عبدالقاهر بغدادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

ابومنصور عبدالقاهر بن طاهر بن محمد تمیمی بغدادی نیشابوری در بغداد زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در بغداد سپری کرد؛ [۱] سپس زادگاه اصلی خویش را ترک گفته، به همراه پدرش عازم خراسان و نیشابور گردید[۲] و در آن سرزمین مسکن گزید. [۳] وی از فقها مشهور شافعی بود. [۴] فقه را از فقها و دانشمندان نیشابور فرا گرفت. [۵] از جمله استادان او ابواسحاق اسفراینی، [۶] ابوعمرو بن نجید و محمد بن جعفر مطر می‌‌باشند که از ایشان روایاتی شنیده و نقل کرده است. [۷] وی که نخست فردی ثروتمند و متمول بود، تمام دارایی‌های خویش را در راه علم صرف کرده و سرانجام تهیدست گشت.

گفته‌اند: ابومنصور در هفده نوع علم تحصیل کرده و مهارت یافته بود. [۸] از جمله علومی که در آنها متبحر بود علم فقه، اصول، ادبیات عرب، عروض، شعر، حساب، [۹] کلام و محاسبه ارث و میراث می‌‌باشد. [۱۰] ابومنصور پس از استادش ابواسحاق بر منصب او نشست و به املای حدیث مشغول بود و شاگردانی را نیز تربیت کرده است که از آن جمله اند: ناصر مروزی، ابوالقاسم قشیری[۱۱] و امام الحرمین ابوالمعالی جوینی. [۱۲] علاوه بر اشعاری که از بغدادی بر جا مانده، [۱۳] کتاب التکمله، [۱۴] تفسیر القرآن[۱۵] و فضائح المعتزله[۱۶] از اوست. وی در ایام سلجوقیان از نیشابور خارج و به اسفراین رفت و در سال ۴۲۷ در همانجا درگذشت و در جنب استاد خویش ابواسحاق به خاک سپرده شد. [۱۷] در وفات وی اختلاف است[۱۸].[۱۹]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۳

پانویس

  1. فوات الوفیات، ج ۲، ص۳۷۱.
  2. المنتخب من السیاق، ص۵۴۵.
  3. تاریخ الاسلام، ص۲۹، ص ۱۹۴.
  4. طبقات الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۳۶.
  5. المنتخب من السیاق، ص۵۴۵.
  6. تبیین کذب المفتری، ص۲۵۰.
  7. سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص۵۷۲.
  8. تبیین کذب المفتری، ص۲۵۰.
  9. المنتخب من السیاق، ص۵۴۵.
  10. طبقات الشافعیة الکبری، ج ۵، ص۱۳۶.
  11. تبیین کذب المفتری، ص۲۵۰.
  12. طبقات الشافعیه (قاضی شهبه)، ج ۱، ص۲۱۱.
  13. مرآة الجنان، ج ۳، ص۴۱.
  14. وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۰۳.
  15. طبقات الشافعیه (قاضی شهبه)، ج ۱، ص۲۱۲.
  16. فوات الوفیات، ج ۲، ص۳۷۲.
  17. انباه الرواة، ج ۲، ص۱۸۶.
  18. تبیین کذب المفتری، ص۲۵۰.
  19. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۳، ص۱۹۶ - ۱۹۷.