بنیعبدالقیس: تفاوت میان نسخهها
←قبیله عبدالقیس و تعامل با حکومت علوی{{ع}}
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
پس چهار هزار<ref> ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۷۸۵.</ref> و به [[نقلی]] دو هزار تن<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۶۲.</ref> از عبدیها فراهم آمدند. و [[امام]]{{ع}} به سوی جملیان حرکت کردند. علی{{ع}} پس از حرکت از [[ذی قار]]، | پس چهار هزار<ref> ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۷۸۵.</ref> و به [[نقلی]] دو هزار تن<ref> بلاذری، أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۶۲.</ref> از عبدیها فراهم آمدند. و [[امام]]{{ع}} به سوی جملیان حرکت کردند. علی{{ع}} پس از حرکت از [[ذی قار]]، بار دیگر، [[صعصعه بن صوحان عبدی]] را با نامهای نزد [[ناکثین]] فرستاد و آنان را نسبت به اعمالشان [[بیم]] داد و آنها را به [[اطاعت]] [[دعوت]] کرد. [[صعصعه]] نزد [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[عایشه]] رفت و پیغام [[حضرت]] را به آنها رسانید ولی آنها اطاعت نکردند و واقعه [[عظیم]] [[جنگ جمل]] را پدید آوردند.<ref> شیخ مفید، الجمل، ص۱۶۷.</ref> در [[روز]] [[جمل]]، با صف بندی دو [[سپاه]] در مقابل هم، علی{{ع}} [[ربیعه]] [[بصره]] و ربیعه [[کوفه]] -از جمله [[عبدالقیس]]- را در [[میمنه]] سپاه گماشت و [[علباء بن هیثم سدوسی]] و به نقلی [[عبد الله بن جعفر]] را بر ایشان [[امیر]] کرد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۰.</ref> همچنین، [[زید بن صوحان]] که دست چپش را در [[جنگ]] جَلولاء از دست داده بود،<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۵۵۶.</ref> [[فرمانده]] سوارگان عبدالقیس کوفه، و [[حارث بن مُره عبدی]]، سرداری پیادگانشان و [[منذر بن جارود عبدی]]، امیر سواره [[نظام]] عبدالقیس بصره را بر عهده داشتند.<ref> شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه، ص۱۹۳-۱۹۴.</ref> پیش از شروع جنگ، [[امام علی]]{{ع}} برای [[اتمام حجت]]؛ داوطلبی از میان [[ارتش]] خود خواست تا [[قرآن]] را بر گیرد و [[بیعت]] شکنان را به اجرای [[فرامین]] آن فرا بخواند. [[جوانی]] از [[عبدالقیس]] به نام مسلم، ندای [[امام]]{{ع}} را لبیک گفت. اما [[جوان]] عبدالقیسی- در پیش چشم مادرش که نظارهگر میدان بود،- به امر سران [[جمل]]، به ضرب نیزه به [[شهادت]] رسید<ref> شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه، ص۱۹۳-۱۹۴.</ref> و بدین ترتیب، در پی این [[اتمام حجت]]، [[جنگ]] آغاز شد. | ||
با شروع [[نبرد جمل]]، جنگاوران عبدالقیس، دلیرانه صفوف [[اهل]] جمل را شکافتند و با به راه انداختن کشتاری مهیب از «[[پیروان]] شتر»، خود نیز بیشترین شهدای [[جنگ جمل]] را در [[قیاس]] با [[قبایل]] دیگر در [[حمایت]] از علی{{ع}} تقدیم کردند.<ref> منتظر قائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت{{ع}}، ص۲۵۵.</ref> در این [[روز]]، آنان شجاعانی نظیر [[ابوعبیده عبدی]]،<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۴۳۱.</ref> [[سیحان]] و [[زید بن صوحان]] را از دست دادند و [[صعصعه]] نیز مجروح شد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۴۳۱.</ref>پیکر زید<ref> پیامبر{{صل}} در یک پیشگوئی که همراه مدح و شتایس در باب مقام زید بن صوحان است درجمعی گوید: زید و ما زید، جندب و ما جندب «فسئل عن ذلک فقال: رجلان من امتی، اما احدهما فستبقه یده، او قال: بعض جسده الی جنه ثم یتبعه سائر جسده و اما الآخر فیضرب یفرق بها الحق و الباطل.» جندب کسی است که جادوگری را کشت. (ابن قتیبه، المعارف، ص۴۰۲؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۵۵۶-۵۵۷)</ref> را با همان [[لباس]] خونین رزم، همراه با برادرش سیحان در یک [[قبر]] به [[خاک]] سپرده شدند.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۹۸؛ بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۳.</ref> | با شروع [[نبرد جمل]]، جنگاوران عبدالقیس، دلیرانه صفوف [[اهل]] جمل را شکافتند و با به راه انداختن کشتاری مهیب از «[[پیروان]] شتر»، خود نیز بیشترین شهدای [[جنگ جمل]] را در [[قیاس]] با [[قبایل]] دیگر در [[حمایت]] از علی{{ع}} تقدیم کردند.<ref> منتظر قائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت{{ع}}، ص۲۵۵.</ref> در این [[روز]]، آنان شجاعانی نظیر [[ابوعبیده عبدی]]،<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۴۳۱.</ref> [[سیحان]] و [[زید بن صوحان]] را از دست دادند و [[صعصعه]] نیز مجروح شد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۴۳۱.</ref>پیکر زید<ref> پیامبر{{صل}} در یک پیشگوئی که همراه مدح و شتایس در باب مقام زید بن صوحان است درجمعی گوید: زید و ما زید، جندب و ما جندب «فسئل عن ذلک فقال: رجلان من امتی، اما احدهما فستبقه یده، او قال: بعض جسده الی جنه ثم یتبعه سائر جسده و اما الآخر فیضرب یفرق بها الحق و الباطل.» جندب کسی است که جادوگری را کشت. (ابن قتیبه، المعارف، ص۴۰۲؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۵۵۶-۵۵۷)</ref> را با همان [[لباس]] خونین رزم، همراه با برادرش سیحان در یک [[قبر]] به [[خاک]] سپرده شدند.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۹۸؛ بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۳.</ref> |