جمیل بن معمر جمحی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از جمیل جمحی)

آشنایی اجمالی

وی فرزند معمر بن حبیب بن وهب بن حذافه جمحی، از تیره‌های قریش است. پدرش از کبار صحابه، و جمیل در کنار پدرش، از مردان حاضر در جنگ فجار در دوره جاهلی بود. مُبَرَّد در کتاب «الکامل»، وی را صحابی و از دوستان نزدیک عمر بن خطاب می‌داند و می‌گوید: نسبتی با جمیل بن عبدالله بن معمر، شاعر مشهور عُذری و دلباخته «بُثَینَه» ندارد[۱]. او رازنگه‌دار نبود و براساس روایت عبدالله بن عمر، عمر بن خطاب پس از آنکه مسلمان شد، جمیل جمحی را از آن آگاه کرد و خواستار کتمان آن از قریش شد، ولی جمیل اندکی بعد بر مسجد صَرَخ برآمد و با صدای بلند اعلام داشت که عمر صابئی شده است و عمر با تکذیب گفتار جمیل، اسلام خود را آشکار کرد[۲]. برخی[۳] وی را همان ذوالقلبین مشهور در میان مردم مکه دانسته‌اند که آیه ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ[۴]؛ درباره وی نازل شده است.

جمیل، سالمندی بود که در فتح مکه مسلمان شد، در نبرد حنین حضور یافت و زُهیر بن عجوه هذلی را کشت و ابوخراش در رثای وی شعری سرود[۵]. همو در فتح مصر شرکت کرد و نزدیک به یکصد سال داشت که در دوره عمر درگذشت و عمر در مرگ وی به شدت محزون بود و عبدالرحمان بن عوف در خلوت خود شعر ذیل را مانند دیگر مردم زمزمه می‌کردن و

وكيف ثوائي بالمدينة بعد ماقضى وطراً جميل بن معمر

این شعر را به اشتباه به عمر نسبت داده‌اند. از جمیل و برادرش سفیان نسلی باقی نماند [۶].[۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۰۵.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۷۳ و ۳۷۴.
  3. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۵۵.
  4. «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.
  5. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۹ و ۱۵۰.
  6. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۱۶.
  7. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «جمیل بن معمر جمحی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۶۱۵.