«منابع تاریخی که سیره حضرت مهدی (ع) را به رشته تحریر در آوردهاند، آکنده از متن بسیاری از نامهها و بیانیههایی است که آن حضرت در زمان غیبت صغری صادر فرموده و به توقیعات معروف شده است. صدور این نامهها و بیانیهها خود از دلایل وجدانی محسوسی است که دلالت بر وجود آن حضرت و قیام آن حضرت به مسئولیتهای امامت در زمان غیبتش دارد[۱].
توقیعات یکی از وسایل اتصال و ارتباط امام با مؤمنان و رساندن راهنماییها و ارشادات آن حضرت به آنان بوده است؛ چرا که اوضاع زمانه غیبت چنان سخت و شدید بوده که ارتباطات مستقیم را بسیار محدود میکردهاست. از عواملی که باعث جا افتادن و تأثیر گذاری بیشتر این نامهها در میان شیعیان و مؤمنین گردید زمینه سازی قبلی امام زمان و پدران بزرگوار آن حضرت (ع) برای این مطلب بوده است خصوصاً در زمان حضرت امام کاظم (ع) که قسمت زیادی از مدت امامت خود را که حدود سی و پنج سال بوده است در زندانهای بنی عباس و یا تحت کنترل و مراقبت شدید آنان و نیز آزار و اذیت شدید اصحاب، گذرانده بود. آن حضرت همواره برای ارتباط با مؤمنان و جواب دادن به سؤالات دینی آنها و رساندن دستورات و ارشادات به آنان از طریق ارسال نامههایی اقدام مینمودند که حتی در هنگام زندانی بودن آن بزرگوار نیز هیچگاه قطع نمیشد و از طریق وسایل و راههایی ابتکاری و به وسیله اشخاصی که دستگاه جاسوسی نظام عباسی از شناختن آنان و دریافتن ولایت اهل بیت در آنان عاجز شده بود انجام میگرفت.
این کار به سبب ازدیاد کنترل و مراقبتی که دستگاه عباسی بر حضرت امام هادی و امام عسکری (ع) بکار میبرد در زمان آن دو بزرگوار شدت بیشتری پیدا کرد چرا که دستگاه عباسی این دو امام بزرگوار را به شهر سامرا که پایتخت امپراطوری عباسی آن روزگار بود، آورد و آنان را مجبور به اقامت اجباری در این شهر نمود که بیشتر به دژی نظامی شبیه بوده و به همین جهت با عنوان عسکر یا پادگان نیز نامیده میشده است، اقامت اجباری این دو امام بزرگوار در این شهر آنان را در این قلعه نظامی، بیشتر به دو زندانی شبیه کرده بود.
به علاوه این شرایط سخت، تأکید این دو امام بزرگوار بر پیش گرفتن این شیوه یعنی صدور نامه برای ارتباط با شیعیان در واقع زمینه سازی مستقیمی برای غیبت فرزند بزرگوارشان حضرت مهدی (ع) بود چرا که مؤمنان از این طریق با این اسلوب آشنا شده و به آن عادت میکردند. با این کار شبهات رفع شده و برای پذیرفتن عمل به دستوراتی که در نامهها میآمد و تسلیم شدن در برابر مفاد این نامهها با ایمانی راسخ با مردم اتمام حجت میگردید. به خصوص که امام زمان (ع) نیز همین خط را که پدر بزرگوارش در نامههای خود دنبال میکرد ادامه دادند تا ایمان را به صورت گستردهتری در دلهای مؤمنان تثبیت نموده و راه را برای سوء استفاده گران ببندد[۲].
قسمتی از این توقیعات در جواب سؤالاتی که از جانب مؤمنان از طریق نواب اربعه به آن حضرت میرسید صادر شده است. قسمتی دیگری از این نامهها به این گونه است که خود امام (ع) ابتداً به فرستادن نامه در رابطه با بعضی از قضایای مهمی که اتفاق میافتاد مبادرت مینمودند. مانند حمایت آن حضرت از مؤمنین یا وکلا - چنان که دیدیم - یا در رابطه با کشف از انحراف بعضی از وکیلان و یا دروغ بودن ادعای بعضی از مدعیان وکالت یا در رابطه با تعیین نایب و سفیر آینده و ....
این توقیعات، همچنین شامل همه نیازمندیهای مؤمنان از جمله معارف حق اسلامی و احکام مختلف اسلامی در شئون زندگی عقیدتی، فقهی، تربیتی، اخلاقی، ادعیه و سایر احتیاجات امت اسلام در عصر غیبت، همچون ارجاع مردم به فقیهان عادل و تأکید بر استمرار سرپرستی آن حضرت نسبت به امت در غیبت، همچنین تعیین علایم ظهور و چیزهای دیگری بود که در بخش آینده به بعضی از نمونههای آن اشاره خواهیم کرد و با آنها آشنا خواهیمشد. در بعضی از این توقیعات هم نمونههایی تطبیقی برای استنباط حکم شرعی از احادیث منقول وجود داشت تا امت را بر فرایند اجتهاد در عصر غیبت کبری آگاه نموده و تمرین دهد[۳]، در یک کلام میتوان گفت که این توقیعات از یک جهت وسیلهای برای رهبری کردن مؤمنان و حفظ کیان آنان بوده و از جهت دیگر وسیلهای برای تکمیل نیازمندیهای مؤمنان در عصر غیبت و بیان حقایق و احکام اسلام بوده است»[۴].
↑ر.ک: جلد دوم کتاب معادن الحکمة نوشته محمد بن فیض کاشانی و کتاب الصحیفة المهدیة تألیف فیض کاشانی و کتابهای دیگری که در زمینه غیبت نوشته شدهاند و نمونههای بسیاری از ا ین نامهها در آنان آمده است.