خولی بن یزید اصبحی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[خولی بن یزید اصبحی]] که سر [[امام]] را بر نیزه به نزد [[عبیدالله بن زیاد]] برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفی]] به جستجوی او برخاست و [[عبدالله بن کامل]] را به دنبال او فرستاد. [[خولی]] چنان در [[کوفه]] منفور شده بود که حتی همسرش از او [[نفرت]] داشت. چون [[ابو عمره]] به [[خانه]] [[خولی]] رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که [[خولی]] کجاست؟ [[زن]] به زبان گفت نمیدانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. [[عبدالله بن کامل]] او را از نهانگاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به [[دستور]] پسر [[خولی]]، با [[شمشیر]] به [[قتل]] رسید و جسدش به [[آتش]] کشیده شد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref> | [[خولی بن یزید اصبحی]] که سر [[امام]] را بر نیزه به نزد [[عبیدالله بن زیاد]] برد، یکی از کسانی بود که [[مختار ثقفی]] به جستجوی او برخاست و [[عبدالله بن کامل]] را به دنبال او فرستاد. [[خولی]] چنان در [[کوفه]] منفور شده بود که حتی همسرش از او [[نفرت]] داشت. چون [[ابو عمره]] به [[خانه]] [[خولی]] رفت، او را نیافت، از زنش پرسید که [[خولی]] کجاست؟ [[زن]] به زبان گفت نمیدانم اما با دست اشارت کرد و جای او را نشان داد. [[عبدالله بن کامل]] او را از نهانگاه در آورد و نزد مختار ثقفی برد و به [[دستور]] پسر [[خولی]]، با [[شمشیر]] به [[قتل]] رسید و جسدش به [[آتش]] کشیده شد.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۶، ص۵۹؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی،؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref> | ||
==خولی== | |||
مختار گروهی را با [[ابو عمره]] که [[رئیس]] [[شرطه]] خود بود برای [[دستگیری]] خولی فرستاد، آنان [[خانه]] خولی را محاصره کردند، او در دستشویی منزلش پنهان شده بود. ابو عمره دستور داد که خانه او را [[بازرسی]] کنند، [[زن]] خولی بیرون آمد، به او گفتند: همسرت کجاست؟ گفت: نمیدانم؛ اما با دست خود اشاره کرد به محلی که خولی در آنجا پنهان شده بود؛ پس او را در حالی که چیزی بر سر خود نهاده بود بیرون آوردند. | |||
ابو عمره شخصی را نزد مختار فرستاد و او را از دستگیری خولی مطلع ساخت. مختار نزد آنان آمد و [[فرمان]] داد او را به قتل رساندند، آنگاه دستور داد که جسدش را با [[آتش]] سوزاندند و بدنش تبدیل به خاکستر شد. [[همسر]] او دختر مالک بود و از زمانی که خولی [[سر امام حسین]]{{ع}} را آورد با او [[دشمن]] شده و نسبت به او [[کینه]] داشت<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۵۹.</ref>. | |||
عبدالله بن دباس جماعتی را نام برد که از جمله قاتلان امام حسین{{ع}} بودند که از آن جمله [[عبدالله بن اسید]]، [[مالک بن نسیر]] و [[حمل بن مالک]] بود. مختار به دنبال آنان فرستاد، پس آنان را دستگیر کرده و شب هنگام نزد مختار آوردند. | |||
مختار به آنان گفت: ای [[دشمنان خدا]]! شما کسانی را کشتید که مأمورید در [[نماز]] بر آنان [[درود]] بفرستید. | |||
گفتند: ما را به [[اکراه]] فرستادند و ما [[راضی]] نبودیم، اکنون بر ما [[منت]] بگذار. | |||
مختار گفت: چه میشد که شما بر حسین{{ع}} منت نهاده او را [[سیراب]] میکردید و او را به [[قتل]] نمیرساندید؟ | |||
پس مختار به [[مالک بن نسیر]] گفت: تو بودی که کلاه حسین را برگرفتی؟ | |||
[[عبدالله بن کامل]] گفت: آری این همان شخص است. | |||
مختار گفت: دست و پای او را قطع کنید و بگذارید به همان حالت بمیرد. | |||
سپس آن دو نفر دیگر را نیز به قتل رساندند<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۹.</ref>. | |||
سعر [[حنفی]] نیز [[زیاد بن مالک]] و [[عمران بن خالد]] از [[قاتلان امام حسین]]{{ع}} را معرفی کرده بود، پس مختار عبدالله بن کامل را به سوی آنان فرستاد و آنان را دستگیر کردند. | |||
گروهی از [[اصحاب]] مختار را «دبّابه» میگفتند، مختار آنان را برای [[دستگیری]] [[عبدالرحمن بن ابی خشکاره]] و [[عبدالرحمن بن قیس]] و گروه دیگر فرستاد، آنان نامبردگان را دستگیر کرده و نزد مختار آوردند، مختار به آنان گفت: ای [[قاتلان]] [[صالحان]] و [[سید جوانان اهل بهشت]]! آیا نمیبینید [[خدا]] امروز [[انتقام]] [[غارت]] نمودن [[اموال حسین]]{{ع}} را از شما میگیرد؟ | |||
سپس آنان را به بازار برده و به قتل رساندند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۵۸.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۲۲۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |