ابوزهیر ثقفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از زهیر بن طهفه)
ابوزهیر ثقفی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملمعاذ بن رباح بن عمرو بن عبدالله بن أنمار بن مالک بن یسار ثقفی
جنسیتمرد
از قبیلهبنی‌ثقیف
پسرابوبکر بن ابی زهیر
محل زندگی
از اصحاب

آشنایی اجمالی

او به کنیه مشهور است و در نام وی اختلاف وجود دارد[۱]. او را حجازی معرفی کرده‌اند[۲]. در منابع، دو نفر با کنیه ابوزهیر ثقفی و ابوزهیر بن معاذ ثقفی آمده است که اولی را به فرزندش ابوبکر بن ابی زهیر، و دومی را به نام پدرش می‌شناسند؛ گرچه برای دومی نیز فرزندی به نام ابوبکر آورده‌اند. برای ابو زهیر ثقفی چهار نام ذکر کرده‌اند؛ معاذ بن رباح[۳]، عمار بن حمید[۴]، عمارة بن رویبه[۵]، ابوزهیر بن معاذ بن رباح ثقفی[۶]. توجه به این نکته لازم است که نام اخیری، اسمی به شکل کنیه است که برخی به همین نام، بدون ذکر کنیه بسنده کرده‌اند[۷].

برخی می‌گویند: او از صحابه‌ای است که کنیه‌اش بر نامش غلبه کرده، ضمن اینکه قول ضعیفی وجود دارد که نام وی را معاذ گفته است[۸]؛ یعنی معاذ بن معاذ بن رباح ثقفی. ذهبی[۹]، ابو زهیر بن معاذ بن رباح ثقفی و ابوزهیر ثقفی را یکی می‌داند و می‌گوید: دلیلی بر تفرقه میان این دو وجود ندارد. ابن عبدالبر[۱۰] نیز می‌گوید: گمان می‌کنم این، همان باشد، گرچه برخی این دو را جدای از یکدیگر می‌دانند.

یادآور می‌شویم که به مناسبت‌های مشابه، با اطلاعات مربوط به ابوزهیر ثقفی، از دو نفر به نام زهیر ثقفی و زهیر بن طَهفه نیز سخن به میان آمده است که ابونعیم، این دو نفر را یکی می‌داند[۱۱]. به احتمال قوی، به دلیل نقل یک روایت مشابه که بعداً می‌آید، این دو با ابوزهیر ثقفی یکی هستند. ابن اثیر[۱۲] ذیل ترجمه زهیر بن عثمان ثقفی، به زهیر ثقفی نیز اشاره کرده، ولی می‌گوید نمی‌دانم این دو یکی هستند یا خیر. ابن حجر[۱۳] این دو را یکی نمی‌داند. در هر صورت، تاکنون شش نام به دست آمده است که در روایت‌ها و گزارش‌ها با هم تشابه بسیار زیادی دارند و برخی به وحدت میان ایشان تصریح کرده‌اند.

نام و نسب ابو زهیر ثقفی، معاذ بن رباح بن عمرو بن عبدالله بن أنمار بن مالک بن یسار ثقفی است[۱۴]. او پدر ابو زهیر بن معاذ است[۱۵] و چنانکه گذشت، ابوبکر فرزند اوست. در این صورت، به این نتیجه می‌رسیم که نسب این سه تن چنین است: ابوبکر بن ابی زهیر بن ابی زهیر معاذ بن رباح ثقفی.

ابن حبان[۱۶]، بغوی[۱۷]، ابن ماکولا و ابن حجر [۱۸]، ابوزهیر ثقفی را صحابی و ساکن طائف و از اعضای وفد ثقیف شمرده‌اند. ابن حبان، ابوزهیر بن معاذ پدر ابوبکر را از ثقات شمرده و می‌گوید: وی در وفد ثقیف شرکت داشت[۱۹]. ابن حجر می‌گوید: برخی معاذ را از صحابه شمرده‌اند، در حالی که به نقل از حسین بن محمد قبانی و حاکم ابواحمد، ابو زهیر بن معاذ را صحابه می‌شمارد[۲۰]. لکن همو در جایی دیگر، معاذ بن رباح را صحابی شمرده و او را راوی رسول خدا (ص) می‌داند[۲۱]. برای صحابی بودن ابوزهیر بن معاذ، به حدیث وی از رسول خدا (ص) «إِذَا سَمَّيْتُمْ فَعَبِّدُوا» استناد کرده‌اند[۲۲]. معنای این روایت چنین است: هرگاه خواستید نامی برای فرزند یا خادمی انتخاب کنید، نامی بگذارید که بندگی خداوند را برساند، نظیر عبدالله و عبدالرحمان[۲۳]. این حدیث از سه طریق نقل شده است؛ ابو زهیر ثقفی، زهیر ثقفی و زهیر بن طهفه[۲۴] گفتیم که این سه تن، یکی هستند.

ابن سعد[۲۵]، نام عُمارة بن رُویبه ثقفی را بدون هیچ اشاره‌ای به کنیه یاد شده و تنها با اشاره به روایتی در موضوع وقت نماز مغرب قبل از غروب خورشید آورده است. ابن حجر[۲۶] کنیه وی را ابوزهره ثقفی می‌داند. بسیاری، عماره را صحابی دانسته‌اند [۲۷] و فرزندش ابوبکر[۲۸]، حصین بن عبدالرحمان، ابواسحاق سبیعی و دیگران را راویان وی معرفی کرده‌اند[۲۹].

عماره، ساکن کوفه شد[۳۰] و حدیث وی نزد کوفیان بود[۳۱]. حصین از وی روایت کرده است که او پیامبر (ص) را دید، در حالی که هنگام دعا کردن، با انگشت مسبّحه اشاره می‌کرد[۳۲]. ابن حجر [۳۳] می‌گوید: عماره دو حدیث دارد[۳۴]. او از امام علی (ع) نیز روایتی دارد[۳۵]. عماره گزارش می‌کند: یکی از نمازهای عشاء را با رسول خدا (ص) می‌خواندیم که پیامبر به سوی کعبه برگشت و ما نیز به آن سو برگشتیم و دو رکعت را به آن سو خواندیم[۳۶]. ابن حجر ذیل نام «عماره» صحابی‌ای که بدون کنیه، لقب و نسب آمده است، روایت بالا را نقل می‌کند و می‌گوید: این همان عمارة بن رویبه است و نظر ابن شاهین را که میان این دو فرق گذاشته، رد می‌کند[۳۷]. در جایی دیگر، این احتمال را که عمارة بن رویبه، همان ابوزهیر ثقفی باشد، رد نمی‌کند[۳۸]. برخی ادعا کرده‌اند ابوزهیر، معاذ بن رباح تنها یک راوی داشت و آن فرزندش ابوبکر بود[۳۹]. ابن سعد[۴۰] نیز ابوبکر را فرزند ابو زهیر بن معاذ و راوی وی می‌داند، (ولی بدون حصر). البته حصر راوی او به ابوبکر صحیح نیست و افراد دیگری نیز هستند؛ چنانکه گذشت و خواهد آمد. ابوبکر از پدرش ابوزهیر روایت کرد: رسول خدا (ص) در نباوه (بناوه و نبأة) تا از سرزمین طائف در خطبه‌ای فرمود: «ای مردم! به زودی نیکان را از بدان یا بهشتیان را از دوزخیان باز خواهید شناخت. پرسیدند: با چه معیاری یا رسول خدا (ص)؟ فرمود: به مدح‌های نیکو و ذم‌های زشت، و برخی از شما شاهدان بر برخی دیگر هستید»[۴۱]. ابن سعد[۴۲] نیز به این روایت اشاره کرده است. راوی نخست را در سند این روایت، ابوبکر بن عمار بن حمید از پدرش (یعنی ابوزهیر ثقفی) آورده‌اند[۴۳]. فرزند دیگری به نام عبدالملک، برای ابوزهیر نام می‌برند که راوی از پدر بوده است [۴۴]. حافظ عراقی ذیل الکاشف افزوده است که ابوزهیر، از عبدالله بن بریده روایت حدیث کرده و عطاء بن ابی رباح و عطاء بن السائب از او روایت کرده‌اند[۴۵]. ابوزهیر از رسول خدا (ص) روایتی در تفسیر آیه مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ[۴۶] دارد. هنگامی که این آیه نازل شد، ابوبکر بن ابی قحافه پرسید: ای رسول خدا (ص)! با این آیه دیگر آرامش چگونه است؟ هر کاری که انجام دهیم مجازات آن را می‌‍چشیم! پیامبر (ص) فرمود: «ای ابوبکر! آیا محزون نمی‌شوی، به دردی دچار نمی‌گردی؟» گفت: بله. حضرت فرمود: «این است آنچه به آن مکافات می‌شوید»[۴۷]. همسر ابوزهیر بن معاذ، میمونه دختر کَردَم ثقفیه است که در این صورت، با طلحة بن عبیدالله از طرف همسرشان نسبت سببی دارد. از طرف دیگر، میمونه را همسر ابوبکر بن ابی زهیر گفته‌اند[۴۸][۴۹]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۱۱۱.
  2. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۷.
  3. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۶؛ ذهبی، الکاشف، ج۳، ص۳۱۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۱۱۱ و ۲۸۴.
  4. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۶؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۲۰.
  5. مزی، ج۳۳، ص۳۲۹؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲۱، ص۹۰.
  6. ابن سعد، ج۶، ص۵۲؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۷؛ ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۳۷۴.
  7. ابن سعد، ج۶، ص۵۲؛ ذهبی، تجرید، ج۲، ص۱۶۸.
  8. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۳۱.
  9. تجرید، ج۲، ص۱۶۸.
  10. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۷.
  11. ابونعیم، ج۳، ص۱۲۲۸-۱۲۲۹ و ج۵، ص۲۸۹۷-۲۸۹۸.
  12. ابن اثیر، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷.
  13. الاصابه، ج۲، ص۴۷۹.
  14. ابن قانع، ج۳، ص۲۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۱۱۱.
  15. ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۸۴.
  16. ابن حبان، ج۳، ص۴۵۷.
  17. بغوی، ج۵، ص۲۸۰.
  18. الاصابه، ج۷، ص۱۳۰.
  19. ابن حبان، ج۳، ص۴۵۷.
  20. ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۸۴ -۲۸۵ و ج۷، ص۱۳۱.
  21. ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۱۱۱.
  22. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۷-۲۸۹۸؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۰، ص۱۷۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۳۱؛ به نقل از حاکم ابواحمد و مزی.
  23. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۷؛ مناوی، ج۱، ص۴۹۳.
  24. ابونعیم، ج۳، ص۲۲۸۱-۱۲۲۹ و ج۵، ص۲۸۹۷-۲۸۹۸.
  25. ابن سعد، ج۶، ص۱۱۳.
  26. الاصابه، ج۴، ص۴۷۷.
  27. ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۴۷۷.
  28. ابن ابی‌حاتم، ج۶، ص۳۶۵.
  29. ذهبی، الکاشف، ج۲، ص۲۹۳؛ همو، تجرید، ج۱، ص۳۹۵.
  30. ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۴۷۷.
  31. ابن حبان، ج۳، ص۲۹۴.
  32. احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۵-۱۳۶؛ ابن حبان، ج۳، ص۲۹۴.
  33. الاصابه، ج۴، ص۴۷۷.
  34. ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۵.
  35. احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۰۱.
  36. هیثمی، ج۲، ص۱۳.
  37. ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۲۱۶-۲۱۷.
  38. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۳۱.
  39. مسلم، ص۳۴.
  40. ابن سعد، ج۶، ص۵۲.
  41. « ايها الناس، انكم توشكون ان تعرفوا خیاركم من شراركم أو اهل الجنة من أهل النار. قالوا: بم يا رسول الله؟ قال: بالثناء الحسن و بالثناء الشي، وانتم شهداء الله، بعضكم على بعض»؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۱۶ و ج۳، ص۴۶۶؛ بغوی، ج۵، ص۲۸۰؛ ابن قانع، ج۳، ص۲۸؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۷؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۹۳ و ج۶، ص۱۲۱.
  42. ابن سعد، ج۶، ص۵۲.
  43. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۳۱.
  44. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۷-۲۸۹۸.
  45. ذهبی، الکاشف، ج۳، ص۳۱۸-۳۱۷ در پاورقی.
  46. «هر کس کار بدی کند کیفر آن را می‌بیند» سوره نساء، آیه ۱۲۳.
  47. قرطبی، ج۵، ص۳۹۷.
  48. ابن اثیر، ج۶، ص۱۲۱.
  49. حیدری آقایی، محمود، مقاله «ابوزهیر ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۱۴-۳۱۵.