بحث:رابطه علم غیب معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
موسی حایری احقاقی
کتاب احقاق الحق در رد اتهام و رفع ابهام مقاله یازدهم
هر چه خداي تعالي به پيامبرانش خبر داده، جزء محتوماتند و مانع غيبي ندارند و مشروط به شرطي غيبي نيستند و در آنها بداء واقع نميشود در اخبار گروه اوّل دلالت است به اين كه، هر چه خداي تعالي به انبيايش خبر داده حتمياند،مانع و شرط غيبي ندارند. اما گاه در عالم ظاهر و شهود مانع و شرطي به وجود ميآيد كه بداء واقع ميشود.
اگر اين دو گروه را با هم ضميمه كنيم اين مضمون به دست ميآيدكه اخبار خدا به انبياء و اولياي خود همه حتمياند و در آنها بداء واقع نميشود مگر در زماني كه مانع و شرطي ظاهري و شهودي در بين باشد كه همان را نيز خدا به انبياي خود خبر داده، و مانع بودن يا شرط بودن آن را اعلام داشته است مثل دعاء و صدقه و صلهي رحم و زيارت امام حسين عليه السلام.
با اين توضيح منافاتي بين اين دو گروه، وجود ندارد و با هم قابل جمعند. و الله العالم ) مرحوم مجلسي در بحار در باب بداء اين اخبار را با وجوه گوناگوني جمع كرده ولي بعضي از اين وجوهات فاسدند و بعضي بيمزهاند، مراجعه كن تا صدق گفتار را بداني و سراب را از آب زلال بازشناسي. آن چه گفتيم همه در مكونات صدق ميكند، اما اشيايي كه در عالم امكان باشند، و به عالم كون واردنشوند بر دو قسماند
1- محتوم، يعني آن چه قلم امضاء بر آن جاري شده كه به عالم كون وارد ميشود و انبياء و اولياي الهي از آن خبر دادهاند، در اينها بداءي نخواهد بود زيرا تكذيب نفس و خلف ميعاد خواهد بود.
2- اشيايي كه در امكان موجودند و غير حتمياند در آنها بداء واقع ميشود و مستلزم فساد هم نيست « يمحوا الله ما يشاء و يثبت 1» و اين همان علم مخزون است كه هيچ كس از مخلوقات از آن اطلاع ندارد.
حضرت امام باقر عليه السلام در خبري كه گذشت فرمود علم دو علم است علمي كه نزد خدا مخزون است و احدي از مخلوقات از آن اطلاع ندارد، و علمي كه به فرشتگانش، و به پيامبرانش تعليم فرموده است، آن چه را به فرشتگان خود و پيامبران خود ياد داده واقع ميشود و خودش را، فرشتگانش را، پيامرانش را تكذيب نميكند، و علمي نزد او مخزون است هر چه را خواست مقدم ميكند و هر چه را خواست به تأخير مياندازد و هر چه را خواست ثابت مينمايد.
حال كه معني اجمالي بداء، و محل وقوع آن را دانستيم، توجه ميكنيم به مقصد و مرامي كه به آن اهتمام داشتيم، و ميگوييم: اشيايي كه از جانب خداي تعالي حتمي هستند چه در كون باشند و چه در امكان، ائمهي معصومين عليهم السلام آنها را ميدانند و بر آنها اطلاع مييابند. اشياء كوني را با علم كوني، آن هم به طور احاطه و عيان ميدانند، و اشياء امكاني را به طور اخبار و بيان ميدانند، و اشاره كرديم كه دلايل و براهين، در اين باره صراحت دارند، و مسأله به طوري واضح و روشن است كه شك و شبههاي به آن راه ندارد،هيچ توهم و اضطرابي آن را فاسد نميسازد.
و گفتيم كه: علم ايشان شامل همهي ماكان، و مايكون و ما هو كاين ميباشد، و اينها اشيايياند كه حتم شدهاند،و در اينها بدايي حاصل نميشود. زيرا خلف وعده لازم ميآيد، و مستلزم تكذيب نفس و انبياء و اولياء و ملائكه ميشود، و اگر چه خداي تعالي به تغيير و تبديل و محو آنها هم قدرت دارد به دليل اين كه قدرت از صفات ثبوتيه ذات است و عين ذات ميباشد و سلب آن از خداي تعالي جايز نيست، قدرت و ذات به هيچ وجه تغيير نمييابند.
اما اشيايي كه از امكان به كون بيرون نيامده، و قلم امضاء بر آن نرفته، بلكه به خاطر مانعي يا به جهت شرطي غيبي، غيرحتمي است ( و معلوم نيست كه ) به كون بيرون خواهد آمد ( يا نه ) پس اين امور تا در عالم امكانند، و يا به اموري غيبي مشروطند، آنها را با علم كوني خود نميدانند، زيرا به كون وارد نشدهاند كه علم كوني به آنها تعلق گيرد، و علم به وجود نميآيد مگر بعد از آن كه معلوم به وجود بيايد، بلكه وقتي معلوم به وجود نيايد و موجود نشود نه علم و نه جهل بر آن صدق نميكند، زيرا اين دو نوع فرع وجود معلومند، و در اين حال گفتن اين كه ميدانند يا نميدانند كلامي بيحاصل است.