تفسیر امام هادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابن‌شهرآشوب در شرح‌ حال حسن بن خالد برقی گفته است: «از کتاب‌های او تفسیر العسکری به املای امام (ع) در ۱۲۰ جلد است»[۱]. در اینکه آیا تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) که چاپ شده و در دسترس است، قسمتی از آن تفسیر ۱۲۰ جلدی یا غیر آن می‌باشد، اختلاف است. محدث نوری، تفسیر موجود را قسمتی از آن دانسته است و از کلام ابن‌شهرآشوب برداشت کرده است که تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، بزرگ و کامل بوده و به همین مقدار موجود - که تفسیر سوره حمد و قسمتی از سوره بقره می‌باشد، منحصر نبوده است[۲]، ولی کتاب‌شناس معروف - آقا بزرگ تهرانی - آن تفسیر ۱۲۰ جلدی را تفسیر دیگری غیر از تفسیر موجود به شمار آورده و آن را به املای امام هادی و نوشتۀ حسن بن خالد برقی، و تفسیر موجود را به املای امام حسن عسکری (ع) و نوشتۀ ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابو الحسن علی بن محمد بن سیار - دو نفر از شیعیان آن حضرت - دانسته است و خلاصۀ دلیل وی به قرار ذیل می‌باشد:

بعد از ذکر تفسیر العسکری مذکور در کلام ابن‌شهرآشوب فرموده است: ظاهراً مراد از عسکری امام هادی (ع) است که به صاحب عسکر و عسکری نیز ملقّب می‌باشد؛ زیرا ابن‌شهرآشوب گفته است: این تفسیر از کتاب‌های حسن بن خالد برقی برادر محمد بن خالد برقی است» و محمد بن خالد به تصریح شیخ در کتاب رجال از اصحاب سه امام (امام کاظم، امام رضا و امام جواد (ع)) بوده و از این تصریح معلوم می‌شود که وی از امام هادی (ع) روایت ننموده یا عصر امامت آن حضرت را درک نکرده است. اما در مورد حسن بن خالد، از ترتیب ذکر نجاشی فهمیده می‌شود که سن وی از برادرش محمد کوچک‌تر و از برادر دیگرش «فضل» بزرگ‌تر بوده است و ظاهراً حسن بعد از برادرش محمد باقی بوده و عصر امام هادی (ع) را درک کرده و تشرّف به خدمت آن حضرت و ملازمت با وی از زمان امامت تا نزدیک وفات آن حضرت برای وی ممکن بوده تا بتواند در این مدّت آن مقدار از تفسیر را که املا می‌فرموده، در ۱۲۰ مجلّد بنویسد.

پس هم صحیح است که این تفسیر به حسن بن خالد نسبت داده شود و از کتاب‌های وی به شمار آید - همان‌گونه که ابن‌شهرآشوب چنین کرده است - و هم صحیح است که تفسیر العسکری به آن اطلاق شود؛ زیرا ممکن است که امام هادی (ع) را درک کرده و این تفسیر را به املای آن حضرت نوشته باشد. برادرش محمد به دلیل اینکه از اصحاب امام کاظم (ع) بوده، در وقت وفات آن حضرت (سال ۱۸۳ ه‍‌.ق) حدود بیست سال داشته و در وقت وفات امام جواد (سال ۲۲۰ ه‍‌.ق) در حدود شصت سالگی و در اواخر عمرش بوده و در نتیجه، توفیق روایت از امام هادی (ع) را پیدا نکرده است؛ اما خود حسن چون دو سال یا بیشتر از محمد کوچک‌تر بوده، قاعدتاً ممکن است ۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ و یا نزدیک ۳۵ سال بعد از برادرش که سال وفات امام هادی (ع) بوده، باقی مانده باشد، ولی باقی ماندن او بعد از امام هادی (ع) و درک عصر امامت امام حسن عسکری (ع) و نوشتن ۱۲۰ جلد تفسیر به املای آن حضرت در قریب هفت سال بعد از آن عمر طولانی بسیار بعید است.

بنابراین املا کنندۀ آن تفسیر، ظاهراً امام هادی (ع) بوده است و اثری از هیچ‌ یک از مجلّدات آن باقی نمانده است و این تفسیری که موجود می‌باشد و بارها به چاپ رسیده، از اجزای آن تفسیر بزرگ نیست؛ زیرا در اول این تفسیر تصریح شده است که آن را ابو محمد حسن (ع) تنها برای دو فرزندی که پدرشان آنان را برای تعلّم نزد آن حضرت گذاشته بود، در مدّت امامتش نزدیک به هفت سال املا کرده و آن دو آن را نوشته‌اند و بعد از برگشتن به استرآباد، آن را برای مفسّر استرآبادی و دیگران روایت کرده‌اند و در این تفسیر هیچ اشاره‌ای به روایت حسن بن خالد برقی و مشارکت او با آن دو در شنیدن روایت از امام حسن عسکری (ع) نیست. در نتیجه هیچ مانعی از تعدّد، وجود ندارد و گمان بر این است که آن دو تفسیر متعدّد و از نظر کمیت و کیفیت مختلف بوده و املاکننده و املاشونده و نویسنده و راوی با یکدیگر فرق داشته‌اند[۳].

باتوجه به اینکه تنها ابن‌شهرآشوب از وجود چنین تفسیری خبر داده و خاستگاه آن خبر واحد است، اصل وجود تفسیری ۱۲۰ جلدی به نام تفسیر العسکری مورد گمان است و قطعی نیست، به‌خصوص که در شرح‌حال حسن بن خالد و خبر از تفسیر العسکری ۱۲۰ جلدی نیز از ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابو الحسن علی بن محمد بن سیار و داستان آمدن آنان نزد امام حسن عسکری (ع) و تعلّم تفسیر از آن حضرت در مدت هفت سال سخنی به میان نیامده است، ولی بر فرض وجود، استدلال آقا بزرگ تهرانی قوی و متین است؛ بنابراین تعداد این دو تفسیر درست به نظر می‌رسد و از آن تفسیر ۱۲۰ جلدی بر فرض وجود، هیچ اثری در دست نیست و باقی ماندن آن نیز نامعلوم است[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن‌شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳۴، رقم ۱۸۹.
  2. نوری، مستدرک الوسائل، ط، ‍ قدیم، ج۳، ص۶۶۱ در شرح مشیخه کتاب من لا یحضره الفقیه در اسناد صدوق به محمد بن قاسم استرآبادی.
  3. ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۸۳-۲۸۵، رقم ۱۲۹۴.
  4. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۳۶۴-۳۶۶.