بحث:علم غیب

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

انواع علم غیب

پیش از بحث از اثبات علم غیب برای غیر خدا لازم است که درباره انواع علم غیب مختصر بحث شود تا روشن گردد که مقصود از علم غیب برای انبیا و اولیا کدام نوع آن است.

علم غیب به یک لحاظ به ذاتی و اکتسابی تقسیم می‌شود؛ علم غیب ذاتی از راه تحصیل و اکتساب به دست نمی‌آید و از این رو چنین علمی فقط در مورد خداوند مطرح است و مختص به اوست؛ چراکه علم او عین ذات است و ذات هم واجب و غیر معلول است. علم غیب اکتسابی، علمی است که در رابطه با غیر خداوند مطرح می‌شود و چنین نیست که این آگاهی از غیب لازمه ذات یا عین ذات چنین موجوداتی باشد؛ بلکه بایستی خداوند چنین علمی را یا از طریق وحی به آنها عنایت فرماید یا زمینه‌ها و اسباب لازم برای حصول چنین علمی را فراهم آورد[۱].

علم غیب به یک اعتبار دیگر [به اعتبار معلوم] به مطلق و نسبی نیز تقسیم می‌گردد؛ غیب مطلق به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد؛ مثل ذات خداوند تبارک و تعالی که نه قابل ادراک با حواس است: ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ[۲] و نه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر است: «لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ‌»[۳]. قُله ذات باری تعالی بلندتر از آن است که عارفان بلند همت بر ساحت آن پرواز کنند یا اندیشوران ژرف اندیش ژرفای آن را بتوانند درک کنند.

غیب نسبی چیزی است که تنها در برخی از مقاطع وجودی یا برای برخی از افراد غیب باشد؛ مثلاً فرشتگان برای اکثر مردم غیب هستند؛ اما هر محتضری که در آستانه مرگ است، توان دیدن فرشته را دارد: ﴿يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ[۴]. حتی برخی افراد، پیش از لحظه احتضار نیز فرشته را مشاهده می‌کنند: ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا[۵].

اخبار مربوط به گذشته، برای حال و آیندگان غیب محسوب می‌شود؛ هرچند برای گذشتگان مشهود بود: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ[۶] علامه طباطبایی در این باره فرموده است: موجودات عالم را در موقعی که متعلق علم ما قرار نگرفته‌اند "غیب نسبی" بنامیم، برای اینکه چنین غیبی، وصفی است نسبی که بر حسب اختلاف نسبت‌ها مختلف می‌شود؛ مثلاً موجودی که در خانه و محسوس برای ماست، نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب است و لکن برای ما غیب نیست و همچنین نور و رنگ‌ها برای حس بینایی شهود، و برای حس شنوایی غیب است و شنیدنی‌ها برای حس شنوایی شهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو حس نسبت به انسانی که دارای آن حس است، شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است[۷].[۸]

پانویس

  1. ر.ک: فاضل لنکرانی، حماة الوحی، ص۱۵۲؛ سبحانی، الاهیات، ج۴، ص۲۵۸.
  2. «چشم‌ها او را در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
  3. سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه اول.
  4. «روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژده‌ای برای گناهکاران نخواهد بود» سوره فرقان، آیه ۲۲.
  5. «چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت» سوره مریم، آیه ۱۷.
  6. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
  7. موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۷۹.
  8. مقاله «علم غیب ائمه»، موسوعه رد شبهات ج۱۷، ص ۴۵.