نفی استهزاء در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

استهزا از اوصاف زشتی است که در سیره و قول نبی اکرم (ص) افراد به شدت از آن نهی شده اند است. آن که گفتار یا کردار یا صفات و خلقت مردمان را وسیله استهزای خویش می‌سازد، از ویژگی‌های انسانی، دور و از صفات الهی بی‌بهره است. اسباب استهزا، اهانت و تحقیر دیگران است که پیوند ایمانی و دوستی‌ها را از بین می‌برد و باعث دشمنی می‌شود؛ رسول اکرم (ص) نیز در سیره و قول خود، مسلمانان را به شدت از این عمل زشت نهی می‌فرمود[۱].

پیامبر خدا (ص) فرموده است: "همانا در آخرت برای مسخره کننده، دری از بهشت باز می‌شود و سپس به او گفته می‌شود: بیا! پس او شتاب می‌کند که از آن وارد شود؛ اما چون نزدیک شود، در به رویش بسته می‌شود و در دیگری به رویش گشوده می‌شود... این کار، پشت سر هم تکرار می‌شود تا جایی که در به رویش بازمی گردد و گفته می‌شود. بیا! اما او دیگر جلو نمی‌رود"[۲].[۳].

استهزاء و مسخره کردن

آن‌که گفتار یا کردار یا صفات و خلقت مردمان را وسیله استهزاء و تمسخر می‌سازد از ویژگی‌های انسانی دور و از صفات الهی بی‌بهره است. آنان که بهره‌ای درست از ایمان داشته باشند هرگز آلوده به چنین ویژگی‌ها نشوند. خدای سبحان می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۴]. اسباب استهزاء، اهانت و تحقیر دیگران است که بالطبع پیوند ایمانی و دوستی‌ها را می‌برد و موجب دشمنی می‌شود.[۵]

منابع

پانویس

  1. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۰.
  2. کنز العمال، ج ۳، ص ۶۵۰.
  3. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۱.
  4. «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  5. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۱۶.