سمع

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  1. وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ[۱].
  2. فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ[۲].
  3. إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ[۳].
  4. أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۴].
  5. وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۵].

نکات

در این دسته از آیات خداوند به پیامبر می‌فرماید: انتقال پیام به انسان‌ها فراتر از شنیدن، آمادگی و تعقل می‌خواهد. و برخی از کسانی‌اند که به تو گوش فرا می‌دهند. نمی‌توانند بشنوند، زیرا کران هر چند در نیابند - شنوا نخواهی کرد و در نتیجه کسانی که ظرفیت خردورزی ندارند، همانند ناشنوایان و مردگان می‌مانند و تو نمی‌توانی پیام توحید و عدل را به کور دلان و بی‌خردان عقل همانند مردگان برسانی. در حقیقت به این نکته توجه می‌دهد که تلاش تو برای استماع وحی همیشه مؤثر نیست و ناراحت نباش[۶].

منابع

پانویس

  1. «و برخی از آنان به (گفتار) تو گوش می‌دهند؛ آیا تو ناشنوایان را هر چند خرد نورزند، شنوا می‌توانی کرد؟» سوره یونس، آیه ۴۲.
  2. «و بی‌گمان تو، به مردگان نمی‌شنوانی و به ناشنوایان (نیز) هنگامی که پشت‌کنان رو بگردانند فراخوان (خود) را نمی‌شنوانی» سوره روم، آیه ۵۲.
  3. «بی‌گمان تو مردگان را نمی‌شنوانی و به ناشنوایان هنگامی که پشت‌کنان رو بگردانند فرا خوان (خود) را نمی‌شنوانی» سوره نمل، آیه ۸۰.
  4. «آیا تو ناشنوایان را می‌شنوانی یا نابینایان را و آن را که در گمراهی آشکاری است راهنمایی می‌کنی؟» سوره زخرف، آیه ۴۰.
  5. «و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.
  6. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۱۱۷.