برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۳۱: |
خط ۳۱: |
|
| |
|
| [[امام خمینی]] نیز عصمت را با [[اختیار]] سازگار دانسته، بر این [[باور]] است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه [[نورانیت]] درونی و [[باطنی]] است که از [[ایمان کامل]] و [[یقین]] تام حاصل میشود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معنای [[عصمت انبیا]]{{عم}} و [[امامان]]{{عم}} این نیست که [[جبرئیل]] مانع آنان از [[ارتکاب گناه]] شود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] و [[معرفت شهودی]] آنان به حضور و اشراف همیشگی [[خداوند]] است؛ آنان پس از [[خلقت]] از [[طینت]] [[پاک]] با [[ریاضت]] و کسب نورانیت و [[ملکات فاضله]] همواره خود را در محضر [[حقتعالی]] که به همه امور احاطه دارد، [[مشاهده]] میکنند و با چشم [[دل]] [[خدای متعال]] را ناظر بر [[اعمال]] خود میبینند؛ این سبب [[خوف]] آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در [[گناه]] میشود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. از این رو عصمت برای [[معصومان]]{{عم}} [[ارزش]] و کمال به شمار میرود. در مقابل [[خطا]] و [[لغزش]] [[آدمی]] ناشی از [[غفلت]] و عدم توجه [[قلبی]] او به حضور [[خدای تعالی]] است؛ در حالی که [[پیشوایان الهی]]{{عم}} بر اثر توجه دایم به [[مقام]] [[ربوبی]]، از روی اختیار مصون از گناه هستند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۳.</ref> | | [[امام خمینی]] نیز عصمت را با [[اختیار]] سازگار دانسته، بر این [[باور]] است که عصمت امری بر خلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست؛ بلکه [[نورانیت]] درونی و [[باطنی]] است که از [[ایمان کامل]] و [[یقین]] تام حاصل میشود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>. به [[اعتقاد]] ایشان معنای [[عصمت انبیا]]{{عم}} و [[امامان]]{{عم}} این نیست که [[جبرئیل]] مانع آنان از [[ارتکاب گناه]] شود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] و [[معرفت شهودی]] آنان به حضور و اشراف همیشگی [[خداوند]] است؛ آنان پس از [[خلقت]] از [[طینت]] [[پاک]] با [[ریاضت]] و کسب نورانیت و [[ملکات فاضله]] همواره خود را در محضر [[حقتعالی]] که به همه امور احاطه دارد، [[مشاهده]] میکنند و با چشم [[دل]] [[خدای متعال]] را ناظر بر [[اعمال]] خود میبینند؛ این سبب [[خوف]] آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در [[گناه]] میشود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>. از این رو عصمت برای [[معصومان]]{{عم}} [[ارزش]] و کمال به شمار میرود. در مقابل [[خطا]] و [[لغزش]] [[آدمی]] ناشی از [[غفلت]] و عدم توجه [[قلبی]] او به حضور [[خدای تعالی]] است؛ در حالی که [[پیشوایان الهی]]{{عم}} بر اثر توجه دایم به [[مقام]] [[ربوبی]]، از روی اختیار مصون از گناه هستند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۳.</ref> |
|
| |
| == پیشینه بحث ==
| |
| بحثِ عصمت دارای پیشینهای طولانی است و در [[ادیان الهی]] و بلکه [[ادیان]] غیر [[وحیانی]] نیز به نوعی به آن توجه شده است<ref>ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>. در [[دین یهود]] به [[عصمت پیامبران]]{{عم}} توجه شده و برخی سخن پیامبران{{عم}} را سخن [[خداوند]] دانستهاند<ref>کتاب مقدس، سفر خروج، ب۴، ص۱۵.</ref>. در [[آیین مسیحیت]] نیز [[عصمت پیامبر]]{{عم}} بلکه عصمت نویسندگان [[کتاب مقدس]] و [[تأیید]] آنان توسط [[روحالقدس]] مطرح شده است<ref>ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۶.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز از [[عصمت فرشتگان]] و پیامبران{{عم}} یاد کرده<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}} «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}} «و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱۰، ص۵۱.</ref> و [[ابلاغ وحی]] و [[قرآن]] را از دستبرد [[تحریف]] مصون دانسته است<ref>{{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. در بعضی [[احادیث]]، مانند [[حدیث ثقلین]] به [[طهارت]] و [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} اشاره شده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>.
| |
|
| |
| بحث از عصمت در پی [[آیات]] و [[روایات]] توسعه یافته است و از همان آغاز [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در [[اختلافات]] به [[سیره]] و [[سنت]] آن حضرت [[تمسک]] کرده<ref>ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref> و در مسائل گوناگون [[اعتقادی]]، [[کلامی]] و [[فقهی]] تلاش کردهاند در کنار استناد به قرآن، مدعای خویش را با گفتار و [[رفتار نبوی]]{{صل}} همراه سازند تا آنجا که [[عصمت پیامبر]]{{صل}} به عنوان مسئله کلامی مطرح گردید و مبنای برخی از [[منابع علم]] [[فقه]] شد<ref>ضیاییفر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref>.
| |
|
| |
| در اوایل [[قرن دوم هجری]] قمری، نحلهها و مکتبهای کلامی و فقهی به بحث از عصمت پرداختهاند و بخشی از آثار خود را به این بحث اختصاص دادهاند<ref>طبری امامی، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۴۰۰ و ۶۰۰.</ref>. در قرنهای بعد، [[مفسران]]<ref>بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۱ - ۳۲۲؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۱ و ۳۷۶.</ref>، [[محدثان]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۸ - ۲۰۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۳۲؛ معانی الاخبار، ص۱۳۲.</ref> و [[متکلمان شیعی]]<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳-۷۵؛ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۱۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> مسئله [[عصمت]] را در آثار خود مطرح کردهاند<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۱.</ref>.
| |
|
| |
|
| == جایگاه بحث عصمت == | | == جایگاه بحث عصمت == |