دین منطقه‌ای

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

برخی مفسران با استناد به بعضی از آیات قرآن، پیامبران اولوالعزم را دارای دین جهانی دانسته‌اند. براساس این دیدگاه، پیامبران یاد شده، ۵ نفر "حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی (ع) و محمد (ص)" و دارای کتاب آسمانی، شریعت و احکام اجتماعی بودند: ﴿فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ [۱]. افزون بر ویژگی‌های یاد شده، دعوت و دین آنان در زمان خود جهانی بوده و به قومی اختصاص نداشته است[۲] البته اینکه پیامبران اولوالعزم ۵ نفر بودند یا کسانی‌اند که دارای کتاب و شریعت بودند، دلیل قطعی ندارد و قرآن و سنت متواتر بر آن دلالت نمی‌کنند[۳] در مقابل، برخی دیگر جهانی بودن دین و رسالت پیامبران اولوالعزم را نپذیرفته‌اند. ظاهر برخی آیات که بر اختصاص رسالت حضرت نوح، حضرت موسی و حضرت عیسی (ع) به قوم آنان دلالت دارد مؤید این معناست: ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ[۴]، ﴿وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ[۵]، ﴿وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلاً[۶]، ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا[۷]، ﴿فَأْتِيَاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى[۸]، ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ [۹]. با توجه به این دیدگاه، صاحب کتاب بودن یک پیامبر لزوماً به معنای جهانی بودن دین و رسالت او نیست.

براساس دیدگاه سوم، رسالت و دین پیامبران اولواالعزم افزون بر جنبه قومی، صبغه جهانی هم داشت. تعالیم مربوط به توحید و نفی شرک و بت‌پرستی آن متوجه همه مردم و احکام و شریعت آن متوجه قوم آنان بود؛ برای نمونه، حضرت موسی (ع) افزون بر بنی اسرائیل، فرعون و قبطیان را هم به یگانه‌پرستی و دست کشیدن از شرک و بت‌پرستی فرا خواند؛ اما احکامی که پس از خروج از مصر بر حضرت موسی (ع) نازل شد به بنی اسرائیل اختصاص داشت. این دیدگاه با آیات قرآن، سازگار نیست. براساس آیات قرآن، همه کسانی که از تعالیم انبیا آگاه می‌شوند باید به همه تعالیم یاد شده، اعم از توحید و جز آن ایمان آورده و به صورت مطلق از پیامبر الهی پیروی کنند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا [۱۰]، ﴿وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ [۱۱].

براساس دیدگاه سوم، جهانی بودن می‌تواند دو گونه معنا شود که براساس یکی، دین همه پیامبران جهانی و براساس معنای دیگر فقط دین اسلام جهانی خواهد بود. براین اساس، اگر جهانی بودن به معنای لزوم ارتباط پیامبر صاحب دین با اقوام و ملل گوناگونِ معاصر خویش و فراخواندن آنان به سوی یگانه‌پرستی باشد، به جز دین اسلام، هیچ دین دیگری، حتی دین حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نیز جهانی نیستند، زیرا آنان به ادله‌ای فقط مأمور دعوت بنی اسرائیل و اقوام همجوار خویش بودند؛ اما پیامبر اکرم (ص) به سوی همه جهانیان برانگیخته شده است: ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهِ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ[۱۲] و نیز ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا [۱۳]. البته جهانی نبودن به این معنا هرگز ریشه در کاستی یک دین و ناتوانی پیام‌آور آن ندارد، بلکه می‌تواند ریشه در مواردی مانند ناممکن بودن برقراری ارتباط از طرق عادی با همه اقوام و سرزمین‌ها به ویژه با توجه به ابتدایی بودن وسایل ارتباطی در گذشته‌های دور داشته باشد. منحصر بودن مردم روی زمین در یک قوم در مواردی مانند حضرت آدم (ع) و پیامبران پس از وی و احتمالاً حضرت نوح (ع)، فرصت نیافتن پیامبر و فقدان شرایط و اقتضائات مختلف اجتماعی نیز می‌تواند از موانع جهانی شدن یک دین باشد؛ اما اگر جهانی بودن به معنای لزومِ ابلاغ دین در صورت مواجهه با اقوام و ملل دیگر و لزومِ پیروی از آن بر همه افراد مکلف و مطلع باشد، دین همه پیامبران الهی فراگیر و جهانی خواهد بود[۱۴] شواهدی مانند سفرهای تبلیغی حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین‌های پیرامون و فراخوان ملکه سبأ به وسیله حضرت سلیمان (ع) با ارسال نامه از طریق هدهد نشان می‌دهد که در صورت فراهم بودن امکان ارتباط، اقوام و ملل دیگر نیز دعوت می‌شده‌اند: ﴿اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ [۱۵].[۱۶]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه که آنان روزی که آنچه را وعده‌شان داده‌اند بنگرند، چنانند که گویی جز ساعتی از یک روز (در جهان) درنگ نکرده‌اند، این، پیام‌رسانی است؛ پس آیا جز بزهکاران نابود می‌گردند؟؛ سوره احقاف، آیه۳۵.
  2. الميزان، ج۱۸، ص۲۱۹-۲۱۸.
  3. الميزان، ج۲، ص۱۴۱-۱۴۶؛ ج۱۸، ص۱۱۹-۲۲۰.
  4. و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه۶.
  5. و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  6. و به موسی کتاب (آسمانی) بخشیدیم و آن را رهنمودی برای بنی اسرائیل کردیم (و گفتیم) که به جای من کسی را کارساز مگیرید؛ سوره اسراء، آیه۲.
  7. و به راستی به موسی نه نشانه آشکار دادیم؛ از بنی اسرائیل بپرس هنگامی را که وی نزد آنان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده می‌دانم؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۱.
  8. بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانه‌ای از سوی پروردگارت آورده‌ایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند؛ سوره طه، آیه ۴۷.
  9. و ما به راستی به موسی رهنمود دادیم و برای بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) را به ارث نهادیم؛ سوره غافر، آیه۵۳.
  10. و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه۶۴.
  11. و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۵۰.
  12. بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم؛ سوره انعام، آیه ۱۹.
  13. بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه ۱.
  14. راه و راهنماشناسی، بخش ۲، ص ۳۱-۴۶.
  15. این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشه‌ای کمین کن و) بنگر چه پاسخی می‌دهند. (آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامه‌ای ارزشمند افکنده‌اند. آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ...با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید؛ سوره نمل، آیه ۲۸- ۳۱.
  16. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ص ۲۳۷- ۲۳۹.