انحراف در مهدویت به چه معناست و انواع آن چیست؟ (پرسش)
انحراف در مهدویت به چه معناست و انواع آن چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | مهدویت (پرسش) |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / انحراف در مهدویت |
مدخل اصلی | شلمغانی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
انحراف در مهدویت به چه معناست و انواع آن چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت (پرسش)|مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
«انحرافات که در زمینه مهدویت اتفاق افتاده است، از تنوع فراوانی برخوردار است که شاید بتوان آنها را در دسته بندی زیر قرار داد:
۱. کج فهمی: یعنی فهم غلط از مباحث مهدوی مانند مهر و قهر، انتظار، شیوه ظلم؛
۲. کج رفتاری: یعنی رفتارهای نامناسب در برخورد با معارف مهدوی مانند تطبیق گرایی، ملاقاتگرایی، خرافات؛
۳. مدعیان: کسانی که به نحوی در مورد آموزههای مهدوی ادعاهایی کردهاند.
انحرافات و کجفهمی: از آسیبهای مهم در فرهنگ مهدویت، تفسیرها و برداشتهای نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. تحلیل نادرست و ناقص از روایات به دریافت غیر صحیح میانجامد که چند نمونه از آن را بیان میکنیم.
- برداشت غلط از مفهوم انتظار سبب شده است که بعضی گمان کنند که چون اصلاح جهان از فسادها بهدست امام عصر (ع) خواهد بود، پس ما در برابر تباهیها و ناهنجاریها هیچ وظیفهای نداریم و بلکه ممکن است گفته شود که برای نزدیک شدن ظهور امام مهدی (ع) باید برای ترویج بدیها و زشتیها در جامعه اقدام کنیم. این اندیشه نادرست در مقابل دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع) است که امر به معروف و نهی از منکر را از وظایف حتمی هر مسلمان میداند[۱].
- یکی دیگر از برداشتهای غلط در فرهنگ مهدویت، نشان دادن چهره خشونتآمیز از امام مهدی (ع) است. بر خلاف تصور بعضی افراد که میاندیشند امام مهدی (ع) با شمشیر عدالت، دریایی از خون به راه میاندازد و بسیاری را از دم تیغ عبور میدهد، امام عصر (ع) مظهر رأفت و رحمت پروردگار است و مانند پیامبر بزرگوار اسلام (ص) ابتدا همگان را با بیان روشن و دلایل آشکار به اسلام و قرآن میخواند و بیشتر مردم، دعوت آن حضرت را پاسخ میدهند و به او میپیوندند. بنابراین امام زمان (ع) تنها با مخالفان سرسخت که آگاهانه از پذیرفتن حق سرباز میزنند و جز زبان شمشیر نمیفهمند با سلاح برخورد میکند.
- بعضی افراد از ظاهر برخی از روایات، اینگونه برداشت کردهاند که هر قیامی قبل از قیام امام مهدی (ع) محکوم و مردود است؛ بنابراین در برابر قیام و انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که قیامی بر ضدّ طاغوت و استکبار و در جهت برقراری احکام الهی بوده است، موضع نادرستی گرفتهاند. در پاسخ باید گفت که اجرای بسیاری از احکام اسلامی مانند اقامه حدود و قصاص و نیز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگیر با فساد جز با تشکیل حکومت اسلامی ممکن نیست؛ بنابراین تلاش برای برقراری نظام اسلامی، کاری پسندیده و مورد قبول است و نهی از قیام در بعضی از روایات به معنای شرکت در قیامهای باطل است که انگیزه الهی ندارد یا قیامهایی که بدون توجه به شرایط و زمینههای لازم انجام میگیرد و یا حرکتهایی که به عنوان قیام مهدوی شروع میگردد؛ نه اینکه هر انقلاب و حرکتی که در مسیر اصلاح جامعه است، مردود شمرده شود[۲].
انحرافات و کجرفتاری: نوع دیگر انحرافات، رفتارهای ناصوابی است که توسط برخی افراد انجام میشود.
- تطبق گرایی: در روایات، نشانههایی برای ظهور امام مهدی (ع) بیان شده است؛ اما کیفیت دقیق و خصوصیات آنها روشن نیست و این بستری برای تحلیلها و تفسیرهای شخصی و احتمالی شده است. هر از چند گاهی، بعضی در پی تطبیق علائم ظهور بر پدیدههای موجود برمیآیند و بدین وسیله از نزدیکی ظهور خبر میدهند. این جریان نیز از آسیبهایی است که گاهی به یأس و ناامیدی از ظهور میانجامد؛ برای مثال وقتی شخصیت سفیانی به فردی خاصّ که در فلان منطقه است تفسیر شود و درباره دجال، تحلیلهای بیدلیل مطرح گردد و به دنبال آن، بشارت ظهور در زمانی بسیار نزدیک، به همگان داده شود، امّا بعد از طی شدن سالیانی، امام (ع) ظهور نکند، عدهای به انحراف و اشتباه گرفتار میشوند و در اعتقادات صحیح خود دچار تزلزل و تردید میگردند.
- استعجال ظهور: استعجال یعنی عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و تحقق زمینههای لازم برای آن است. انسانهای عجول به سبب ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست میدهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیدهها هستند. در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسأله انتظار، انسانِ منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق، خواستار ظهور است و برای تعجیل مر فرج دعا میکند؛ ولی هرگز عجله نمینماید و هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود، باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمیدهد؛ بلکه با وجود شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او کمال تسلیم را از خود نشان میدهد و برای تحقّق همه زمینههای لازم برای ظهور میکوشد و بردباری میکند. عبدالرحمن بن کثیر گوید: خدمت امام صادق (ع) نشسته بودم که مهرم داخل شد و عرض کرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امری که در انتظارش هستیم، کی واقع میشود؟ امام فرمود: ای مهرم! دروغ گفتند وقت گذاران، و هلاک شدند شتاب کنندگان، و نجات یافتند تسلیم شدگان[۳] نهی از عجله و شتاب زدگی در امر ظهور به آن سبب است که به دنبال عجله، روحیه یأس و نومیدی در انسانِ منتظر، پیدا میشود، آرامش و صبوری را از دست میدهد و حالت تسلیم او به حالت گلهمندی و شکایت تبدیل میشود و از تأخیر ظهور بیقرار میگردد. او این بیماری را به دیگران نیز سرایت میدهد و گاهی به سبب استعجال ظهور به حالتِ انکار وجود امام، گرفتار میشود. گفتنی است که منشأ استعجال ظهور، آن است که نمیداند ظهور از سنّتهای الهی است و مانند همه سنّتها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینهها، انجام گیرد.
- تعیین زمان ظهور: از آسیبهای فرهنگ مهدویت آن است که بعضی به دنبال تعیین زمان برای ظهور هستند؛ در حالی که زمان ظهور بر مردم مخفی است. در روایات پیشوایان دینی از تعیین وقت برای ظهور به شدت نهی شده است و وقت گذاران، دروغگو شمرده شدهاند. از امام باقر (ع) سؤال شد: «آیا برای ظهور وقت (معینی) است؟» حضرت فرمود: آنها که برای ظهور تعیین وقت میکنند، دروغ میگویند. (و دو بار این جمله را تکرار کرد)[۴]. با این حال، بعضی آگاهانه یا ناآگاهانه برای ظهور وقت تعیین میکنند که کمترین اثر آن احساس یأس و ناامیدی برای کسانی است که این وعدههای دروغین را باور کردهاند؛ ولی خلاف آن دیدهاند. بنابراین منتظرانِ واقعی باید خود را از دام شیّادان و نیز نادانان حفظ کنند و درباره زمان ظهور، تنها منتظر اراده پروردگار باشند.
- طرح مباحث غیرضروری در فرهنگ ناب مهدوی: معارف فراوانی است که پرداختن به آنها یک ضرورت شمرده میشود و نقش اساسی در جهت آگاهی بخشی به شیعیان دارد و برای ترسیم نحوه عملکرد آنها در زمان غیبت بسیار مهم است. پرداختن به مباحثی از قبیل ازدواج حضرت یا وجود فرزند برای آن بزرگوار و یا محل زندگی حضرت و مانند آن از نمونههای بحثهای غیرضروری است که بجاست جای خود را به مباحث کاربردی و تأثیرگذار بدهد؛ به همین دلیل گفتوگو درباره شرایط و زمینههای ظهور نیز بر بحث علایم ظهور مقدم است؛ زیرا آشنایی با شرایط و زمینههای ظهور نیز بر بحث علایم ظهور مقدم است؛ زیرا آشنایی با شرایط ظهور، مشتاقان امام را به حرکت در راستای تحقق آن شرایط ترغیب میکند.
این نکته نیز مهم است که در طرح مباحث مهدویت، جامعنگری لازم است. مقصود این است که در هنگام گفتوگو درباره یک موضوع، مجموعه معارف مهدویت مطالعه شوند. گاهی بعضی افراد با مطالعه برخی از روایات و بدون در نظر گرفتن روایات دیگر، تحلیلهای نادرستی از جریان مهدویت بیان میکنند؛ برای مثال با ملاحظه روایاتی که از جنگ طولانی و خونریزی فراوان خبر داده است، چهره بسیار خشنی از امام غایب ترسیم میکنند و از روایات دیگر که جلوههای محبت و مهربانی امام مهدی (ع) را بیان کرده و سیره و اخلاق او را همانند خلق و خوی جدّ گرامیاش پیامبر مکرم اسلام (ص) معرفی نموده است، غافل میمانند. بدیهی است که دقت در هر دو دسته روایات، این حقیقت را بیان میکند که برخورد امام با همه انسانهای حق طلب –چه رسد به شیعیان و دوستداران آن بزرگوار- با دریایی از مهربانی و صفا و صمیمیت خواهد بود و شمشیر انتقام آن ذخیره الهی تنها بر گرده ستمگران و پیروان آنها فرود خواهد آمد.
انحرافات و ادعاها: بخش سوم انحرفات، ادعای باطل و دروغینی است که در مباحث مختلف مهدوی طرح شده است.
ادعای نیابت در طول سالیان غیبت امام مهدی (ع) افرادی به دروغ ادعا کردهاند که با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و از سوی آن بزرگوار، به مقام نیابت خاص رسیدهاند. امام زمان (ع) در آخرین نامه خود به نایب چهارم، تصریح فرمودهاند: تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را سامان ده و درباره جانشینی [پس] از خود، به هیچ کس وصیّت نکن که غیبت کامل [= غیبت کبرا] فرا رسیده است... . و در آینده بعضی از شیعیان من ادّعای مشاهده [و ارتباط با من] میکنند. آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو است[۵]. با این بیان روشن، هر شیعۀ آگاهی وظیفه دارد، مدّعیان ارتباط و نیابت خاص را تکذیب کند و راه نفوذ و سودجویی این فرصت طلبان و دنیا خواهان را ببندد.
برخی از معروفترین مدعیان دروغین از این قرارند:
- ابومحمد حسن شریعی؛ نخستین کسی است که به دروغ و افترا، ادعای نیابت امام زمان (ع) را کرد. او پیشتر از یاران امام هادی وامام حسن عسکری (ع) بود؛ ولی پس از آن منحرف شد. تاریخ ادعای نیابت دروغین او به صورت دقیق بیان نشده است؛ لکن چون این ادعاهای دروغین، از دوران نایب دوم آغاز شده است، به نظر میرسد وی در دوران سفارت و نیابت محمد بن عثمان، به چنین عملی دست زده است[۶].
- ابو طاهر محمد بن علی بن هلال؛ او در ابتدا نزدامام حسن عسکری (ع) فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت نقل کرده است؛ ولی رفتهرفته به سبب پیروی از هوای نفس، راه انحراف در پیش گرفت و مورد مذمت خاندان وحی واقع شد. وی، ادعا کرد وکیل حضرت مهدی (ع) است. او نیابت نایب دوم حضرت مهدی (ع) را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به حضرت مهدی (ع) برساند، خیانت کرد[۷]. نایب دوم، زمینه دیدار وی را با حضرت مهدی (ع) فراهم کرد. امام به وی فرمان داد: اموال را به نایبشان رد کند؛ اما او در دشمنی و انحراف خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیه مقدسه حضرت مهدی (ع)، مبنی بر لعن و نفرین و بیزاری از وی صادر شد.
- ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی؛ او از یاران امام حسن عسکری (ع) و از دانشمندان، دبیران و محدثان زمان خود در بغداد بود. کتابهای بسیاری داشت و در آنها، انبوه روایاتی را که از امامان اهل بیت (ع) شنیده بود، گردآوری و دستهبندی کرده بود. هنگامی که راه انحراف و ارتجاع را در پیش گرفت و از نظر اندیشه، عقیده و عملکرد تغییر یافت؛ در روایات تغییراتی ایجاد میکرد؛ هر چه میخواست برآنها میافزود و هر چه دلخواه او بود، کم میکرد.
نجاشی در رجال خود مینویسد: ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی از پیروان مذهب امامیه بود؛ اما رشک و حسد بر مقام ابوالقاسم حسین بن روح، وی را بر آن داشت که ترک مذهب امامیه گوید و داخل کیشهای مردود شود؛ تا بدآنجا که از طرف امام غایب توقیعاتی بر ضد او صادر شد و سرانجام به امر سلطان (دولت) به دار آویخته شد[۸]»[۹].
پانویس
- ↑ در درس پانزدهم ص ۲۵۶ به تصیل این مطلب بررسی شد.
- ↑ برای اطلاع بیشتر درباره این موضوع ر.ک: دادگستر جهان، ص ۲۵۴ – ۳۰۰.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۶۸، ح ۲.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۲۶.
- ↑ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴.
- ↑ کتاب الغیبة طوسی، ص ۳۹۷. ذکر المذمومین الذین ادعوا البابیة [و السفارة کذبا و افتراء] لعنهم الله.
- ↑ همان، ص ۳۹۹.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۳۰۳-۳۰۹.