پرش به محتوا

عصمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:


در [[ماهیت عصمت]]، [[اختلاف]] است. [[اشاعره]] می‌گویند: "عصمت شخص به این است که خداوند گناهی در شخصی نیافریده باشد"<ref>کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۱۱۸۴: {{عربی|العصمة: بالکسر و سکون الصاد هی عند الأشاعرة أن لا یخلق الله فی العبد ذنبا بناء علی ما ذهبوا إلیه من استناد الأشیاء کلها إلی الفاعل المختار ابتداء. و قیل العصمة عند الأشاعرة هی خلق قدرة الطاعة و یجیئ فی لفظ اللافی أیضا}}.</ref> و [[حکما]] می‌گویند: "ملکه‌ای است که صاحب آن را از [[فجور]] باز دارد"<ref>تهانوی، [[کشاف]] الصطلاحات الفنون، ص۱۱۸۴: {{عربی|و عند الحکماء ملکة نفسانیة تمنع صاحبها من الفجور أی المعاصی بناء علی ما ذهبوا الیه من القوم بالایجاب و اعتبار استعداد القوابل، و تتوقف علی العلم بمعائب المعاصی و مناقب الطاعات فإنه الزاجر عن المعصیة و الداعی الی الطاعة، لأن الهیئة المانعة من الفجور اذا تحققت فی النفس و علم صاحبها ما یترتب علی المعاصی من المضار و علی الطاعات من المنافع تصیر راسخة، فیطیع و لا یعصی، و تتأکد هذه الملکة فی الانبیا بتتابع الوحی الیهم بالأوامر و النواهی}}. [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در تلخیص المحصل، ص۳۶۸ آورده است: {{عربی|القائلون بالعصمة، منهم من زعم أن المعصوم هو الذی لا یمکنه الاتیان بالمعاصی، و منهم من زعم انه یکون متمکنا منه. و الاولون: منهم من زعم انه یکون مختصا فی بدنه او فی نفسه بخاصیة تقتضی امتناع اقدامه علی المعاصی، و منهم من ساعد علی کونه مساویا لغیره فی الخواص البدنیة، لکن فسّر العصمة، بالقدرة علی الطاعة و بعدم القدرة علی المعصیة و هو قول أبی الحسن الاشعری. و الذین لم یسلبوا الاختیار فسروها بانه الامر الذی یفعله الله تعالی بالعبد و علم انه لا یقدم مع ذلک الامر علی المعصیة بشرط أن لا ینتهی فعل ذلک الامر الی حد الالجاء}}.</ref>. برخی عصمت را [[ملکه]] اجتناب از [[معاصی]] با تمکن از آن، تعریف کرده‌اند<ref>جرجانی، التعریفات، ص۶۵.</ref>. [[حکیم]] [[سبزواری]] درباره چیستی [[عصمت]] می‌گوید: "خویی است که صاحبش را از [[خطا]] منع کند، از آن جهت که [[علم]] دارد به معایب [[معاصی]] و [[مناقب]] [[طاعات]]، پس امکان دارد که [[معصیت]] کند و [[طاعت]] نکند، لیکن چون به معایب معاصی و مضارّ آنها، علم دارد، آنها را مرتکب نمی‌شود، و چون به [[محاسن]] و [[منافع]] طاعات، علم دارد، آنها را به جا می‌آورد و آن هیئت نوریّه، در او [[راسخ]] و مؤکّد می‌شود"<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref>
در [[ماهیت عصمت]]، [[اختلاف]] است. [[اشاعره]] می‌گویند: "عصمت شخص به این است که خداوند گناهی در شخصی نیافریده باشد"<ref>کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۱۱۸۴: {{عربی|العصمة: بالکسر و سکون الصاد هی عند الأشاعرة أن لا یخلق الله فی العبد ذنبا بناء علی ما ذهبوا إلیه من استناد الأشیاء کلها إلی الفاعل المختار ابتداء. و قیل العصمة عند الأشاعرة هی خلق قدرة الطاعة و یجیئ فی لفظ اللافی أیضا}}.</ref> و [[حکما]] می‌گویند: "ملکه‌ای است که صاحب آن را از [[فجور]] باز دارد"<ref>تهانوی، [[کشاف]] الصطلاحات الفنون، ص۱۱۸۴: {{عربی|و عند الحکماء ملکة نفسانیة تمنع صاحبها من الفجور أی المعاصی بناء علی ما ذهبوا الیه من القوم بالایجاب و اعتبار استعداد القوابل، و تتوقف علی العلم بمعائب المعاصی و مناقب الطاعات فإنه الزاجر عن المعصیة و الداعی الی الطاعة، لأن الهیئة المانعة من الفجور اذا تحققت فی النفس و علم صاحبها ما یترتب علی المعاصی من المضار و علی الطاعات من المنافع تصیر راسخة، فیطیع و لا یعصی، و تتأکد هذه الملکة فی الانبیا بتتابع الوحی الیهم بالأوامر و النواهی}}. [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در تلخیص المحصل، ص۳۶۸ آورده است: {{عربی|القائلون بالعصمة، منهم من زعم أن المعصوم هو الذی لا یمکنه الاتیان بالمعاصی، و منهم من زعم انه یکون متمکنا منه. و الاولون: منهم من زعم انه یکون مختصا فی بدنه او فی نفسه بخاصیة تقتضی امتناع اقدامه علی المعاصی، و منهم من ساعد علی کونه مساویا لغیره فی الخواص البدنیة، لکن فسّر العصمة، بالقدرة علی الطاعة و بعدم القدرة علی المعصیة و هو قول أبی الحسن الاشعری. و الذین لم یسلبوا الاختیار فسروها بانه الامر الذی یفعله الله تعالی بالعبد و علم انه لا یقدم مع ذلک الامر علی المعصیة بشرط أن لا ینتهی فعل ذلک الامر الی حد الالجاء}}.</ref>. برخی عصمت را [[ملکه]] اجتناب از [[معاصی]] با تمکن از آن، تعریف کرده‌اند<ref>جرجانی، التعریفات، ص۶۵.</ref>. [[حکیم]] [[سبزواری]] درباره چیستی [[عصمت]] می‌گوید: "خویی است که صاحبش را از [[خطا]] منع کند، از آن جهت که [[علم]] دارد به معایب [[معاصی]] و [[مناقب]] [[طاعات]]، پس امکان دارد که [[معصیت]] کند و [[طاعت]] نکند، لیکن چون به معایب معاصی و مضارّ آنها، علم دارد، آنها را مرتکب نمی‌شود، و چون به [[محاسن]] و [[منافع]] طاعات، علم دارد، آنها را به جا می‌آورد و آن هیئت نوریّه، در او [[راسخ]] و مؤکّد می‌شود"<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref>
== پیشینه بحث ==
بحثِ عصمت دارای پیشینه‌ای طولانی است و در [[ادیان الهی]] و بلکه [[ادیان]] غیر [[وحیانی]] نیز به نوعی به آن توجه شده است<ref>ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>. در [[دین یهود]] به [[عصمت پیامبران]]{{عم}} توجه شده و برخی سخن پیامبران{{عم}} را سخن [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>کتاب مقدس، سفر خروج، ب۴، ص۱۵.</ref>. در [[آیین مسیحیت]] نیز [[عصمت پیامبر]]{{عم}} بلکه عصمت نویسندگان [[کتاب مقدس]] و [[تأیید]] آنان توسط [[روح‌القدس]] مطرح شده است<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۶.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز از [[عصمت فرشتگان]] و پیامبران{{عم}} یاد کرده<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}} «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}} «و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱۰، ص۵۱.</ref> و [[ابلاغ وحی]] و [[قرآن]] را از دستبرد [[تحریف]] مصون دانسته است<ref>{{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. در بعضی [[احادیث]]، مانند [[حدیث ثقلین]] به [[طهارت]] و [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} اشاره شده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>.
بحث از عصمت در پی [[آیات]] و [[روایات]] توسعه یافته است و از همان آغاز [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در [[اختلافات]] به [[سیره]] و [[سنت]] آن حضرت [[تمسک]] کرده<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref> و در مسائل گوناگون [[اعتقادی]]، [[کلامی]] و [[فقهی]] تلاش کرده‌اند در کنار استناد به قرآن، مدعای خویش را با گفتار و [[رفتار نبوی]]{{صل}} همراه سازند تا آنجا که [[عصمت پیامبر]]{{صل}} به عنوان مسئله کلامی مطرح گردید و مبنای برخی از [[منابع علم]] [[فقه]] شد<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref>.
در اوایل [[قرن دوم هجری]] قمری، نحله‌ها و مکتب‌های کلامی و فقهی به بحث از عصمت پرداخته‌اند و بخشی از آثار خود را به این بحث اختصاص داده‌اند<ref>طبری امامی، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۴۰۰ و ۶۰۰.</ref>. در قرن‌های بعد، [[مفسران]]<ref>بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۱ - ۳۲۲؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۱ و ۳۷۶.</ref>، [[محدثان]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۸ - ۲۰۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۳۲؛ معانی الاخبار، ص۱۳۲.</ref> و [[متکلمان شیعی]]<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳-۷۵؛ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۱۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> مسئله [[عصمت]] را در آثار خود مطرح کرده‌اند<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۱.</ref>.


== حقیقت و منشأ عصمت ==
== حقیقت و منشأ عصمت ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش