مصرخ در فقه سیاسی

مقدمه

فریادرس[۱]، دادرس و دادخواه (مغیث)[۲]. اصل آن "صرخ" به معنای صدای بلند و فریاد[۳] یا اغاثه با صدای بلند (در سختی)[۴].

فَلاَ تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ.

آیه شریفه به گفتگوی اهل دوزخ با شیطان در قیامت اشاره دارد که شیطان را مسئول گمراهی، تباهی و انحراف خود معرفی می‌کنند تا راهی برای خلاصی از عذاب بیابند. انسان بنا بر ذات محدود خود، در سختی و شدت به دنبال فریادرسی می‌گردد که او را از تنگنا خارج کند و منجی او گردد. شیطان با آگاهی از این اخلاق ذاتی انسان، با اهل دوزخ چنین استدلال می‌کند:  وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ [۵].

نمونه‌ای از فریادرسی و دادخواهی در قرآن کریم، قصه حضرت موسی (ع) در مصر است:  فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ [۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۱۴.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۷، ص۳۱۸.
  3. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۳۴۸.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۲۳.
  5. «و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
  6. «آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت بامداد به آن شهر درآمد؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت:» سوره قصص، آیه ۱۸.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۸۳-۴۸۴.