْمُتَهَجِّدِينَ بِاللَّيْلِ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً قَالَ لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ»؛ (علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۵).
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص ۳۳-۳۵.