واقعه کربلا در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←حرّ، بین بهشت و دوزخ
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
دشمن بر [[جنگ]] با حضرت و استمرار در باطلگرایی خویش پافشاری نشان داده و در پاسخ آن بزرگوار همان سخن [[اهل مدین]] به پیامبرشان را بر زبان آوردند که [[خدای عزوجل]] در [[قرآن کریم]] به آن اشاره فرموده است: {{متن قرآن|مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا}}<ref>«ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم» سوره هود، آیه ۹۱.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۵۷.</ref>. | دشمن بر [[جنگ]] با حضرت و استمرار در باطلگرایی خویش پافشاری نشان داده و در پاسخ آن بزرگوار همان سخن [[اهل مدین]] به پیامبرشان را بر زبان آوردند که [[خدای عزوجل]] در [[قرآن کریم]] به آن اشاره فرموده است: {{متن قرآن|مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا}}<ref>«ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم» سوره هود، آیه ۹۱.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۵۷.</ref>. | ||
== | ==توبه حر== | ||
{{اصلی|حر بن یزید}} | |||
حر بن یزید ریاحی سخت تحت تأثیر [[سخنان امام حسین]]{{ع}} قرار گرفت و از کارهای گذشته خویش نادم و پشیمان شد و اسب خویش را گاهی به [[اردوگاه حسین]] نزدیک میساخت و گاهی به جای خود بازمیگشت و [[پریشانی]] و [[اضطراب]] در او پدیدار شد، وقتی سبب آن را از وی پرسیدند؛ گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]]! خود را میان [[بهشت و دوزخ]] و [[دنیا]] و [[آخرت]] مخیّر میبینم و [[انسان]] [[عاقل]] هیچگاه چیزی را با آخرت و [[بهشت]] سودا نمیکند» این را گفت و تازیانهای محکم بر اسبش نواخت و به [[امام حسین]]{{ع}} پیوست و بر در [[خیمه]] [[حضرت]] ایستاد، امام حسین{{ع}} از خیمه بیرون آمد و به سمت [[حرّ]] رفت. حرّ از روی اسب [[خم]] شد و دست [[امام]] را بوسه زد و با درخواست [[عفو]] و [[بخشش]] از او پرسید: آیا خدا او را میبخشاید؟ حضرت بدو فرمود: آری، خدا توبهات را میپذیرد و او بسیار توبهپذیر و [[مهربان]] است. | |||
حرّ عرضه داشت: به خدا سوگند! برای خود راه توبهای جز [[جنگ]] در رکاب تو و [[جان]] دادن در راهت نمیبینم و سپس به میدان تاخت و [[کوفیان]] را [[پند]] و [[اندرز]] داد و [[رفتار]] زشتشان را با امام، بدانها یادآور شد و آنان را به [[یاری]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} فراخواند و از [[نبرد]] با آن حضرت برحذر داشت. آنگاه خود به معرکه شتافت، [[سربازان]] [[دشمن]] او را از یارانش جدا ساخته و سپس دستهجمعی بر او [[یورش]] برده و وی را به [[شهادت]] رساندند<ref>ارشاد، ج۲، ص۹۹؛ الفتوح، ج۵، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۵، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۵۹.</ref>. | حرّ عرضه داشت: به خدا سوگند! برای خود راه توبهای جز [[جنگ]] در رکاب تو و [[جان]] دادن در راهت نمیبینم و سپس به میدان تاخت و [[کوفیان]] را [[پند]] و [[اندرز]] داد و [[رفتار]] زشتشان را با امام، بدانها یادآور شد و آنان را به [[یاری]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} فراخواند و از [[نبرد]] با آن حضرت برحذر داشت. آنگاه خود به معرکه شتافت، [[سربازان]] [[دشمن]] او را از یارانش جدا ساخته و سپس دستهجمعی بر او [[یورش]] برده و وی را به [[شهادت]] رساندند<ref>ارشاد، ج۲، ص۹۹؛ الفتوح، ج۵، ص۱۱۳؛ بحار الانوار، ج۵، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۵۹.</ref>. |