دلایل عقلی عصمت انبیاء در مقام تلقی وحی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت | موضوع فرعی = دلایل عقلی عصمت انبیاء در مقام تلقی وحی چیست؟ | تصویر = 110059.jpg | اندازه تصویر = 200px | مدخل بالاتر = عصمت پیامبران | مدخل اصلی = گستره ع...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
| مدخل اصلی    =  [[گستره عصمت پیامبران در کلام اسلامی]]
| مدخل اصلی    =  [[گستره عصمت پیامبران در کلام اسلامی]]
| مدخل وابسته    =
| مدخل وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        = ۲ پاسخ
| پاسخ‌دهنده        = ۱ پاسخ
| پاسخ‌دهندگان      =  
| پاسخ‌دهندگان      =  
}}
}}
خط ۶۴: خط ۶۴:


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی؛
| تصویر = 137988.jpg
| پاسخ‌دهنده = رضا محمدی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا محمدی|محمدی]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
«برای [[عصمت انبیا]]، می‌توان از [[راه]] [[عقل]] و [[نقل]] [[دلیل]] ارائه کرد. از جمله [[دلایل عقلی]] [[دلایل]] زیر است:
*[[اعتماد]] به [[پیامبر]] بدون [[عصمت]] حاصل نمی‌شود: [[پیامبران]] برای [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[مردم]] [[مبعوث]] می‌شوند، به همین دلیل، باید مردم آنها را [[باور]] داشته و به عنوان [[هادی]] بپذیرند، و برای این امر باید [[پیغمبر]] مورد [[وثوق]] و [[اطمینان]] مردم باشد، تا به حرف او گوش فرادهند و به آن عمل کنند. حال اگر پیامبر [[مرتکب گناه]] یا [[اشتباه]] شود، اعتماد مردم از او سلب می‌شود و هر چه بگوید، احتمال می‌دهند اشتباه باشد و هر کار کند، [[گمان]] می‌کنند [[گناه]] و [[انحراف]] است، در این صورت، دیگر برای وجود پیامبر حکمتی باقی نمی‌ماند، و غرض از [[ارسال رسل]] منتفی می‌شود. خلاصه اگر در [[انبیا]] عصمت نباشد، [[نقض غرض]] پیش می‌آید.
*[[تربیت]] و ارشاد [[حقیقی]] در گرو [[پاکی]] و عصمت [[مربّی]] است: یک مربّی در صورتی موفق است که به آن‌چه می‌گوید عامل باشد و به اصطلاح [[واعظ]] متعط باشد، در غیر این صورت، در کار خود [[توفیق]] چندانی نخواهد داشت؛ زیرا «رطب خورده منع رطب چون کند؟». آری [[دعوت]] به [[حق]] و ارشاد مردم به [[راه کمال]] از راه [[علی]] و منصف بودن مربّی به [[صفات کمال]] بسیار مفیدتر است. از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ}} یعنی [[هدایت‌گر]] مردم به سوی حق باشید، امّا نه با [[زبان]]. حال انبیا که مربیّان بشریتند و به قول [[قرآن]] آمده‌اند تا مردم را [[تزکیه]] و تربیت کنند و [[تعلیم]] دهند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. از طرفی [[خدای متعال]] از این که کسی چیزی را بگوید که خود انجام نمی‌دهد، با شدّت [[نهی]] می‌کند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی می‌گویید که (خود) انجام نمی‌دهید؟ * نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمی‌دهید» سوره صف، آیه ۲-۳.</ref>. یکی از [[بهترین]] روش‌های [[تربیت]] و [[تعلیم]] - چنان که در جای خود [[اثبات]] شده است - روش الگویی است. و [[پیامبران]] به این امر توجّه جدّی دارند و [[قرآن]] نیز آنان را به عنوان الگوی [[نیکو]] معرّفی می‌نماید. و می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. و در [[آیه]] دیگری درباره [[ابراهیم]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ...}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند.».. سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> این مطلب در آیه ۶ همین [[سوره]] نیز تکرار شده. روشن است که [[الگو]] باید [[پاک]] و بی‌عیب و [[پسندیده]] باشد و در [[حقیقت]] به منزله [[اسوه]] حسنه‌ای است که [[مردم]] در آیینه [[صفات کمال]] او نقائص و معایب خود را [[اصلاح]] می‌کنند، پس باید از هر [[عیب]] و نقصی مصون و محفوظ باشد.
*[[لزوم اطاعت]]: لازم است مردم از پیامبران بدون قید و شرط [[اطاعت]] کنند، در غیر این صورت وجود [[پیامبر]] بی‌فایده خواهد بود و فلسفه‌ای برای [[ارسال رسل]] باقی نمی‌ماند. از سوی دیگر اگر پیامبر [[معصوم]] نباشد ممکن است امر به [[گناه]] و [[اشتباه]] کند، گناه عبارت است از [[نافرمانی خدا]] و اطاعت از [[فرمان خدا]] نیز لازم است. در این صورت، اگر از [[پیامبر]] [[اطاعت]] کند [[خدا]] را [[نافرمانی]] کرده است و اگر از خدا اطاعت کند، پیامبر را نافرمانی کرده است یعنی مکلّف در تناقضی گیر می‌کند. هم لازم است از پیامبر اطاعت کند و هم لازم است اطاعت نکند و این امر محال است»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۲۰.</ref>.
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۸٬۰۰۱

ویرایش