عمر بن محمد بن زید

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

عمر بن محمد بن زید از نوادگان خلیفه دوم عمر بن خطاب و از خاندانی بود که بسیارشان از جمله: پدرش محمّد و برادران‌اش زید، عاصم، واقد و ابوبکر، از راویان حدیث بوده‌اند.

هرچند شیخ طوسی و خطیب بغدادی آمدن وی به کوفه و بغداد را گزارش کرده‌اند، امّا بیش‌ترین سال‌های عمر او در عسقلان[۱] سپری شد و در همان جا نیز درگذشت.

از ابن معین نقل کرده‌اند که فرزندان وی نیز ساکن عسقلان بوده‌اند، امّا ابن سعد وی را بدون نسل دانسته است که عدم ذکر کنیه او از سوی ترجمه نگاران، گواه بر این ادّعاست. وی بلند اندام بود، امّا هرگاه زره جدّش عمر بن خطّاب را - که به بلندی اندام مشهور است - می‌‌پوشید، دامن آن برزمین کشیده می‌‌شد!. سفیان ثوری، او را برترین چهره علمی در آل عبداللّه بن عمر می‌‌دانست و به گفته ابوعاصم، برترین فرد زمان خود بود. به کوفه و بغداد رفت و مردم در حالی که بر گردش فراهم می‌‌آمدند و می‌‌گفتند: (فرزند عمر بن خطّاب!) از او حدیث می‌‌شنیدند.

در کنار سکوت معدودی از رجالیون شیعی که نام او را در کتاب‌های خود آورده‌اند، بسیاری از رجالیون سنّی وی را که از راویان طبقه ششم است، توثیق کرده‌اند که از جمله می‌‌توان از: ابن سعد، ابن حنبل، ابن معین، ابو داوود، عجلی و ابن حبّان نام برد. وی که به گفته شیخ طوسی از اصحاب امام صادق(ع) بوده است، از افرادی مانند: اسماعیل بن رافع مدنی، حفص بن عاصم بن عمر، زید بن اسلم، پدر بزرگ‌اش زید، برادران‌اش زید و ابوبکر، عموی پدرش سالم، پسران عموی پدرش عبداللّه، قاسم و ابوبکر، مالک بن انس، زهری، پدرش محمّد، و نافع غلام جدّش روایت کرده است و سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبة بن حجاج، برادرش عاصم، مالک بن انس، ولید بن مسلم، یزید بن عبداللّه قرشی و دیگران از او روایت کرده‌اند[۲].

ابن سعد او را فردی کم روایت خوانده است و نویسندگان صحاح شش گانه اهل سنّت- جز ترمذی - احادیث او را نقل کرده‌اند. وی در سال ۱۵۰ ﻫ.ق اندکی پس از مرگ برادرش ابوبکر و در حالی که در عسقلان به حراست از مرزهای اسلام می‌‌پرداخت، درگذشت[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شهری است در ناحیه شام که بر ساحل دریا (ی مدیترانه) بین غزّه و جِبْرین قرار دارد و به آن (عروس شام) می‌‌گویند (معجم البلدان ۴/ ۱۲۲).
  2. تهذیب الکمال ۲۱/ ۴۹۹ - ۵۰۲.
  3. تهذیب الکمال ۲۱/ ۵۰۳؛ العبر ۱/ ۱۶۴؛ تاریخ الاسلام ۹/ ۲۳۰.
  4. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 91.