حاجب بن زرارة بن عدس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | عنوان مدخل = حاجب بن زرارة بن عدس | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == وی از تیره بنوعبدالله بن دارم از قبیله تمیم است<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۲۷۵.<...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
اگرچه بر پایه برخی گزارشها او در [[وفد]] بنو تمیم به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و از سوی [[حضرت]] [[مأمور]] جمع آوری [[زکات]] [[بنوتمیم]] شد<ref>ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۴۹؛ زرکلی، خیرالدین ، الأعلام ، ج۲، ص۱۵۳.</ref> و نیز [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref> در بخش اول کتابش ([[صحابه]]) از وی یاد کرده است، اما این مطلب به چند دلیل بسیار بعید به نظر میرسد؛ دلیل نخست: بیشتر صحابه نگاران قبل از ابن حجر، اشارهای به [[صحابی]] بودن او نکردهاند. دوم اینکه، از ماجرای جنگ جبله چنین بر میآید که حاجب ریاست و جایگاه خوبی داشته و با توجه به [[فرهنگ]] بزرگ سالار عرب در آن [[زمان]]، میتوان گفت؛ سن حاجب بیش از سی یا چهل سال بوده که بر این اساس، در هنگام وفد بنو تمیم (سال نهم)، بیشتر از صد سال [[عمر]] کرده که بعید به نظر میرسد. دلیل سوم اینکه بیشتر منابع در شرح حال وی به حادثه مشهوری پرداختهاند که خلاصهاش چنین است: وقتی [[قبیله]] [[مضر]] [[دعوت پیامبر]] را نپذیرفتند، [[رسول خدا]]{{صل}} آنان را [[نفرین]] کرد، از این رو باران نیامد و [[قحطی]] [[حاکم]] شد. در این [[زمان]] حاجب برای [[نجات]] [[قوم]] خویش از قحطی نزد کسری رفت و از او درخواست کمک کرد. کسری در ابتدا [[امتناع]] کرد و از حاجب وثیقهای خواست که حاجب کمان خود را گرو گذاشت تا در مقابل هدیه فراوانی بگیرد و [[اطمینان]] داد به [[عهد]] خود [[وفا]] میکند که کسری پذیرفت. پس از مدتی با دعای رسول خدا{{صل}} [[باران]] نازل شد و قحطی برطرف گردید. در این ماجرا حاجب درگذشت و فرزندش [[عطارد بن حاجب بن زرارة بن عدس|عطارد]] نزد کسری رفت و کمان را گرفت که این کمان به عنوان سند [[افتخار]] نزد [[فرزندان]] حاجب باقی ماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۰؛ حلبی، علی بن برهان الدین، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۴.</ref>. با توجه به اینکه این داستان هنگام [[جنگ]] [[ذی قار]] در [[سال دوم هجری]] رخ داده است<ref>ر.ک: مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه والاشراف، ص۲۰۹.</ref>، و نیز [[مرگ]] حاجب، چگونه میتوان گفت وی در [[وفد]] [[بنوتمیم]] (سال نهم) حضور داشته است. همچنین در روایتی از [[امام سجاد]] در باب قضای [[دین]]، آن [[حضرت]] به این داستان اشاره نموده و حاجب را کافری دانسته که به عهد خود وفا کرده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۶؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۷۴.</ref>. بنابراین، نمیتوان گفت حاجب در هنگام این حادثه [[مسلمان]] بوده است. افزون بر این مطالبی که بیان شد، کسی که در وفد [[بنو تمیم]] [[ریاست]] قومش را بر عهده داشت و ب حضور رسول خدا{{صل}} رسید فرزند حاجب به نام طارد است<ref>ر.ک: مدخل عطار دبن حاجب.</ref>. | اگرچه بر پایه برخی گزارشها او در [[وفد]] بنو تمیم به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و از سوی [[حضرت]] [[مأمور]] جمع آوری [[زکات]] [[بنوتمیم]] شد<ref>ر.ک: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۴۹؛ زرکلی، خیرالدین ، الأعلام ، ج۲، ص۱۵۳.</ref> و نیز [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref> در بخش اول کتابش ([[صحابه]]) از وی یاد کرده است، اما این مطلب به چند دلیل بسیار بعید به نظر میرسد؛ دلیل نخست: بیشتر صحابه نگاران قبل از ابن حجر، اشارهای به [[صحابی]] بودن او نکردهاند. دوم اینکه، از ماجرای جنگ جبله چنین بر میآید که حاجب ریاست و جایگاه خوبی داشته و با توجه به [[فرهنگ]] بزرگ سالار عرب در آن [[زمان]]، میتوان گفت؛ سن حاجب بیش از سی یا چهل سال بوده که بر این اساس، در هنگام وفد بنو تمیم (سال نهم)، بیشتر از صد سال [[عمر]] کرده که بعید به نظر میرسد. دلیل سوم اینکه بیشتر منابع در شرح حال وی به حادثه مشهوری پرداختهاند که خلاصهاش چنین است: وقتی [[قبیله]] [[مضر]] [[دعوت پیامبر]] را نپذیرفتند، [[رسول خدا]]{{صل}} آنان را [[نفرین]] کرد، از این رو باران نیامد و [[قحطی]] [[حاکم]] شد. در این [[زمان]] حاجب برای [[نجات]] [[قوم]] خویش از قحطی نزد کسری رفت و از او درخواست کمک کرد. کسری در ابتدا [[امتناع]] کرد و از حاجب وثیقهای خواست که حاجب کمان خود را گرو گذاشت تا در مقابل هدیه فراوانی بگیرد و [[اطمینان]] داد به [[عهد]] خود [[وفا]] میکند که کسری پذیرفت. پس از مدتی با دعای رسول خدا{{صل}} [[باران]] نازل شد و قحطی برطرف گردید. در این ماجرا حاجب درگذشت و فرزندش [[عطارد بن حاجب بن زرارة بن عدس|عطارد]] نزد کسری رفت و کمان را گرفت که این کمان به عنوان سند [[افتخار]] نزد [[فرزندان]] حاجب باقی ماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۰؛ حلبی، علی بن برهان الدین، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۴.</ref>. با توجه به اینکه این داستان هنگام [[جنگ]] [[ذی قار]] در [[سال دوم هجری]] رخ داده است<ref>ر.ک: مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه والاشراف، ص۲۰۹.</ref>، و نیز [[مرگ]] حاجب، چگونه میتوان گفت وی در [[وفد]] [[بنوتمیم]] (سال نهم) حضور داشته است. همچنین در روایتی از [[امام سجاد]] در باب قضای [[دین]]، آن [[حضرت]] به این داستان اشاره نموده و حاجب را کافری دانسته که به عهد خود وفا کرده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۶؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۷۴.</ref>. بنابراین، نمیتوان گفت حاجب در هنگام این حادثه [[مسلمان]] بوده است. افزون بر این مطالبی که بیان شد، کسی که در وفد [[بنو تمیم]] [[ریاست]] قومش را بر عهده داشت و ب حضور رسول خدا{{صل}} رسید فرزند حاجب به نام طارد است<ref>ر.ک: مدخل عطار دبن حاجب.</ref>. | ||
نواده حاجب، یعنی [[محمد بن عمیر بن عطارد]]، در [[جنگ صفین]] در کنار [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} بود<ref>منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۳۰۹.</ref> و پس از آن در شمار سران [[کوفه]] بود که برای [[امام حسین]]{{ع}}[[نامه]] نوشتند<ref>دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۲۹.</ref> و به عهد خود وفا نکردند. از [[نسل]] حاجب افراد معروفی وجود دارند که در شمار [[راویان]] [[زمان]] خود در [[بغداد]] و [[کوفه]] بودهاند<ref>ر.ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۸۷ و ج۵، ص۱۷.</ref> و برخی از آنها [[گرایش شیعی]] داشتهاند<ref>ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰؛ امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۴۶.</ref>.<ref>[[ | نواده حاجب، یعنی [[محمد بن عمیر بن عطارد]]، در [[جنگ صفین]] در کنار [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} بود<ref>منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۳۰۹.</ref> و پس از آن در شمار سران [[کوفه]] بود که برای [[امام حسین]]{{ع}}[[نامه]] نوشتند<ref>دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۲۹.</ref> و به عهد خود وفا نکردند. از [[نسل]] حاجب افراد معروفی وجود دارند که در شمار [[راویان]] [[زمان]] خود در [[بغداد]] و [[کوفه]] بودهاند<ref>ر.ک: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۳۸۷ و ج۵، ص۱۷.</ref> و برخی از آنها [[گرایش شیعی]] داشتهاند<ref>ر.ک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰؛ امین، سید محسن، أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۴۶.</ref>.<ref>[[رحمتالله بانشی|بانشی، رحمتالله]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حاجب بن زرارة بن عدس»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۴۳-۴۴۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM009658.jpg|22px]] [[ | # [[پرونده:IM009658.jpg|22px]] [[رحمتالله بانشی|بانشی، رحمتالله]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''مقاله «حاجب بن زرارة بن عدس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||