بحث:مفاتح الغیب چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پاسخ اجمالی

چیستی مفاتح الغیب

  • "مفاتح" جمع "مفتح" به کسر میم به معنای کلید، و به فتح آن به معنای خزینه است.[۱] در صورت اول، تمام کلیدهای غیب در دست خداوند است و در صورت دوم تمام خزانه‏های غیب؛[۲] برخی از آیات[۳] مؤید معنای اول و برخی دیگر[۴] مؤید معنای دوم هستند؛[۵] و ممکن است هر دو معنا صحیح باشد، زیرا هر کجا خزینه‏ای هست، کلیدی وجود دارد،[۶] و کسی که کلیدهای خزاین و گنجینه‌ها را در اختیار دارد، مانند کسی است که خود گنجینه‌ها نزد اوست و هر دو می‌توانند به دلخواه خود در آنها تصرف کند؛[۷] هر کدام از معانی باشد دلالت عامی بر سلب آگاهی نسبت به تمام غیب‌ها از غیر خدا ندارد.[۸] برخی[۹] هم مفاتح الغیب را غیب مطلق دانسته اند؛ غیب مطلق آن است که مقیاس‌های محسوس که هر چیزی را می‌سنجد، احاطه به آن ندارد و خزینه‌های غیب چنین بوده و تنها در انحصار خداوند است.[۱۰] و غیب به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار می‌رود.[۱۱]

مصادیق علم غیب

  • قرآن کریم علم غیب را منحصر در خداوند متعال می‌داند:[۱۲] ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ[۱۳] یعنی کسی جز خدا به آن خزینه‏ها و یا به گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد،منتها منظور از غیب در آیه، علم غیب هایی است که در خزینه‏هایِ در بسته و در پسِ پرده ‏های ابهام قرار دارد.[۱۴] در روایتی[۱۵] ذیل آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان،[۱۶] منظور از کلیدهایِ غیب پنج مورد دانسته شده است:[۱۷] «زمان وقوع قیامت، زمان بارش باران، آگاهی از آنچه درون رحم است، اتفاقاتی که قرار است فردا بیافتد و اینکه انسان نمی‌داند در کدام زمین خواهد مرد».[۱۸] و به عبارتی اغلب مصادیقی که روایات اسلامی[۱۹] برای «مَفاتِح غیب» بیان نموده‌اند، موارد مذکور در آیۀ: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[۲۰] است.[۲۱]
  • البته باید دانست کسی از غیب خبر ندارد مگر اینکه خداوند کسانی را از آن آگاه کند، مانند امامان معصوم(ع)،[۲۲] در این صورت آن مسأله از غیب بودن خارج می‌‌شود، اما از آن جهت که برای دیگران هنوز مکشوف نشده، عنوان غیب بر آن صادق است.[۲۳]

پاسخ تفصیلی

چیستی مفاتح الغیب

  • غیب مصدر غاب به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار می‌رود.[۲۴] مفاتح جمع «مَفتح»، یا به معنای مخزن و خزینه است[۲۵] یا جمع «مِفتح» به معنای مفتاح و کلید، در صورت اول، معنی آیه چنین می‌شود: تمام کلیدهای غیب به دست او است، و در صورت دوم تمام خزانه‌های غیب.[۲۶] در هر دوصورت، معنا یکی است؛[۲۷] زیرا همان طور که در علم اصول ثابت شده است، استعمال یک لفظ در چند معنی مشکلی ندارد، و در هر صورت این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا هر کجا خزانه‌ای است، کلیدی وجود دارد.[۲۸] کسی که کلیدهای خزاین و گنجینه‌ها را در اختیار دارد، مانند کسی است که خود گنجینه‌ها نزد اوست و هر دو می‌توانند به دلخواه خود در آنها تصرف کند.[۲۹] برخی از آیات مؤید معنای اول می‌‌باشند مانند: ﴿أَوْ مَا مَلَکْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ[۳۰] و ﴿وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ[۳۱] و برخی دیگر مؤید معنای دوم،[۳۲] مانند: ﴿وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۳۳] و ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ[۳۴] و ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ[۳۵] ولی بیشتر به نظر می‌رسد در بحث «مفاتح الغیب»، «مفاتح» به معنی کلیدها باشد، نه خزائن؛ زیرا هدف در اینجا بیان علم خدا است و آن با مسأله کلید، که وسیله آگاهی از ذخائر مختلف است، متناسب‌تر می‌باشد.[۳۶] کسی که کلیدهای خزینه‌های غیب را دارد، قهراً به آنچه در آن خزائن است عالم می‌باشد و می‌تواند مانند کسی که خود آن خزینه‌ها نزد اوست به دلخواه در آن تصرف نماید.[۳۷] هر کدام از معانی باشد صرفا عدم آگاهی ماسوی‌الله نسبت به خزانه‌های غیب است و دلالت عامی بر سلب آگاهی نسبت به تمام غیب‌ها از غیر خدا ندارد.[۳۸] برخی از تفاسیر[۳۹] هم مفاتح الغیب را غیب مطلق دانسته اند؛ غیب مطلق آن است که مقیاس‌های محسوس که هر چیزی را می‌سنجد، احاطه به آن ندارد و علم بشر از درک آنها عاجز بوده و خزینه‌های غیب چنین بوده و تنها در انحصار خداوند است.[۴۰]

مصادیق علم غیب

  • قرآن کریم مانند آیۀ ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ[۴۱] علم غیب را منحصر در خدای تعالی می‌کند،[۴۲] از این جهت که کسی را جز خدا به خزینه‌‏های غیب آگاهی نیست، یا برای اینکه جز او کسی آگاهی به کلیدهای غیب ندارد[۴۳] منتها باید دانست صدر آیه گر چه از انحصار علم غیب به خدای تعالی خبر می‌دهد و لکن ذیل آن منحصر در بیان علم غیب نیست، بلکه از شمول علم او به هر چیز، چه غیب و چه شهود، خبر می‌دهد، برای اینکه می‌فرماید: خداوند به هر تر و خشکی آگاهی دارد. علاوه بر این، صدر آیه، همه غیب‌‏ها را هم متعرض نشده است، بلکه تنها متعرض غیب‌‏هایی است که در خزینه‏‌های در بسته و در پس پرده‌‏های ابهام قرار دارد.[۴۴] در برخی از آیات و روایات به برخی از مصادیق غیب که تنها خداوند از آن آگاه است، اشاره شده است مانند: آیۀ ۳۴ سورۀ لقمان؛ آیۀ مذکور حکایت از آن دارد که آگاهی از قیامت و نزول باران و چگونگی جنین در رحم مادر، و اموری را که انسان در آینده انجام می‌‏دهد، و محل مرگ او، در اختیار خداوند است و دیگران را به آن راهی نیست. روایات ذیل آیه هم به همین مطلب اشاره دارند مثلا در حدیثی می‌‌خوانیم: ««انَّ مَفَاتِیح الْغَیْب خَمْس لَا یَعْلَمُهُنَّ إِلَّا اللَّه»[۴۵] همچنین در حدیث دیگری آمده است: «کلیدهای غیب پنج است: خداست که می‌داند قیامت چه وقت می‌آید؛ اوست که باران می‌باراند؛ از آنچه در رحم‌هاست آگاه است؛ هیچ کس نمی‌داند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد؛ کسی نمی‌داند در کدام زمین خواهد مرد».[۴۶] و به عبارتی اغلب مصادیقی که روایات اسلامی[۴۷] برای «مَفاتِح غیب» بیان نموده‌اند، موارد مذکور در آیۀ: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ[۴۸] است.[۴۹]
  • باید دانست کسی از ما فی الخزانه اطلاعی ندارد جز صاحب خزینه مگر آنکه خداوند در آن را باز کند و به بعض از خواص خود نشان دهد مانند اهل بیت (ع).[۵۰] فلذا به‌ طور کلی نمی‌توان گفت علم غیب منحصر به خدای متعال است؛ زیرا روایات زیادی وجود دارد که به‌ طور صریح و روشن بیان کرده است ائمه (ع) برخی از موارد را خبر دارند؛ مثلا علم به زمان مرگ افراد، محل مرگ، علم به پسر یا دختر بودن جنین، زمان نزول باران و....[۵۱]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  2. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۹ و ۲۰
  3. در دو آیۀ ۶۱ سورۀ نور و ۷۶ سورۀ قصص مفاتح به معنای کلید آمده است
  4. مانند: سورۀ حجر، آیۀ ۲۱؛ سورۀ طور، آیۀ ۳۷؛ سورۀ انعام، آیۀ ۵۰
  5. ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن، ص ۱۹ و ۲۰
  6. ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۵، ص ۲۶۹
  7. ر.ک. معارف، مجید، و دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص ۳۹؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  8. ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن، ص ۱۹ و ۲۰
  9. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۲۶ ـ ۱۲۸
  10. ر.ک. معارف، مجید، و دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص ۳۹
  11. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  12. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‏۷، ص ۱۷۸ ـ ۱۸۳؛ مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۵، ص ۲۶۹؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۶، ص ۱۰۹؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  13. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
  14. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‏۷، ص ۱۷۸ ـ ۱۸۳
  15. آدرس روایت؟؟؟
  16. ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ
  17. ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۷، ص ۹۸
  18. ر.ک. مغنیه، محمدجواد، تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور ج ۳ ص ۱۵
  19. ر.ک. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، ج ۷، ص ۱۳۷، ج ۲۱، ص ۵۶؛ ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۱۳۰۴ و ج ۹، ص ۳۱۰۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ص ۴۸۱
  20. سورۀ لقمان، آیۀ ۳۴
  21. ر.ک. معارف، مجید، و دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص ۳۹
  22. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۴، ص ۱۵۵
  23. ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲
  24. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  25. ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن، ص ۱۹ و ۲۰
  26. ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۵، ص ۲۶۹
  27. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  28. ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۵، ص ۲۶۹
  29. ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  30. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتا» سوره نور، آیه ۶۱.
  31. «بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن ‌های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.
  32. ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن، ص ۱۹ و ۲۰
  33. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
  34. سورۀ طور، آیۀ ۳۷: «یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است».
  35. سورۀ انعام، آیۀ ۵۰: «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است».
  36. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵ ، ص ۳۳۴
  37. ر.ک. معارف، مجید، و دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص ۳۹
  38. ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن، ص ۱۹ و ۲۰
  39. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج ۷، ص ۱۲۶ ـ ۱۲۸
  40. ر.ک. معارف، مجید، و دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص ۳۹
  41. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
  42. ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۵، ص ۲۶۹؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج ۶، ص ۱۰۹
  43. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه المیزان، ج ‏۷، ص ۱۷۸ ـ ۱۸۳؛ حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
  44. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۷، ص ۱۷۸-۱۸۳
  45. ر.ک. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۷، ص ۹۸
  46. ر.ک. مغنیه، محمدجواد، تفسیر کاشف، ج ۳، ص ۲۰۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور ج ۳ ص ۱۵
  47. ر.ک. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر آی القرآن، ج ۷، ص ۱۳۷، ج ۲۱، ص ۵۶؛ ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۱۳۰۴ و ج ۹، ص ۳۱۰۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ص ۴۸۱
  48. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.
  49. ر.ک. معارف، مجید، و دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص ۳۹
  50. ر.ک. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۹۲
  51. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت