بنی بتع بن زید
مقدمه
آنگونه که از متون تاریخی پیداست، بتعیها -که از آنان به عنوان حاکمان سبأ و ریدان یاد میشود- از نفوذ وسیع و جایگاه برجستهای در یمن برخوردار بوده و سرزمینهای بزرگی داشتهاند که حاز، بیت غفر، حجه، حجت و... در درون بلاد همدان را در بر داشته است[۱]. آنان بخشی از این سرزمینهای پهناور را به فروعات و طوایف بتع و غیر بتع اجاره میدادند و سود هنگفتی از آن عائد خود میکردند. رؤسای قبایل و طوایفی که این زمینها را از بتع اجاره میکردند، بهواسطه سکونت در سرزمین اقیال بتع و همسایگی با آنها، خود را پیرو آنها میدانستند و برای ایشان برای خود حق سیادت و بزرگی قائل بودند. آنها از این حق در نوشتههایشان با عبارت: «إدم بتع» یا «أدم بتع» یعنی: «بندگان یا نوکران بتع» یاد میکردند و خود را از پیروان و مطیعان آنها معرفی میکردند. آنان، نام اقیال بتع را در نوشتههای خود ذکر میکردند و فضایل و یاری آنان را میستودند و برای طول عمر و خیر و برکتشان دعا میکردند و امیدوار بودند که خدایانشان بر سعادت و مقام و سود آنان بیفزایند[۲].[۳]
بنی بَتَع بن زید
این طایفه قحطانی که برخی، از آنها با نام «بتع»[۴] و بعضی دیگر، با اسامی دیگری همچون «تنع»[۵] و «سبع»[۶] از ایشان یاد کردهاند، از شعب و فروعات بنی خیار بن مالک هستند که نسب از بَتَع بن زید بن اوسلة بن ربیعة بن خیار بن مالک بن زید بن کهلان بن سبأ بن یشجب بن یعرب بن قحطان[۷] و به نقلی بتع بن یحضب بن صوار[۸] میبرند. آنها بعدها به همراه بنی عبد إل بن زید بن اوسله به همدان وارد شدند و نسب از آنها گرفتند[۹]. شاید از همینروست که «همدانی»، نسب این طایفه را بتع بن زید بن عمرو بن همدان بن مالک برشمرده است[۱۰]. «بتع الملک بن زید»، از همسرش جمیله بنت صوار بن عبد شمس صاحب دو پسر به اسامی علهان و نهفان شد که بعد از او عهدهدار پادشاهی قوم خود گردیدند[۱۱]. به گفته علماء بنی همدان، بتع الملک که سدّ بتع در «الخشب» –بین صنعاء و سرزمین همدان- بدو منسوب است، پس از ابوشرح به سلطنت رسید و این پادشاهی، تا ظهور «رائش»، همچنان لاینقطع در نسل او باقی ماند[۱۲]. پادشاهی بتع را مقارن با نبوت یوسف پیامبر(ع) گفتهاند؛ چندان که در بعضی از اخبار یمن قدیم به خشکسالی معروف دوران این پیامبر(ص) اشاره شده، آمده است چون در زمان یوسف پیامبر(ع) در یمن خشکسالی پدید آمد و ملخها به سرزمینشان حملهور شدند، یمن و حجاز و نجد با پیشینه خشکی اقلیمش و بیآب و علفی سرزمینش، اوضاع و احوال فاجعهباری به خود گرفتند. پس، بتع به پسرانش علهان و نهفان دستور داد تا به ولید بن ریان - خزانهدار پادشاه مصر - نامه بنویسند. آن دو، علاوه بر آن نامهای هم به عزیز مصر - یوسف نبی(ع) - نامه نوشته از او درخواست کردند تا تدابیری برای محافظت از فرستادگانشان که با کالاها و هدایایشان رهسپار سرزمین مصر شده بودند، بیندیشد. فرستادگان بتع با سختی و گرفتاری بسیار در حالی که بسیاری از چهارپایانشان را ملخ پوشانده بود، به مصر وارد شدند. ورود ایشان با این وضع رقتبار، یوسف نبی(ع) را بسیار ناراحت کرد؛ از اینرو، پس از آموزش دادن چگونگی حفر چاه به آنها، دستور داد تا به مملکت خود بازگردند و برای رهایی از مشکل خشکسالی، در آنجا به حفر چاه بپردازند[۱۳].
علاوه بر ذکر اسامی برخی ملوک این قوم و اقدامات انجام گرفته از سوی آنان که در برخی منابع مفصل بدانها پرداخته شده است[۱۴]، از دیگر وقایع مهم جاهلی این قوم میتوان به برگزاری مناسک حج، بر گرد خانهای در منطقه یمن توسط یکی از خاندانهای این طایفه به نام «ریام» - که در بلندای کوه ذبیان بن علیان بن ارحب زندگی میکردند - اشاره کرد[۱۵]. همچنین، همراهی ینوف ذو بتع بن موهب إلّ - از قیلهای بزرگ یمن - با بلقیس دختر هدهاد حمیری - ملکه معروف یمن - و رفتن نزد سلیمان نبی(ع) هم از دیگر وقایع مهمی است که نامی از این طایفه و مردم آن را در صفحات تاریخ به ثبت رسانده است[۱۶].[۱۷]
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۹-۶۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۰۸-۵۰۹.
- ↑ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۰۸-۵۰۹. نیز ر.ک: ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۵؛ زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۲۴۹ به نقل از نشوان بن سعید حمیری.
- ↑ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۰۸-۵۰۹؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲. نیز ر.ک: حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۴۳. نیز ر.ک: بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۴.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲-۳.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲.
- ↑ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۳. نیز ر.ک: طبری، تاریخ الامم و الرسل، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.