دریافت دین در کلام اسلامی
مقدمه
دراینباره شیخ مفید تأکید میکند که عقلاً نزول وحی بر امامان (ع) ممتنع نیست، چنانکه به مادر حضرت موسی (ع) هم وحى شد، اما از آموزههای دین نبوی به دست میآید که چنین امری پس از پیامبر اکرم (ص) محقق نمیشود، و باور به نزول وحی پس از پیامبر اکرم (ص)، خطا و بلکه کفر است.[۱] بنا بر این سخن، حتی همانند آنچه بر مادر حضرت موسی (ع) وحی شد نیز بر امامان نازل نمیشود؛ پس در اندیشه شیخ مفید، امامان (ع) شأن دریافت دین از راه وحی را ندارند.
سید مرتضی مستقیم به این مسئله نپرداخته است، اما در جایی با این پرسش مواجه میشود که وقتی شیعه بر این باور است که تمامیت تکلیف به وجود امام است، پس چه فرقی میان امام و نبی هست؟ وی در پاسخ به این پرسش میگوید یکی از ویژگیهای اختصاصی پیامبر آن است که تکالیف را مستقیم یا به واسطه فرشته از خداوند میگیرد و به مردم میگوید.[۲] این سخن سید به معنای آن است که اصل دین از سوی خداوند متعال به پیامبر رسیده است و امام از او میگیرد و برای مردم بیان میکند.
در آثار ابوالصلاح حلبی، نکتهای دراینباره دیده نشد، اما مرحوم کراجکی اشارهای کوتاه به این مسئله داشته است. وی تصریح میکند امام میتواند احکام و مصالح دین را از راه الهام دریافت کند.[۳] ابن میثم بحرانی، از علمای سده هفتم هجری، نیز تنها بر این نکته تأکید میکند که امام احکام را از جانب رسول الله (ص) بیان میدارد.[۴]
علامه حلّی اولاً بارها به این نکته تصریح میکند که بر خلاف پیامبر که به طور مستقیم از جانب خدا به مردم خبر میدهد، امام به واسطه نبی این کار را انجام میدهد؛[۵] ثانیاً تأکید دارد که امام احکام شرعی را جعل نمیکند و تنها آنها را بیان میدارد[۶].
در نتیجه میتوان گفت متکلمان درباره شأن تشریع و دریافت مستقیم دین از خداوند چندان سخن نگفتهاند. از آثار مفید، سید مرتضی، ابن میثم بحرانی و علامه حلّی نیز به دست میآید که آنها این دو شأن را برای امام نپذیرفتند.[۷] (...) امام (ع) شأن تشریع دین را ندارد، بلکه تنها ناقل دینی است که از سوی خداوند بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. با جستوجو در آثار متکلمان درمییابیم که ایشان توجهی به تبیین این بحث نداشتهاند، گویی برای ایشان روشن بوده که امام (ع) چنین شأنی ندارد. در این میان، علامه حلّی در حد یک اشاره بیان کرده است که امام (ع) احکام شرعی را جعل نمیکند و تنها آنها را بیان میکند.
اصل دین - نه تبیین، تفسیر و تأویل آن- تنها بر پیامبر نازل میشود و امامان (ع) چنین شأنی ندارند، بلکه ایشاندین را از پیامبر یا از امام پیشین دریافت، و برای مردم بیان میکنند. این بحث به تفصیل در آثار متکلمان دیده نمیشود، اما برخی از ایشان به اشاره مدعای خود را بیان کردهاند. شیخ مفید، قول به نزول وحی پس از پیامبر اکرم (ص) را خطا و بلکه کفر دانسته است.
سید مرتضی، ابن میثم بحرانی و علامه حلّی تصریح میکنند که امام (ع) برخلاف پیامبر که مستقیماً از جانب خدا به مردم خبر میدهد، به واسطه نبی این کار را انجام میدهد. با وجود این، ابوالصلاح حلبی معتقد است که امام برخی احکام را نیز به وسیله الهام از خداوند دریافت میکند.
حاصل آنکه، در نظر بیشتر متکلمان، امام (ع) شأن دریافت مستقیم دین از خداوند را ندارد. ازاینرو بین قرآن و سنت و دیدگاه ایشان اختلافی دیده نمیشود[۸].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان مفید، اوائل المقالات، ص۶۸.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص۳۹.
- ↑ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۱، ص۳۷۰.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی القیامة، ص۱۴۷.
- ↑ حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج ۱، ص ۴۲۶؛ و ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ همان، ج ۱، ص۳۷۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۳۵۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۴۲۶.