بحث:آیا معصوم به رخدادهای گذشته و آینده علم دارد؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

محمد صادق عظیمی در پایان نامه سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی

رواياتي در کتاب‌هاي حديثي ما وارد شده‌اند که نشان مي‌‌دهند امام از وقايع گذشته و آينده و به تعبير روايات «ماکان و مايکون» آگاه است. امام علي(ع) با اشاره به گسترة علم پيامبر و اين که دانش‌هاي پيامبران پيشين در وجود مقدس ايشان گرد آمده و آن حضرت از آنچه در گذشته روي داده و تا قيام قيامت روي خواهد داد، آگاه است، خود را وارث علم او مي‌خواند و مي‌فرمايد: «سوگند به کسي که جانم به دست اوست، من نيز آنچه را پيامبر مي‌‌دانست مي‌دانم و از وقايعي که در گذشته پيش آمده و تا قيامت پيش خواهد آمد، آگاهم. امام در گفتاري ديگر، علم خود به «ماکان و مايکون» را چنين شرح مي‌دهد: «به خدا، اگر خواهم هريک از شما را خبر دهم که از کجا آمده، و به کجا رود، و سرانجام کارهاي او چه بود، توانم، ليکن ترسم که دربارة من به راه غلو رويد، و مرا بر رسول خدا(ص) تفضيل نهيد. من اين – راز- را با خاصگان در ميان مي‌گذارم که بيمي برايشان نيست، و به آنان اطمينان دارم. به خدايي که او را به حق برانگيخت، و بر مردمان برتري بخشيد، جز سخن راست بر زبان نمي‌آورم، و رسول خدا مرا از اين حادثه‌ها آگاه ساخته است، و هلاکت آن کس را که هلاک شود، و رهايي آن را که نجات يابد به من گفته است، و از پايان کار خبر داده است، و چيزي که در خاطرم مي‌گذشت باقي نگذاشت جز آنکه آن را به گوشم فرو خواند، و سخن آن را با من راند». امام(ع) سوگند ياد مي‌کند که به همة شئون زندگي افراد آگاهي دارد ولي از ترس آنکه مردم در حق آن حضرت گرفتار غلو نشوند، آن را مخفي کرده و تنها برخي افرادي را که بيمي گمرا ه شدن شان نيست از سرنوشت شان آگاه گردانيده است. و چون به اعتقاد شيعه فرقي ميان ائمه(ع) از اين لحاظ وجود ندارد، مي‌توان چنين علمي را به ساير امامان نيز نسبت داد. به خصوص اين که امام علي(ع) در روايتي مي‌فرمايد: «همة دانش‌هاي خويش را نزد فرزندان معصوم‌اش ميراث گذاشته است و آنان يکي پس از ديگري از آن‌ها بهره‌مند مي‌شوند». افزون براين، رواياتي ديگري نيز دربارة علم ساير ائمه(ع) به «ماکان و مايکون» نقل شده است. سيف تمار مي‌گويد «با جماعتي از شيعيان در حجر اسماعيل در خدمت امام صادق(ع) بوديم، حضرت فرمودند: جاسوسي بر سر ما نيست؟ ما به راست و چپ نگاه کرديم و کسي را نديديم، عرض کرديم: جاسوسي بر سر ما نيست، حضرت سه بار فرمود: سوگند به پروردگار کعبه و پروردگار اين خانه، اگر من با موسي و خضر بودم به آنها مي‌گفتم که من از آنها داناترم و چيزي را که نزد آنها نبود به ايشان خبر مي‌دادم، زيرا به موسي و خضر(ع) علم به رخدادهاي گذشته داده شده بود، ولي علم آنچه تا روز قيامت روي مي‌دهد داده نشده بود، ليکن ما چنين علمي را از رسول خدا ارث برده‌ايم». مرحوم مجلسي در شرح حديث مي‌گويد: «مقصود امام از اينکه علم به آينده به موسي و خضر داده نشده بود، همة آن علوم است نه برخي از آنها، زيرا داستان غلامي که حضرت خضر او را به قتل رساند علم به آينده بود و يا ممکن است که مقصود امام، علم به چيز‌هايي است که بعداً موجود مي‌شوند در حاليکه آن غلام موجود بود. و نيز مي‌گويد: اگر اشکال شود که چگونه امام از گذشته و آينده خبر دارد در حالي‌که در مورد جاسوس از يارانش مي‌پرسد؟ پاسخ دهيم که امام موظف نيست به چنين علمي عمل کند، تکليف او عمل بر طبق ظاهر است». (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 179. )


صفحه 59



اعتقاد شيعيان عصرامامان، به وجود چنين علمي در ائمه(ع)، نيز شواهدي دارد. از جمله به اين روايت توجه کنيد، منهال بن عمر مي‌‌گويد: «مردي از بني‌تميم برايم چنين گفت: ما در ذي‌قار (محل جنگ جمل) در رکاب اميرمؤمنان بوديم و گمان مي‌کرديم که امروز مغلوب مي‌شويم، اما شنيديم که حضرت پيروزي ما و شکست دشمن را خبر داد. پذيرش اين امر براي من دشوار بود، به اين جهت به ابن عباس از گفتار امام شکايت کردم. ابن عباس به من گفت: شتاب نکن ممکن است اين سخن از اسراري باشد که رسول خدا به او آموخته است». از اين خبر استفاده مي‌شود که ابن عباس آگاهي امام از آينده را پذيرفته بود و احتمال مي‌داد منبع آن آموزه‌هاي رسول خدا باشد. اما پذيرش اين امر براي منهال دشوار بود. شاهد ديگر، سخن هشام بن حکم در مناظره با مرد شامي است. او در يک جمله امام را براي مرد شامي چنين توصيف کرد: «يخبرنا باخبار السماء والارض»؛ اين شخصي که بر مسند نشسته (اشاره به امام صادق عليه السلام) ما را به اخبار آسمان و زمين آگاه مي‌سازد. سپس گفت: هرچه مي‌خواهي از امام بپرس، در ادامه امام(ع) او را از سفر و راهي که آمده بود، (امور گذشته) آگاهي دادند. اين گزارش نشان مي‌دهد در نظر هشام امام از حوادث گذشته و آينده با خبراست، چون اخبار آسمان و زمين، شامل رخدادهاي گذشته و آينده نيز هست، به ويژه اينکه عبارت «سئله عما بدالک» هرچه مي‌خواهي از امام بپرس و کلمات امام در ادامه راجع به سفر و راه مرد شامي، قرينه است بر اينکه امام چنين دانشي را داراست و هشام معتقد به آن است. شاهد سوم، روايتي است که از مأمون نقل شده است. عبدالله بن محمد هاشمي مي‌گويد: «روزي پس از شهادت امام رضا(ع) نزد مأمون بودم، بعد از صرف غذا دستور داد پرده‌اي زدند و از کسي که پشت پرده بود خواست در رثاي امام مرثيه‌اي بخواند، مأمون با شنيدن مرثيه گريست و بعد چنين گفت: «اي عبدالله، روزي به علي بن موسي عرض کردم: همانا پدرانت موسي بن جعفر و جعفر بن محمد و محمد بن علي و علي بن الحسين، به حوادث گذشته و آينده تا روز قيامت علم داشتند و شما وصي و وارث آنها هستيد و علم آنان نزد شماست، اينک من به شما نيازمندم...». معلوم مي‌شود که آگاهي امام(ع) از حوادث گذشته و آينده از چنان شهرتي در ميان مردم برخوردار بوده است که حتي دشمنان سرسختي مانند مأمون نيز به آ ن باور داشته است و با اين باور از امام درخواست کمک مي‌کند. ( صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 223.)



صفحه 73



شيخ صدوق رواياتي را دربارة علم امامان(ع) به رخدادهاي گذشته و آينده نقل کرده است و در توضيح آنها نوشته است که خبر دادن امام از پيش آمدها قبل از وقوع آن، به واسطة اخباري است که از طريق پيامبرخدا(ص) دريافت کرده‌اند و آن اطلاعات مربوط به حوادثي است که تا روز قيامت پديد خواهد آمد و جبرئيل خبرآنها را براي پيامبر، از جانب خدا آورده بود. وي در جاي ديگر دربارة فضايل امام رضا(ع)، ماجرايي را از زبان مأمون نقل مي‌کند که او به يکي از شيعيان گفت: «روزي خدمت امام رضا(ع) رفتم و به او عرض کردم، قربانت گردم پدران بزرگوار شما به حوادث گذشته و آينده تا روز قيامت علم داشتند، شما هم که وصي و وارث علم آنان هستيد، اکنون مرا حاجتي است ... شيخ صدوق در ذيل اين روايت مي‌نويسد: امام رضا(ع) اين واقعه را (واقعه که در آخر حديث آمده است) از طريق همان اخباري که توسط پدرانش از رسول خدا(ص) به او رسيده بود، مي‌دانست، زيرا جبرئيل از جانب خدا اخبار خلفا و فرزندان ايشان را از بني‌اميه و بني‌عباس، و حوادثي را که در روزگار آنان رخ خواهد داد براي پيامبرگرامي اسلام، آورده بود». (عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 224.)


صفحه 88